در باب دوئل عجیب پزشکیان و پوتین/ علی‌اف و نتانیاهو ، نقشه علیه ایران/ فتنه «مهسا» تکرار نشد

الف شنبه 22 آذر 1404 - 21:49
هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

چرا ترامپ مدام علیه ایران ادعا می‌کند؟

خبرگزاری آنا نوشت:

اظهارات اخیر دونالد ترامپ مبنی بر اینکه «با هواپیمای B۲ توان هسته‌ای ایران را نابود کردیم» بار دیگر بحث قدیمی، اما تأثیرگذار «جنگ ادراکی و واقعیت‌سازی سیاسی» را در سطح نظام بین‌الملل زنده کرده است. ترامپ مدعی شده ظرفیت بالقوه ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای از میان رفته است؛ ادعایی که در سطح تحلیلی و توصیفی با تناقض‌های جدی و حتی طنزآمیز همراه است.

نخستین نکته در این ادعا، تأکید ترامپ بر «نابودی ظرفیت بالقوه» ایران است. واژه «بالقوه» خود نشان می‌دهد او از وضعیت فرضی و غیرقابل اندازه‌گیری سخن می‌گوید، نه واقعیتی عینی. از منظر منطق روابط بین‌الملل، نابودی ظرفیت بالقوه یعنی هدف قرار دادن «امکان» توسعه، نه زیرساخت فیزیکی. چنین ادعایی عملاً پارادوکسیکال است، زیرا اگر حتی بخشی از آن واقعیت داشت، نظام بین‌الملل و متحدان آمریکا با سرعت و شدت خواستار ارزیابی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و آغاز مذاکرات جدید می‌شدند. سکوت نهاد‌های رسمی بهترین شاهد بر تبلیغاتی بودن این گزاره است.

نکته دوم، ماهیت شناختی این ادعاست. تکرار چنین گزاره‌هایی صرفاً هیجان‌زدگی سیاسی ترامپ نیست؛ بلکه بخشی از جنگ شناختی هدفمند آمریکا علیه ایران است. هدف این جنگ، ایجاد «احساس ناتوانی»، «بی‌قدرتی» و «ابهام درباره آینده» در روان جمعی جامعه ایران است. این همان تعریفی است که در دکترین جنگ شناختی تحت عنوان «دستکاری ادراک جمعی یک ملت» مطرح می‌شود.

از این منظر، باید گزاره‌های ترامپ را بخشی از «نبرد باورها» میان واشنگتن و ملت ایران دانست. نبردی که در آن، بمب و موشک جای خود را به اغراق، دستکاری روایتی و تصویرسازی رسانه‌ای داده‌اند. هرچند چنین جنگ شناختی ممکن است در کوتاه‌مدت اثرات روانی داشته باشد، اما اسناد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تأکید می‌کند که توان علمی و فنی ایران پابرجاست و در مسیر قانونی خود ادامه دارد.

در نهایت، ادعا‌های ترامپ را باید بخشی از یک نمایش سیاسی و رسانه‌ای دانست؛ نمایشی برای مصرف داخلی آمریکا و تقویت چهره «ضدایرانی» او نزد متحدانش. این سخنان اگرچه سر و صدای رسانه‌ای ایجاد می‌کند، اما در چارچوب واقعیات میدانی و قواعد روابط بین‌الملل، چیزی جز یک طنز سیاسی و روایت‌سازی تبلیغاتی نیست.

******

رابطه بنزین پنج هزار تومانی با کسر بودجه 

روزنامه قدس نوشت:

اعلام نرخ ۵ هزار تومانی در ظاهر شاید تلاشی برای مدیریت مصرف، کاهش قاچاق سوخت و حتی حمایت از طبقات فرودست جامعه باشد، اما درواقع، نشانه‌ای از استیصال دولت در مدیریت منابع است. تجربه نشان داده حتی اگر دولت سوگند یاد کند که قیمت‌ها ثابت می‌ماند، ذهنیت عمومی به سمت افزایش قیمت حرکت می‌کند و فروشندگان، صاحبخانه‌ها و صاحبان خدمات، برای حفظ ارزش درآمد خود، پیش‌دستانه قیمت‌ها را بالا می‌برند و بنزین ۵هزار تومانی نه‌تنها موج تازه‌ای از گرانی کالاهای اساسی را در ماه‌های پایانی سال رقم خواهد زد؛ بلکه به اسم رمز گرانی در بازارهایی تبدیل می‌شود که شاید ارتباط مستقیمی با سوخت ندارند.

