خبرآنلاین - محمد عارف معزی: حامیان حکومت ابومحمد جولانی (احمد الشرع) در سوریه، یک سالگی سقوط دولت بشار اسد و به قدرت رسیدن گروههای تروریستی در این کشور را در حالی جشن میگیرند که سوریه در سایه تحولات سریع منطقه و سیاستی که رژیم جدید حاکم بر دمشق اتخاذ کرده، شرایط بسیار پیچیدهای را از سر میگذراند.
یک سال قبل، سرنوشت جنگی که به نظر میرسید با پیروزی بشار اسد رئیسجمهور وقت سوریه به پایان رسیده طی چند هفته تغییر کرد و اسد به همراه خانوادهاش از سوریه گریخت. فرار اسد نقطه آغاز تحولاتی بود که حالا از سوریه کشوری جدید با دورنمایی متفاوت و مشکلاتی پیچیده ساخته است. ۸ دسامبر ۲۰۲۴، پس از ۱۳ سال جنگ داخلی سرانجام نیروهای شورشی موفق شدند به حکومت ۵ دههای خاندان اسد در سوریه پایان دهند. در همین راستا بود که دمشق به تصرف نیروهای هیئت تحریرالشام به رهبری محمد الجولانی درآمد. ساعاتی پس از سقوط دمشق، جولانی بهعنوان معمار سقوط حکومت اسد، در اقدامی نمادین به مسجد امیه رفت تا پیام مهمی را به جهان مخابره کند: «۱۳ سال پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه، سرانجام این جنگ پایان یافت.» از آن نقطه به بعد، جولانی کوشید تا تصویر خود را از یک تروریست و یک جنگسالار مخوف به چهرهای میانهروتر تغییر دهد. او لباس رزم را با کتوشلوار عوض کرد و نام جنگیاش را با نام اصلی و غیرنظامی خود جایگزین ساخت: احمدالشرع.
باتوجه به اینکه یک سال از سقوط دولت سوریه میگذرد؛ اگر بخواهیم جمعبندی کلی داشته باشیم، مهمترین تغییر سیاسی سوریه در این مدت چه بوده؟ امروز سوریه نسبت به یک سال قبل، به ثبات نزدیکتر شده یا وارد مرحلهای از بیثباتی مزمن شده است؟ غرب با پذیرش احمد الشرع دقیقاً بهدنبال چه هدفی در سوریه است: ثبات، مهار ایران و روسیه، یا مدیریت بحران؟ آیا این حمایت غربی مشروط است؟ و در صورت تخطی جولانی از خطوط قرمز، ممکن است این حمایتها پس گرفته شود؟
خبرگزاری خبرآنلاین برای پاسخ به این سوالات به گفتگو با نصرت الله تاجیک، دیپلمات بازنشسته و سفیر پیشین ایران در اردن پرداخته است.
در ادامه مشروح گفتگوی «خبرآنلاین» را با نصرت الله تاجیک را میخوانید.
تغییرات سیاسی سوریه بیشتر جنبه داخلی داشت/ انتخابات سوریه کامل نبود
*** یک سال از سقوط دولت سوریه میگذرد؛ اگر بخواهیم جمعبندی کلی داشته باشیم، مهمترین تغییر سیاسی سوریه در این مدت چه بوده است؟
به نظر من بیش از تغییرات سیاسی، تغییرات ژئوپلتیک سوریه مهم است. تغییرات سیاسی بیشتر جنبه داخلی دارد. یعنی سقوط رژیم اسد چون نه کشوریست با اقتصاد قوی و تاثیر گذار همچون کشورهای نفت خیز که در بخش اقتصادی بر روند اقتصاد منطقه ای و بین المللی تاثیر داشته باشد و نه کشوریست بازیگر و دارای روابط وسیع منطقه ای و بین المللی، لذا به تنهائی در معادلات سیاسی اجتماعی منطقه ای نقش نداشت، چه برسد به معادلات سیاسی بین المللی. ولی در جنبه ژئوپلتیکی و تاثیرات سرزمینی و نقش سوریه در منطقه برای یارگیری و جبهه بندی برای حفظ و بهم زدن توازن منطقهای، مخصوصا علیه اسرائیل، به عقیده من، خیلی تاثیر بیشتری داشته است.
برکشیدن جولانی و سرنگونی رژیم اسد، نانی است که آقای اردوغان در سفره مسلمانان و اعراب گذاشت.
