به گزارش الف در نیروگاههای حرارتی و سیکل ترکیبی با مصرف زیاد سوخت، هزینهی تمام شدهی انرژی تولید شده چند برابر نیروگاههای خورشیدی تمام میشود. در نقطه مقابل، انرژی خورشیدی بهدلیل فقدان هزینه سوخت و هزینه عملیاتی پایین، در تمام سناریوهای قیمتگذاری، ارزانترین گزینه باقی میماند. براساس این واقعیت اقتصادی، در مقطع فعلی که کشور همزمان با ناترازی برق و کسری بودجه روبهرو است، اهمیت استفاده از انرژی خورشیدی دو چندان میشود. انرژیای که هم وابستگی به سوختهای فسیلی را کاهش میدهد، و هم از نظر سرمایهگذاری، سریعتر از نیروگاههای حرارتی قابل بهرهبرداری است. با وجود این مزیت روشن، طرحهای خورشیدی با کندی غیر قابل قبولی پیش میروند که نهتنها با اهداف اعلامشده وزارت نیرو سازگار نیست، بلکه حتی تامین برق بهار و تابستان آینده را نیز به مسئلهای نگرانکننده تبدیل کرده است.
وقتی قیمت سوخت حقیقت را روشن میکند
در گزارش مرکز پژوهشها، محاسبه هزینه تولید برق بر اساس قیمت واقعی سوخت نتایج قابلتوجهی دارد. هزینه تولید در نیروگاههای حرارتی و سیکل ترکیبی، زمانی که قیمت گاز به ارزش اقتصادی آن نزدیک میشود، جهشی چندبرابری تجربه میکند. در برخی الگوهای محاسباتی، هزینه نهایی برق گازی تا پنج برابر خورشیدی میرسد و نیروگاههای سیکل ترکیبی نیز در نزدیکی همین سطح قرار میگیرند. دلیل این اختلاف، الگوی هزینهای تولید برق حرارتی است؛ بخش عمده هزینه به سوخت وابسته است و با واقعیشدن قیمت گاز، هزینه سوخت به مرز ۸۰ درصد قیمت واقعی میرسد.
در مقابل، برق خورشیدی بدون هزینه سوخت و با هزینه عملیاتی حداقلی فعالیت میکند؛ بنابراین حتی اگر هزینه سرمایهگذاری اولیه بالا به نظر برسد، در دوره بهرهبرداری، کمهزینهترین گزینه باقی میماند. در اقتصاد جهانی برق، این ویژگی سبب شده خورشیدی و بادی ستون اصلی توسعه ظرفیت جدید کشورها شوند و ایران نیز با ظرفیت تابشی گستردهای که دارد، در صورت اصلاح مسیر مالی، میتواند یکی از کمهزینهترین تولیدکنندگان انرژی پاک منطقه باشد. اما در عمل هنوز از میزان ظرفیت موجود، فاصله بسیار است.
مشکل تامین مالی؛ جایی که طرحهای اقتصادی از حرکت میافتند
با وجود این مزیتهای روشن، توسعه برق خورشیدی در ایران زیر فشار تامین مالی ناکافی گرفتار شده است. مسیر اختصاص منابع برای طرح ۷ هزار مگاواتی، برخلاف مصوبه شورای اقتصاد، با تاخیر جدی روبهرو است و این کندی بهحدی رسیده که رئیس کمیسیون اصل ۹۰ نیز به موضوع ورود کرده است. نصرالله پژمانفر به تازگی هشدار داده که تنها بخش کوچکی از منابع مورد نیاز طرح پرداخت شده و ادامه این روند، امکان تحقق بخش بزرگی از ظرفیت وعده داده شده را از بین میبرد.
او تاکید کرده بود که حتی اگر از امروز پرداختها سرعت بگیرد، حداکثر حدود چهار هزار مگاوات امکان ورود به مدار تا تابستان آینده وجود دارد؛ رقمی که از هدف طرح فاصله چشمگیری دارد و نمیتواند ناترازی برق تابستان را جبران کند. آنجا که ارزانترین الگوی تولید برق، بهجای آنکه در اولویت تأمین مالی باشد، به علت دیوانسالاریهای اداری پیچیده و تاخیر در پرداخت تعهدات توسط بانک مرکزی متوقف میشود. در نتیجه، شبکه برق همچنان به نیروگاههایی تکیه میکند که هزینه واقعی تولید آنها چند برابر بالاتر از گزینههای تجدیدپذیر است و همین وابستگی، هم اقتصاد انرژی را فرسوده میکند و هم پایداری انرژی کشور را در معرض خطر قرار میدهد.