لازم به ذکر است افزایش قیمت بنزین بیش از همه طبقه متوسط را تحت فشار قرار می‌دهد؛ گروهی که عمدتاً سهمیه ۶۰ لیتری پاسخگوی نیاز ماهانه آن‌ها نیست و باید از بنزین آزاد استفاده کنند. خودروهای وارداتی و نوشماره نیز که سهمیه آن‌ها حذف یا مشمول سهمیه مبتنی بر پیمایش شده‌اند، در ظاهر متعلق به اقشار مرفه‌اند، اما درواقع بسیاری از آن‌ها وسیله کار و تردد روزمره خانواده‌هایی هستند که با توان محدود مالی زندگی می‌کنند.

از منظر کلان اقتصادی هم بنزین ۵ هزار تومانی را نمی‌توان جدا از وضعیت کسری بودجه تحلیل کرد. دولت با ناترازی بانک‌ها، صندوق‌های بازنشستگی و کسری بودجه سنگین مواجه است و به منابع نقد نیاز فوری دارد. در چنین شرایطی، ساده‌ترین کار، افزایش قیمت حامل‌های انرژی است؛ اقدامی که بدون مهار تورم ساختاری و آزادسازی واقعی اقتصاد، تنها رکود تورمی را تشدید می‌کند، قدرت خرید مردم و تقاضا در بازار را کاهش می‌دهد و هزینه‌های تولید را بالا می‌برد.

در همین حال و فراتر از آثار اقتصادی، تبعات اجتماعی این تصمیم بسیار نگران‌کننده است. جامعه ایران در سال‌های اخیر فشار اقتصادی سنگینی تحمل کرده و اعتماد عمومی به سیاست‌گذاران در پایین‌ترین سطح قرار دارد، پس هر شوک قیمتی می‌تواند به مثابه جرقه‌ای در انبار باروت عمل کند ضمن اینکه انتخاب زمان اجرای طرح هم البته پرسش‌برانگیز است؛ چراکه پایان آذر مقارن با آغاز تورم فصلی شب عید، می‌تواند گرانی‌ها را تشدید کند و چه‌بسا مقدمه‌ای برای افزایش سایر حامل‌های انرژی در بودجه سال آینده باشد.

واقعیت این است که بازار درنهایت مسیر خود را پیدا می‌کند و آن مسیر، متأسفانه به سمت کاهش رفاه و تشدید شکاف طبقاتی است و بنزین ۵هزار تومانی شاید در کوتاه‌مدت بخشی از کسری بودجه را پوشش دهد، اما هزینه‌های پنهان آن برای اعتماد عمومی، سرمایه اجتماعی و ثبات اقتصادی بسیار سنگین‌تر خواهد بود.

******

بالستیک‌‌های ایران ادامه دارند

روزنامه وطن‌امروز نوشت:

با وجود قوانین سختگیرانه سانسور جنگ در سرزمین‌های اشغالی که در راستای جلوگیری از انتشار اخبار مربوط به واقعیات جنگ ۱۲ روزه تصویب و اعمال شده است اما بتدریج برخی رسانه‌های صهیونیستی و غربی پرده از برخی شکست‌های رژیم برمی‌دارند. در تازه‌ترین مورد، نشریه تایمز اسرائیل در گزارش فاش کرد برآوردهای موساد و ارتش رژیم صهیونیستی درباره میزان خسارت وارده به برنامه موشکی ایران اشتباه بوده است. این نشریه در بخشی از این گزارش نوشت: «اسرائیل اکنون معتقد است خسارات وارده به برنامه موشک‌های بالستیک ایران در طول جنگ ۱۲ روزه، کمتر از تخمین‌های اولیه بوده است». این گزارش در واقع به معنای این است که عملیات‌های رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه برای تضعیف توان دفاع موشکی ایران با شکست مواجه شده است. در طول جنگ ۱۲ روزه و هفته‌های نخست پس از توقف این جنگ مقامات رژیم صهیونیستی و برخی رسانه‌های وابسته به این رژیم مدعی بودند بخش مهمی از برنامه موشکی ایران را از بین برده‌اند.

با این حال اما پس از توقف جنگ، بتدریج این ادعا رنگ باخته است. در کنار گزارش تایمز اسرائیل، روزنامه معاریو نیز اخیرا فاش کرد مقامات ارتش رژیم صهیونیستی نگران فعالیت‌های موشکی ایران هستند. معاریو به نقل از یک منبع آگاه، گزارش داد نماینده ارتش رژیم صهیونیستی در جلسه محرمانه کنست تصریح کرد ایران در حال تولید سریع موشک‌های بالستیک است و نسبت به این مسأله هشدار داده است. این مقام ارتش رژیم صهیونیستی همچنین گفت ایران ساخت موشک‌های بالستیک را با سرعتی فراتر از انتظار از سر گرفته است. این گزارش روزنامه معاریو در کنار خبر تایمز اسرائیل نشان می‌دهد برآوردها و محاسبات رژیم صهیونیستی درباره توان موشکی ایران پس از جنگ ۱۲ روزه، اشتباه بوده است.