در بحث تغییرات سیاسی، سلسله اقداماتی در سوریه صورت پذیرفته است که بیشتر جنبه ترتیبات حقوقی شکل و ساختار حکومتی دارد. یعنی سر و سامان دادن به بخش حقوقی حکومت که شکل حکومت و ترتیبی که وزرا انتخاب شده اند یا انتخاباتی را شامل میشود که برای تشکیل مجلس برگزار شد. اگرچه این انتخابات، کامل نبود. ولی بخشی از موضوع به این قسمت بر میگردد. به نظرم همین میزان از تغییرات سیاسی که بیشتر تاثیر داخلی دارد، حتی در معادلات سوریه وزن زیادی ندارد. زیرا این میزان از تغییرات نتوانسته پاسخگوی نیاز و خواست بخشهای سیاسی اجتماعی سوریه همچون اقلیتهای کرد و علوی باشد و دورنمای ایجاد صلح و ثبات را فراهم کند.
اردوغان با سرنگونی اسد، نقش آمریکا را در منطقه پر رنگتر کرد
***این تغییرات ژئوپلیتیکی چه سمت و سوئی دارد؟
از منظر تغییرات ژئوپلیتیکی در این کشور، به عقیده من این تغییر رژیم باعث شده است که اولا علاوه بر دست بالاتر اسرائیل در منطقه و سوریه ، گسلهای داخلی سوریه را فعال کند و با تحریک اقوام همچون دروزیها نقش آفرینی و اوضاع سوریه را ملتهب کند. تغییرات سرزمینی یا اشغال بخشی از سرزمین سوریه علاوه بر جولان و این که دستش در سوریه دراز شده است و هر کاری که میخواهد انجام میدهد، این معادله تعیین کننده ای است.
سوریه نه تنها نمیتواند نقش مهمی را در معادلات منطقه ای و بین المللی داشته باشد، بلکه حتی در سر و سامان دادن به اوضاع داخلی نیز ناتوان است.
بنابراین، این نقش آفرینی ترکیه در سوریه در رقابت با ایران، با برکشیدن جولانی و سرنگونی رژیم اسد، نانی است که آقای اردوغان در سفره مسلمانان و اعراب گذاشت. به هر صورت نقش آمریکا را در سوریه و منطقه پررنگ تر کرده است، دست اسراییل را در منطقه دراز تر کرده است و به عقیده من، این تغییرات ژئوپلیتیکی میتواند تبعات آینده ای هم داشته باشد. اگرچه مسئله سوریه تازه شروع شده است و مسئله ای نیست که تمام شده باشد. درمورد صحنه داخلی سوریه هم هنوز آن استقرار لازم و وحدت و انسجام نیروها و وحدت سرزمینی علی رغم تغییرات سیاسی رخ نداده است و آتش زیر خاکستر است.
برای اسرائیل خیلی تفاوتی بین ترکیه و ایران نیست!
***این تغییرات مثبت و منفی چه نسبتی با منافع ایران دارد؟
ایران با یک سرمایه گذاری مادی و معنوی سنگین در سوریه و با دیدی استراتژیک، برای اولین بار توانست پهنه ژئوپولیتیکی خود را به شرق مدیترانه برساند. و با اتخاذ یک رویکرد اقتصادی برای فراهم کردن یک بازار بزرگ انرژی و حمل و نقل میتوانست این سرمایه گذاری استراتژیک را ایمن سازد. سوریه و مخصوصا پایتختش به دلیل واقع شدن در دشت و فقدان عوامل طبیعی و زمینی دفاعی، از منظر نظامی آسیب پذیر است و لذا با امکاناتی که حکومت اسد داشت در برابر حملات هوائی اسرائیل نا امن بود. الان با اتفاقاتی که با برنامه ریزی آمریکا و پیمانکاری ترکیه اتفاق افتاد متاسفانه اثرات دومینویی این اتفاقات سبب آسیب جدی به بازدازندگی سیاست خارجی ایران شد. اما این تمام ماجرا نیست. اسرائیل ترکیه را تحمل نمیکند و اجازه بازیگری به او نمیدهد. برای اسرائیل خیلی تفاوتی بین ترکیه و ایران نیست. ضمن اینکه ترکیه بازیگر منطقه ای با نفوذ و قوی نیست.
دید اعراب به ترکیه هم مانند اسرائیل است. از سوی دیگر اعراب میدادند که از کارت ترکیه با رویکرد پاندولی اش نمیتوانند استفاده کنند. اما ایران با رویکرد دشمن گرایانهاش به اسرائیل و آمریکا بستر مناسبتری برای ایجاد توازن با اسرائیل است. لذا جدای از تغییرات سیاسی سوریه که هم اندک بوده و انسجام آفرینی کامل نداشته و هم نیروهای تاثیر گذاری داخلی سوریه را به وحدت و حرکت برای نوسازی سیاسی اجتماعی و کاهش آلام و جراحتهای ناشی از دهه گذشته سوریه نرسانده است، این بخش تغییرات ژئوپلتیکی و تغییر توازن نیروهای تاثیرگذار منطقهای نباشد، سوریه نه تنها نمیتواند نقش مهمی را در معادلات منطقه ای و بین المللی داشته باشد، بلکه حتی در سر و سامان دادن به اوضاع داخلی نیز ناتوان است.
