به گزارش خبرنگار مهر، تور بازدید علمی مدرسه چهارباغ اصفهان امروز پنجشنبه با حضور محمدرضا اولیا، معمار و مرمتگر شناختهشده کشور، جمعی از فعالان، پژوهشگران و علاقهمندان حوزه معماری و میراث فرهنگی برگزار شد؛ رویدادی که فراتر از یک بازدید میدانی، به کلاس درسی زنده درباره معماری سنتی ایران، مرمت آگاهانه، آموزش خلاق و پیوند عمیق انسان با طبیعت بدل شد.
محمدرضا اولیا در این بازدید علمی، با اتکا به سالها تجربه حرفهای و آموزشی خود، مدرسه چهارباغ را نه صرفاً بهعنوان یک بنای تاریخی، بلکه بهمثابه متنی زنده، قابل قرائت و الهامبخش برای نسل امروز معرفی کرد و تلاش داشت نگاه حاضران را از سطح فرم و تزئینات به عمق معنا، منطق ساخت و حکمت نهفته در معماری ایرانی سوق دهد.
معماری بهمثابه فرایند آفرینش و نه محصول صنعتی
وی با اشاره به تجربههای آموزشی خود در دانشگاهها و کلاسهای سیار، اظهار کرد: معماری سنتی ایران از جنس آفرینش است و نه تولید صنعتی؛ به همین دلیل هیچ دو فضا، هیچ دو کلاس و هیچ دو تجربهای در آن مشابه هم نیست. آنچه معماری را زنده نگه میدارد، فرایند شکلگیری آن است، نه صرفاً نتیجه نهایی.
این معمار و مرمتگر با نقد نظامهای آموزشی یکسانساز، تأکید کرد: آموزش معماری باید بر پایه پرسش، کنجکاوی و شناخت تفاوتهای فردی شکل بگیرد. به باور وی، طراحی سوال مهمتر از ارائه پاسخ است، چراکه پرسش درست، ذهن را به حرکت وادار میکند و مسیر آموختن را میگشاید.
اولیا با اشاره به اینکه بسیاری از کلاسهای آموزشی وی در طول سالها بهصورت سیار و وابسته به محیط برگزار شده است، افزود: محیط، خود معلم است و معمار باید بیاموزد چگونه بخواند، ببیند و گوش دهد. معماری زمانی اصالت دارد که از دل مکان و زمان بجوشد، نه اینکه بر آن تحمیل شود.

احترام به تفاوتها؛ اصل فراموششده در آموزش و معماری
وی با بیان اینکه انسانها بهطور ذاتی متفاوت آفریده شدهاند، اظهار کرد: خداوند انسانها را به گونهگون آفریده و این تفاوتها نهتنها ضعف نیست، بلکه بزرگترین سرمایه آفرینش است. آموزش و معماری زمانی دچار بحران میشوند که این تفاوتها نادیده گرفته شوند و همه در قالبی واحد ریخته شوند.
این مرمتگر با انتقاد از آموزشهای از پیشساخته و قالبی، خاطرنشان کرد: همانطور که صدا، لحن، ادراک و استعداد انسانها متفاوت است، مسیر یادگیری و حتی شیوه مواجهه آنها با فضا نیز متفاوت خواهد بود. معماری سنتی ایران این تفاوت را به رسمیت میشناسد و بهجای همسانسازی، به تکثر معنا میدهد.
اولیا با اشاره به تجربههای میدانی خود در شناسایی عناصر معماری، افزود: گاهی یک اصطلاح یا نام، حاصل دههها جستوجو و تأمل است. شناخت واژگان معماری سنتی، صرفاً دانستن نامها نیست، بلکه فهم جهانبینی، منطق ساخت و نسبت انسان با ماده و طبیعت است.

پیوند ناگسستنی معماری، طبیعت و زیست انسانی
وی در ادامه با اشاره به نمونههای متعدد از معماری بومی ایران، اظهار کرد: روستاها در ایران از جنس رویش هستند، نه ساخت؛ همانگونه که گیاه از زمین میروید، روستا نیز از بستر طبیعی خود سر برمیآورد. به همین دلیل جابهجایی حتی چند متری آن، تعادل آب، خاک، زندگی و فرهنگ را برهم میزند.
این معمار با اشاره به دیدگاههای مطرحشده در حوزه میراث فرهنگی جهانی، افزود: آنچه میراث فرهنگی ایران را متمایز میکند، اتحاد هوشمندانه ساخت بشر با آفرینش الهی است. بناهای تاریخی ما نه در تقابل با طبیعت، بلکه در امتداد آن شکل گرفتهاند.
اولیا با بیان اینکه معمار نباید دیکتاتور باشد، بلکه باید شنونده زمین باشد، تصریح کرد: معمار آگاه، طرح را بر زمین تحمیل نمیکند، بلکه از زمین میپرسد و پاسخ را میشنود. این تواضع، جوهره معماری اصیل است و نقطه مقابل معماری تحکمی و بیریشه امروز قرار میگیرد.
مرمت آگاهانه؛ خواندن بنا پیش از مداخله
وی در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر تفاوت بنیادین مرمت با پیمانکاری، اظهار کرد: مرمت یک فرایند زنده و پیشبینیناپذیر است. بنا در حین مرمت با مرمتگر سخن میگوید و مسیر کار را مشخص میکند. هیچ قراردادی نمیتواند همه پیچیدگیهای یک بنای تاریخی را از پیش تعیین کند.
این مرمتگر با ذکر نمونههایی از تجربههای عملی خود، افزود: گاه ترک یک دیوار، نتیجه تغییرات زیرزمینی، قنات یا بستر خاک است و برای فهم آن، باید لایهبهلایه بنا را خواند. مرمت بدون فهم زمینه، نهتنها درمان نیست، بلکه آسیبزاست.
اولیا با اشاره به اهمیت قابلیت ترمیم در معماری سنتی، خاطرنشان کرد: یکی از رازهای ماندگاری بناهای تاریخی ایران، امکان تعمیر و تداوم حیات آنهاست. معماریای که امکان ترمیم نداشته باشد، از همان ابتدا محکوم به زوال است.
وی تأکید کرد: مصالح در معماری سنتی محترم هستند و هر ماده، هندسه، منطق و شأن خاص خود را دارد. همسانسازی مصالح و تحمیل شکلهای بیگانه به آنها، به معنای بیاحترامی به ماده و طبیعت است.

محمدرضا اولیا در پایان این بازدید علمی، مدرسه چهارباغ اصفهان را نمونهای درخشان از معماری آفرینشمحور دانست و اظهار کرد: این بنا همچون متنی چندلایه است که هر بار خوانده شود، معنایی تازه میآفریند. اگر معماران امروز بیاموزند که چگونه این متون را بخوانند، معماری آینده ایران میتواند دوباره ریشهدار، انسانی و ماندگار شود.