برخی کارشناسان معتقدند این گزارشات رسانه‌های رژیم صهیونیستی در‌ واقع به دنبال فراهم آوردن‌ زمینه‌های حمله مجدد این رژیم با همکاری آمریکا به ایران است. به عبارتی بر اساس این تحلیل، این رسانه‌ها با اشاره به توان موشکی ایران، درصدد توجیه ضرورت حمله مجدد به ایران هستند. در کنار این تحلیل اما برخی صاحبنظران معتقد هستند این اخبار و افشاگری‌ها، در راستای نشان دادن واقعیت‌های موجود درباره قدرت دفاع موشکی ایران و برحذر داشتن رژیم صهیونیستی از حمله مجدد به ایران است. این صاحبنظران‌ معتقدند برخی‌ از این رسانه‌ها، مانند تایمز اسرائیل که از منتقدان بنیامین نتانیاهو به حساب می‌‌آیند، در واقع در حال بیان واقعیت‌های مربوط به شکست رژیم صهیونیستی در تحقق اهداف تعیین‌شده در جنگ ۱۲ روزه هستند.

******

ادرس غلط اصلاح طلبان 

سایت «بصیرت»، ارگان اینترنتی معاونت سیاسی سپاه نوشت:

رویه فاصله‌گذاری با دولت و سلب مسئولیت از خود، اکنون در دولت دکتر پزشکیان  از سوی اصلاح‌طلبان در حال تکرار است؛ این درحالی‌ است که آنها قاطبه پست‌های دولتی از گلوگاه‌های مدیریتی و شرکت‌های دولتی را در اختیار دارند.

روزنامه اعتماد متعلق به رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت اخیراً به‌جای مسئولیت‌پذیری در برابر ناکارآمدی‌ها، در جایگاه طلبکار نشست و نوشت: «آمار رسمی، وضعیت اقتصادی کشور را تورمی - رکودی نشان می‌دهد. برخلاف وضعیت‌های متعارف که یا رکود است یا تورم، در ایران و در شرایط کنونی با هر دو پدیده منفی مواجه شده‌ایم. رکود است، چون رشد اقتصادی نداریم. این رشد قبلاً در حدی بود که بتوان آن را مصداق رشد متعارف دانست. سال گذشته بیش از ۳درصد رشد داشتیم. هنگامی که رشد باشد، تورم قابل تحمل‌تر می‌شود ولی اکنون به مرحله‌ای رسیده‌ایم که رشد اقتصادی در بهار سال جاری به حدود ۰٫۴- درصد رسید و در تابستان منفی‌تر شده و برخی برآوردها آن را معادل ۱٫۳- درصد دانسته‌اند... مواضع اخیر مقامات کشور این پیام را مخابره می‌کند که گویی هیچ راهی برای برون‌رفت از وضع کنونی نداریم... مهم‌ترین مسأله کنونی ما نداشتن چشم‌انداز یا در وضعیت تعلیق قرار داشتن است».

رویکرد فریبکارانه مدعیان اصلاحات و رسانه‌های زنجیره ای درحالی‌ ست که شرایط کشور حاصل حضور آنها در دولت از طریق سهم‌خواهی و غنیمت‌طلبی است. عناصر زاویه‌دار با انقلاب و مشاوران نااهل مدعی اصلاحات اکنون باید پاسخگوی بی‌کفایتی خود باشند و نمی‌توانند حساب خود را از دولت جدا کنند. ترجمان فاصله‌گذاری مدعیان اصلاحات با دولت بعد از آنکه از مناصب اجرایی بهره‌مند شدند، این است که مردم نباید به مدعیان اصلاحات اعتماد کنند تا زمینه سوءاستفاده از منابع دولت و امکانات کشور برای عده‌ای فرصت‌طلب و سودجو فراهم نشود و فجایع معیشتی و اقتصادی به کشور تحمیل نگردد».