از منظر این نظریه پردازی که سوریه ناچار است در معادلات ژئوپلیتیکی منطقه ای فعال و بازیگر باشد و انزوا گرائی پاسخگوی نیازهای این کشور نیست، لذا سوریه ناچار است به سمت ایران تمایل پیدا کند. لذا ایران باید سیاست صبر و توازن را برای یارگیری و اجماع سازی در سوریه در پیش بگیرد و مانند گذشته به تنهائی در این کشور شانه زیر بار ندهد. منطقه ملتهب و آبستن حوادث است. اگر چه اخبار دقیقی از سفر دو هیات عربستانی و ترکیه در زمینه موضوع سوریه منتشر نشده اما همینکه ترکیه که در یکسال پیش فکر میکرد در قصر عاج سوریه نشسته، به ایران کشانده و اینکه عربستان علاقمند به فعال نگه داشتن بحث سوریه با ایران است، خود نشانه های بدی نمیتواند باشد و خوب هم هست!
جولانی در تسلط بر سوریه موفق نبوده
***امروز سوریه نسبت به یک سال قبل، به ثبات نزدیکتر شده یا وارد مرحلهای از بیثباتی مزمن شده است؟
به نظر من هر چه جلوتر برویم شاید این بی ثباتی بیشتر شود. کما این که الان اتفاقاتی که میافتد و تظاهرات و درگیریها و حتی کشته شدن این سه نیروی آمریکایی توسط داعش، حتی درگیریهای نیروهای جولانی با سایر نیروها چه کردها و چه علویون و چه دروزیها، در حقیقت میتواند زمینهای برای گسترش بیثباتی باشد. بنابراین احتمال گسترش بیثباتیها و نا امنی در سوریه کم نیست و احتمال بی ثباتی مزمن نیز وجود دارد و بستگی به بازیگران منطقه ای و بین المللی هم دارد که چقدر بر این آتش زیر خاکستر بدمند. ولی در عین حال این وضعیت را نمیشود نادیده گرفت که احتمال این که این تنشها تشدید شود کم نیست.
یران باید سیاست صبر و توازن را برای یارگیری و اجماع سازی در سوریه در پیش بگیرد و مانند گذشته به تنهائی در این کشور شانه زیر بار ندهد
اما توجه به چند نکته خوبه: اولا به نظرم آقای جولانی یا احمد الشرع، بیشتر کارگزار دوران تخریب است. یعنی بیشتر با آن سابقه و جایزه ای که برای سرش تعیین شده بود، برای این که داخل سوریه مقداری امن شود، شاید کارگزار خوبی برای دوران تخریب زیرساختهای رژیم سابق باشد. این که تا حدی بتواند بر اوضاع سوریه مسلط شود. در این یکساله، به نظرم خیلی موفق نبوده است. ولی تا حدی که آن هم به عقیده من به مسائل بیرون منطقه بر میگردد. تا حدی به دلیل این که اسراییل مقداری در غزه درگیر است و مقداری با انصارالله یمن و ایران درگیر است، شاید مقداری هنوز به آن درجه از تشنجها چه با اسراییل و درگیریهای داخلی به حد اکثر نرسیده است.
لذا حل سایر مسائل منطقه و بین المللی، مرکز جدیدی برای تنش داخلی سوریه باشد. طبیعی است که اگر مسائل لبنان و اسراییل شدت بگیرد، چه از نظر جابجایی مردم و چه مسائل دیگر همچون فعال شدن بازیگران و گروههای سیاسی، ممکن است بخشی از آن به سوریه سرریز کند.
آمریکا از حضور الشرع در سوریه این اهداف را دارد...
***بطور مشخص غرب با پذیرش احمد الشرع دقیقاً بهدنبال چه هدفی در سوریه است: ثبات، مهار ایران و روسیه، یا مدیریت بحران؟
به نظرم الان بیشتر دوران استفاده از احمد الشرع است تا با تامین منافع حداکثری اسرائیل، معادلات منطقه شکل بگیرد و بعد از آن، باید دید که اهداف بازیگران منطقه ای و بین المللی به چه سمتی میرود و ممکن است چگونه جابجایی نیروها صورت بگیرد. ولی به نظرم، هدف آمریکا در قدم اول ایجاد امنیت و ثبات و قدم دوم، قطع ارتباط ایران با لبنان است. علاوه این دو مورد، مطامع اقتصادی و سرزمین هم وجود دارد. چه چاههای نفت شرق سوریه و چه منابع معدنی سوریه، از جمله اهدافی است که آمریکا در سوریه دارد.