******

در باب دوئل عجیب پزشکیان و پوتین

سایت رویداد۲۴ نوشت:

یک گفت‌وگوی کوتاه در حاشیه اجلاس «صلح و اعتماد» در ترکمنستان، ناگهان به یکی از پربحث‌ترین سوژه‌های سیاسی ـ اقتصادی فضای مجازی تبدیل شد. ویدئویی از دیدار مسعود پزشکیان و ولادیمیر پوتین که در آن، اختلافی ظاهری بر سر یک عدد، دستاویز طعنه‌ها و کنایه‌هایی به رئیس جمهور کشورمان شد. ادعای برخی  این بود که پوتین از پروژه‌های ایران دقیق‌تر خبر دارد و پزشکیان اشراف کافی به موضوع ندارد؛ واقعیت، اما چه بود؟

در این ویدئو، رئیس‌جمهور ایران با اشاره به پروژه راه‌آهن رشت–آستارا می‌گوید تا امروز تملک ۱۱۰ کیلومتر از اراضی مسیر انجام شده و دولت مصمم است تا پایان سال کل اراضی باقی‌مانده را نیز آزادسازی کند. هنوز جمله پزشکیان تمام نشده که پوتین با لحنی متعجب می‌گوید: «مسیر ۹۳ کیلومتر است.» همین مکالمه کوتاه کافی بود تا روایت‌های مجازی، واقعیت فنی پروژه را به حاشیه برانند.

آنچه در فضای مجازی کمتر به آن توجه شد، تفاوت میان «طول مسیر» و «طول اراضی تملک‌شده» بود؛ دو مفهومی که در پروژه‌های زیربنایی الزاماً یکسان نیستند. پروژه راه‌آهن رشت–آستارا در مجموع ۱۶۲ کیلومتر طول دارد و آنچه پزشکیان به آن اشاره کرده، نه طول یک قطعه خاص از مسیر، بلکه میزان اراضی‌ای است که تاکنون برای اجرای این خط آهن تملک و آزادسازی شده است.

اندکی پس از داغ شدن این بحث، هادی حق‌شناس استاندار گیلان با ارائه آمار دقیق، تأکید کرد که بیش از ۱۰۶ کیلومتر از مسیر ۱۶۲ کیلومتری پروژه آزادسازی شده و این روند با شتاب بیشتری نسبت به سال‌های گذشته ادامه دارد.  این توضیحات، عملاً روایت‌هایی را که سعی داشتند از یک مکالمه کوتاه، تصویری از بی‌اطلاعی رئیس‌جمهور بسازند، خنثی کرد؛ هرچند در فضای مجازی، اصلاح خبر معمولاً هرگز به اندازه خبر اولیه دیده نمی‌شود.

آنچه در این ماجرا بیش از پیش جلب توجه می‌کند، سرعت شکل‌گیری قضاوت‌ها در برابر کندی بررسی واقعیت است. یک جمله کنایه‌آمیز، یک عدد بریده‌شده از متن و انبوهی از تحلیل‌های شتاب‌زده، تصویری ساخت که با واقعیت پروژه همخوانی نداشت. ماجرای «۹۳ یا ۱۱۰ کیلومتر» بیش از آنکه نشانه اختلاف یا بی‌اطلاعی باشد، نمونه‌ای کلاسیک از حاشیه‌سازی در عصر شبکه‌های اجتماعی است.

در نهایت، عدد‌ها هرچه باشند، یک واقعیت تغییر نکرده است: پروژه‌ای که سال‌ها روی کاغذ مانده بود، حالا وارد فاز جدی اجرا شده؛ و شاید مهم‌تر از هر آماری، همین بازگشت پروژه رشت–آستارا به ریل اجرا باشد.

******

چرا اردوغان به تهران می‌آید؟

روزنامه فرهیختگان نوشت:

بعد از سفر هفته‌ گذشته‌ هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه به ایران اخباری درباره‌ سفر احتمالی رجب‌طیب اردوغان، رئیس‌جمهور این کشور به تهران منتشر شد؛ خبر‌هایی که نشان می‌دهد آنکارا به‌طورجدی در مدیریت وضعیت سوریه به مشکل خورده و دیوارِ سفتِ دمشق که این روز‌ها به طور کامل زیر بمباران و پروژه‌ تجزیه از سوی اسرائیل قرار دارد، به‌جای اینکه تبدیل به عمق راهبردی ترکیه در غرب آسیا شود، تبدیل به چشم اسفندیار آن در شرایط جدید نظم امنیتی منطقه شده است. حضور رسمی نخست‌وزیر رژیم اسرائیل در مناطق جنوبی خاک سوریه و تأکید بر عدم تخلیه‌ این بخش از سوی نظامیان صهیونیست، آخرین میخ را هم بر تابوت رؤیاهای «نوعثمانی» حزب عدالت و توسعه کوبید. 

در چنین شرایطی، ترکیه به دنبال یک سناریوی جدید در غرب آسیاست تا بتواند ضمن حفظ منافع بنیادین خود در سوریه‌ پسااسد، از حکومت جدید در برابر فشار‌های اسرائیل نیز دفاع کند؛ سناریویی که به دلیل ابعاد امنیتی خود، نیازمند حضور جدی و میدانی ایران است. در واقع، آن چیزی که وزیر امور خارجه و رئیس‌جمهور ترکیه را در کمتر از یک ماه به تهران می‌کشاند، سیلی واقعیت در تحولات اخیر منطقه است؛ جایی که اردوغان خیال می‌کرد با تضعیف شبکه‌ مقاومت به محوریت ایران و تغییر حکومت در سوریه، می‌تواند کاخ سفید را به حمایت از دولت جدید در دمشق متمایل کند و از این طریق، جلوی پیشروی‌های راهبردی تل‌آویو در شام را بگیرد؛ اما حالا و بعد از سفر احمد الشرع به واشنگتن و دیدار چندین‌باره با دونالد ترامپ، این واقعیت آشکار شده است که اسرائیل حاضر به‌رسمیت‌شناختن هیچ مرزی برای امنیت این رژیم نیست. در واقع، وضعیت کنونی سوریه نه‌تنها منافع ملی ترکیه را تقویت نکرده؛ بلکه بی‌ثباتی در این کشور، فضا را برای اقدامات رژیم علیه خود ترکیه نیز فراهم کرده است.

در چنین شرایطی، آنکارا نیاز به همراهی تهران دارد؛ زیرا تنها بازیگری که هم در نظریه و هم در میدان، اثبات کرده که توانایی برهم‌زدن راهبرد‌های اسرائیل را داراست، ایران است. هم در جنگ داخلی پیشین سوریه و هم در جنگ 12 روزه، ایران نشان داد که در صورت طراحی واقعی برای انجام یک راهبرد، آن را به صورت عملیاتی اجرایی می‌کند و تل‌آویو به‌تنهایی و بدون همراهی ایالات‌متحده، توانایی جلوگیری از تحقق آن را ندارد.  این موقعیت، قطعاً یکی از نقاط برتری ایران در فضای امنیتی منطقه است و اعلام نیاز و همراهی ترکیه نیز می‌تواند برخی از گره‌های منافع ملی تهران در شرایط کنونی - نظیر جبهه‌ پشتیبانی از مقاومت در لبنان - را باز کند. بااین‌حال، باید توجه داشت که نگاه ساده‌انگارانه به برخی رویکرد‌های دیپلماتیک در جریان بن‌بست‌های میدانی در منطقه، می‌تواند زمینه‌ساز آسیب به منافع ملی ایران باشد؛ موضوعی که به‌طورجدی در ماجرای «توافق آستانه» شاهد آن بودیم و اکنون باید از تکرار آن جلوگیری کرد. 

******

پشت پرده جمع‌آوری امضا توسط امارات برای جزایر سه‌گانه

روزنامه آرمان‌امروز نوشت:

امارات مدام امضای طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی از شرق و غرب از اروپا و آمریکا از چین و روسیه را پای بیانیه‌هایی در تایید موضع خود درباره جزایر سه گانه می‌کشاند. این مساله دو وجه مهم دارد؛ نخست علت همین دور تند امارات در سال‌های اخیر است که قابل تامل است و دیگری این که چرا این طرف‌ها در این قضیه به این شکل آشکار و بی‌پرده به سمت امارات غش می‌کنند و کلا بی‌خیال طرف مقابل هستند؟

در مورد وجه اول قضیه یعنی سرّ این رفتار ابوظبی، به احتمال زیاد دو عامل مطرح است. نخست این که امارات اکنون خود را امارات قبلی نمی‌داند و در منطقه و جهان در موقعیتی برتر می‌بیند و طرف ایرانی را در شرایطی می‌بیند که به ظنش به آن اجازه می‌دهد تا به نفوذ و قدرت نرمش برگردانی ژئوپلیتیک در منطقه در قضیه جزایر سه گانه ببخشد. عامل دوم احتمالا این است که امارات در نگاه کلان و آینده‌نگری خود چشم‌انداز دیگری فراروی منطقه می‌بیند و معتقد است که منطقه خلیج فارس در آستانه تغییرات و تحولاتی ژئوپلیتیک قرار دارد که به نظرش از هم اکنون می‌طلبد مقدمات بهره‌برداری از آن را به نفع خود به ویژه در مسائل اختلافی فراهم کند.

اما درباره وجه دوم مساله یعنی همراهی منطقه‌ای و بین‌المللی با موضع امارات باید گفت که این رویکرد چیز عجیبی نیست. امروز کسی نگاهی به پیشینه کشورها و تمدن آن‌ها نمی‌کند بلکه آنچه بر روابط بین‌الملل حاکم است، منافع است و لو با کشوری که تنها چند دهه عمر دارد. مهم‌ترین مولفه تامین کننده و ضامن استمرار منافع هم قدرت نرم است که امارات امروز دارد. این قدرت نرم هم مولود ثروت و اقتصاد قوی امارات است که حجم تجارت خارجی آن در سال گذشته میلادی به یک تریلیون و ۴۲۴ میلیون دلار رسید؛ یعنی حدود ده برابر ایران. در شش ماهه اول امسال نیز در حالی که اقتصاد بدون نفت ایران رشد منفی را تجربه می‌کند اقتصاد امارات ۲۴ درصد رشد داشته است. اما در این مدت میانگین رشد تجارت جهانی تنها ۱.۷ درصد بوده است.

خوب طبیعی است که قدرت‌ها و بازیگران مختلف به علت آورده چشمگیر روابط با امارات بیشتر خریدار ناز آن باشد و با مواضعش همراهی کنند تا با ایران که تجارتشان با آن روز به روز به دلایل مختلف افت پیدا می‌کند.

******

کسی نیست به کمک دولت بیاید؟

روزنامه شرق نوشت:

رئیس‌جمهور است که بارها در این ۱۶ ماه گفته در حوزه‌های مختلف مشکل داریم و هرکس که بتواند به دولت کمک کند، از او استقبال می‌کنیم و در این مدت نیز بسیاری افراد اعلام آمادگی کرده‌اند که در این حوزه‌ها به دولت کمک کنند؛ بنابراین خیلی خوب می‌شد که جناب رئیس‌جمهور گزارشی تنظیم می‌کردند که در کدام حوزه‌ها، چه افرادی برای کمک به دولت اعلام آمادگی کرده‌اند و دولت کدام‌یک از آنان را برای پیشبرد امور و گذر از موانع به کار گرفته است؟

در این چندین ماه و حتی از آغاز به کار دولت چهاردهم انتقادات بسیاری دیده‌ شده که بر سازوکار مدیریت ایشان و کابینه از سوی متخصصان و کارشناسان هر بخش ارائه و همچنین که بسیاری هم اعلام کرده‌اند حاضرند در این موضوعات، توان و تخصص خود را در اختیار بگذارند؛ اما در عمل، تقریبا هیچ‌کس نبوده که به آن فراخوان چندین و چندباره جناب پزشکیان جواب مثبت داده باشد و ایشان از این پاسخ مثبت استقبال کرده و آنان را به کار گرفته باشد.

آیا واقعا در بین این‌همه افرادی که بارها و بارها برای کمک به دولت اعلام آمادگی کرده‌اند، حتی یک مورد هم نبوده که کسی واقعا توان کمک به دولت را داشته باشد؟ یا اینکه بوده‌اند افرادی که اعلام آمادگی کرده‌اند و به کمک هم آمده‌اند و جامعه از به‌کارگیری آنان بی‌خبر است؟ یک احتمال هم آن است که جناب پزشکیان تیمی تخصصی را مسئول بررسی این پاسخ‌های مثبت کرده و آن تیم پس از بررسی به این نتیجه رسیده که آن افراد ادعای بیجا داشته‌اند و کمکی از دست‌شان برنمی‌آمده. اگر چنین است، بسیار خوب بود که این تیم برای روشن‌شدن افکار عمومی از سازوکار گروه بررسی‌ (اگر وجود دارد) گزارشی تهیه کرده و به جامعه ارائه می‌دادند. ‌ یک احتمال جدی‌تر هم وجود دارد که جناب رئیس‌جمهور با وجود آنکه بارها و بارها خواسته که اگر کسی هست که می‌تواند به دولت کمک کند، پا پیش بگذارد، سازوکاری برای بررسی جواب‌های مثبت فراهم نکرده‌اند.

اما آیا می‌توان به خود قبولاند که یک رئیس‌جمهور وقتی سخنی می‌گوید، فقط تعارف کرده و در واقعیت نتوان برای آن نمونه‌ای یافت؟ بالاخره ایشان فرد دوم کشور است و باورش سخت که همین‌طوری و تحت تأثیر جمعی که در آن قرار می‌گیرد، یک چیزی گفته باشد؛ به‌ویژه آنکه تکرار آن نشان می‌دهد که درخواست کمک ایشان جدی است. ‌اگر واقعا این درخواست کمک جدی است، ما چه باید بکنیم و اگر جدی نیست، پس این‌همه تکرار برای چیست؟ 

******

علی‌اف و نتانیاهو،نقشه علیه ایران

سایت تابناک با ترجمه مقاله‌ای از مؤسسه تحقیقاتی و پژوهشی توران نوشت:

روابط نظامی اسرائیل و جمهوری آذربایجان به عاملی تأثیرگذارتر در چشم‌انداز امنیتی در حال تحول قفقاز جنوبی تبدیل شده است. در چند سال گذشته، جمهوری آذربایجان به‌طور چشمگیری توان نظامی خود را ارتقا داده و برای سال ۲۰۲۵ حدود ۵ میلیارد دلار بودجه دفاعی تعیین کرده که یک رکورد محسوب می‌شود.  این گسترش شامل جنگنده‌های چندمنظوره مدرن مانند JF-۱۷ بلوک ۳، نیرو‌های زمینی ارتقایافته، شبکه‌های پدافندی تقویت‌شده، پهپاد‌های پیشرفته، توپخانهٔ دقیق و سامانه‌های موشکی است.

در نوامبر امسال، دانیل گولد، طراح بسیاری از پیشرفته‌ترین سامانه‌های اسرائیل، سفری سطح‌بالا به باکو داشت؛ سفری که نشریه اسرائیلی «معاریو» آن را نشانه‌ای از «همکاری در عمیق‌ترین سطوح» توصیف کرد. در دهه گذشته، اسرائیل به‌طور فزاینده‌ای همکاری نظامی خود با جمهوری آذربایجان را گسترش داده و موقعیت باکو را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شرکای امنیتی خود تثبیت کرده است. 

در حالی که تقویت نظامی آذربایجان اغلب به آمادگی در برابر ارمنستان نسبت داده می‌شود، اما اگر موضوع را از دریچۀ ویژگی‌های فنی، منطق جغرافیایی، الگو‌های خرید تسلیحات و محرک‌های راهبردی منطقه‌ای بررسی کنیم، توسعه نیروی نظامی آذربایجان پس از سال ۲۰۲۰ به‌وضوح به سمت دیگری اشاره دارد.  این سامانه‌ها کاملاً با نگرانی‌های آذربایجان درباره نقش فزایندۀ ایران در خزر، آسیب‌پذیری دارایی‌های انرژی دریایی و اهمیت ژئوپلیتیکی زیرساخت‌های ترانس‌خزری همخوانی دارند.

ایران حضور دریایی مهمی در جنوب خزر دارد، توان پهپادی شناسایی خود را گسترش داده و ناوشکن‌های جدیدی را وارد ناوگان دریایی خزر کرده است. تنها دو سال پیش، تنش میان جمهوری اسلامی ایران و آذربایجان به حدی افزایش یافت که برخی تحلیلگران علناً احتمال جنگ را مطرح کردند.  اکنون که باکو و ایروان با دولت ترامپ برای اجرای «مسیر ترامپ» TRIPP همکاری می‌کنند، برخی مقامات ارشد ایران تهدید کرده‌اند که منطقه را به «گورستان مزدوران دونالد ترامپ» تبدیل خواهند کرد. در چنین فضایی، تلاش آذربایجان برای به‌دست آوردن رادار‌های پیشرفته ساحلی، سامانه‌های ISR دریایی و فناوری‌های شناور‌های بدون‌سرنشین کاملاً قابل درک می‌شود.

این‌ها عناصر ضروری یک وضعیت دفاع ساحلی و بازدارندگی دریایی‌اند؛ دقیقاً معماری نیرویی که یک کشور در صورت نگرانی از فشار نامتقارن ایران، خرابکاری در سکو‌های فراساحلی یا ایجاد اختلال در کشتیرانی تجاری ایجاد می‌کند. هیچ‌یک از این سامانه‌ها نقشی معنادار در یک سناریوی مرتبط با ارمنستان ندارند، اما در چارچوب راهبردیِ خزر، کاملاً حیاتی‌اند.

******

حلقه مفقوده نظارت بر قیمتها 

سایت مشرق‌نیوز نوشت:

علیرضا حیدری، نایب رئیسی اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری در مصاحبه با ایلنا ضمن انتقاد از گرانی بیقاعده و فشار این مسئله به معیشت کارگران؛ به ماجرای حذف ارز ترجیحی برای واردات برنج و افزایش قیمت برنج اشاره کرده و گفته است: «اثر شوک قیمتی روی کالاهای مصرفی مهم، بسته به سهم و اثربخشی این کالاها در اقتصاد، در کشور اثر تورمی ایجاد می‌کند. وقتی قیمت برنج افزایش می‌یابد، این تورم در سایر اقلام پخش می‌شود و اثر فزاینده ایجاد می‌کند. به ویژه که برخی از کالاها مانند برنج و سوخت، کالاهای پایه هستند. اثر تورمی چنین کالاهایی روی قیمت‌های کالاهای مصرفی دیگر اثر زنجیره‌ای می‌گذارد. لذا رها کردن قیمت‌ها ذاتاً تورمی است و دولت باید از این رهاشدگی جلوگیری کند».

*  نظارت کارای دولت بر بازار و قیمت‌ها یگانه نوشداروی حل مشکل گرانی بیقاعده است که تا قبل از اعمال آن، اجرای هر نوع سیاست قیمتی از جانب دولت غلط اندر غلط است. رفتاری که تجربه مشابه آن‌را در دولت قبل و قضیه حذف ارز ترجیحی برای ۴ قلم کالا دیدیم و نظاره کردیم که این رفتار اشتباه چطور منجر به جامپینگ عمومی قیمت‌ها و رشد شدید گرانی در همه ابعاد شد. اقدامی که وزیر اقتصاد وقت در دولت رئیسی بعدها به اشتباه بودن آن اذعان کرد.

در واقع و در قبال ماجرای حذف ارز ترجیحی برنج که منجر به افزایش قیمت برنج شده است؛ شاهدیم که دولت آقای پزشکیان مرتکب ۲ اشتباه شده است نه یک اشتباه! اشتباه اول "حذف ارز ترجیحی" برای برنج بود و اشتباه دوم تکرار تجربه غلط گذشته است.

ما قضاوت دراین باره را بر عهده مخاطبان محترم می‌گذاریم و برای چندمین بار هشدار می‌دهیم که در فضای نبود نظارت بر بازار و فقدان هرگونه تضمین برای حفاظت از معیشت مردم در مقابل نرخ‌های بیقاعده و تنش‌های قیمتی؛ حذف ارز ترجیحی که ولو در ظاهر و اسم از قاعده‌مندی قیمت‌ها دفاع می‌کرد یک کار غلط و خطرناک است. همچنانکه در تجربه دولت قبل نیز دیدیم. بدانیم کسانی که قیمت‌های گران ولو با تخصیص ارز ترجیحی را به عاملی برای تمسخر ارز ترجیحی تبدیل کرده‌اند به حلقه مفقوده "نظارت" و لزوم آن توجه ندارند و یا وانمود می‌کنند که توجه ندارند!

******

فتنه مهسا تکرار نشد

سایت صراط‌نیوز نوشت:

در روزهای پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، دشمن به شدت تلاش دارد تا پس از ناکامی در حمله مستقیم خارجی، اهداف وامانده خود را در تکرار فتنه های داخلی پیگیری نموده و مترصد کوچکترین فرصت برای دمیدن در آتش آشوب در درون کشور است.

مرگ طبیعی خسرو علیکردی وکیل دادگستری بر اثر سکته قلبی، بهانه خوبی بود تا اپوزیسیون  را به دلیل پذیرش وکالت تعدادی از بازداشتی های فتنه های ۱۳۸۸ و ۱۴۰۱، گرداگرد جسدش جمع کند تا مگر بتوانند با مشکوک قلمداد کردن مرگ او، اغتشاش سراسری دیگری راه بیندازند!

جالب آنکه در این سناریوی جدید نیز جماعت اپوزیسیون عینا شبیه به ماجرای مرگ مهسا امینی عمل کردند. در داستان سرایی از غیرطبیعی جلوه دادن مرگ، جواد علیکردی (برادر متوفی) جای امجد امینی (پدر مهسا) بازی می کرد و همچنین نرگس محمدی و سپیده قلیان در عوض نیلوفر حامدی و الهه محمدی نقش آفرینی می کردند!

این‌بار اما واکنش به موقع دستگاه های امنیتی و قضایی در انتشار سریع فیلم دفتر کار مرحوم علیکردی که گواهی بر فوت طبیعی نامبرده بر اثر سکته قلبی بود، آبی بر آتش برافروخته شده از جانب تدارکاتچی های ضدانقلابی بود که تلاش داشتند تا با همزمانی این مرگ با آغاز گرانی بنزین، موجی عظیم علیه نظام اسلامی در داخل کشور به راه بیاندازند.

جدای از تحسین هوشیاری مسئولان در واکسینه نمودن خود در قبال تکرار غائله هایی همچون فتنه مهسا، باید مراقب بود تا در جنگ ترکیبی کنونی، در دام طعمه چینی های دشمن نیافتاد و تمامی جوانب ایجاد فتنه و آشوب و اغتشاش داخلی را شناخت و روزنه های کوچک رخداد آنها را مسدود کرد.

 

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.