جولانی دست از پا خطا کند حمایت غرب را از دست میدهد
***آیا این حمایت غربی مشروط است؟ و در صورت تخطی جولانی از خطوط قرمز، ممکن است این حمایتها پس گرفته شود؟
به عقیده من، طبیعی است که اینها الان از احمد الشرع به عنوان یک اهرم استفاده میکنند و تا زمانی که در راستای سیاستهای آمریکا باشد، تحمل میشود. ولی اگر مثلا بخواهد نافرمانی کند، خیلی مورد حمایت آمریکا نخواهد بود. کما این که اخیرا به دلیل اقدامات اسراییل در سوریه، چند باری که وی اقدامات اسراییل را محکوم کرد، به نظر میآمد که خیلی مورد قبول آمریکا نبود. پس طبیعی است که تا زمانی احمد الشرع مورد حمایت آمریکا است که دقیقا اهداف و نقشهها و مطامع آمریکا را دنبال و تامین کند.
کردها در شرق و علویون در غرب و ساحل مدیترانه و لاذقیه، یک منبع دائمی تنش و نا امنی برای اوضاع داخلی سوریه – همچنان – هستند. یکی از مهم ترین گسلهای داخل سوریه همین بحث اقلیتهای مذهبی و نژادی و غیره هستند که آینده روشن و مشخصی ندارند ***کردهای سوریه چه جایگاهی در نظم جدید پیدا کردهاند؟ آیا مطالبات آنها به رسمیت شناخته شده است؟
درمورد کرد ها، مطالباتشان به رسمیت شناخته نشده است و منبع تنش و تغییرات آتی است. البته آمریکا از کردها هم دارد سوء استفاده میکند و از نیروی آنها برای ایجاد امنیت در شرق سوریه و چاههای نفتی که بیشتر پیمانکاران آمریکایی دارد و همینطور برای پادگانی که آمریکاییها برای آموزش کردها دارند، استفاده میکند. برای همین، از نظر سوریه یا اوضاع داخلی سوریه، بحث کردها در شرق و علویون در غرب و ساحل مدیترانه و لاذقیه، یک منبع دائمی تنش و نا امنی برای اوضاع داخلی سوریه – همچنان – هستند. یکی از مهم ترین گسلهای داخل سوریه همین بحث اقلیتهای مذهبی و نژادی و غیره هستند که آینده روشن و مشخصی ندارند. کردها در شرق به مسائل و نقش آفرینی ترکیه پیوند میخورند. و علویون در عرب به لبنان و منافع و نقش آفرینی ایران و دروزیها در جنوب به اسرائیل!

تجزیه سوریه جزو اهداف اسرائیل است
***آیا خطر تجزیه عملی سوریه، با توجه به اختلافات علویها، کردها و اعراب سنی، بیش از گذشته احساس میشود؟
با توجه به توضیح فوق و نقش آفرینی سه اقلیت کردی، علوی و دروزی و حامیانشان، نقش قدرتهای منطقه ای و بین المللی در آینده سوریه خیلی مهم است. چنانچه این نا امنیها ادامه پیدا کند، از جهتی که حداقل اسراییل شاید بدش نیاید سوریه تجزیه شود تا تضعیف شود و بخشهایی را خودش مستقیم اشغال کند و یا بخشهایی که در اختیار دروزیها قرار میگیرد، جزو مطامع اسراییل است. اگرچه بستگی به نقش آفرینی سایر قدرتهای منطقه ای و بین المللی دارد، ولی احتمال این که اگر تنشها بالا بگیرد و نیروهای داخلی به سمت خودمختاری و تجزیه بروند، این هم منتفی نیست. ولی بستگی به نحوه اقدام و عمل و میزان دخالت و پارامترهای بسیار زیادی دارد.
سوریه در تشکیل دولت فراگیر موفق نبوده
***با توجه به شرایط فعلی، آیا میتوان از شکلگیری یک «دولت فراگیر» در سوریه صحبت کرد؟
بعید میدانم که سوریه از جهت سیاسی و امنیتی به آن درجه ای از بلوغ برسد که به زودی یک دولت فراگیر را داشته باشد. کما این که در انتخابات هم در تمام کشور نتوانستند حوزههای انتخاباتی داشته باشند و یک انتخابات جامع را در آن جا شاهد باشیم. پس در بخش دولت و حکومت و شکل گیری دولت جامع هم به عقیده من همین حالت است و بعید است که نسبت به این مورد بتوان در حال حاضر خوش بین بود. کلیه این سوالاتی که درمورد آینده دارید، به خیلی از معادلات از جمله لبنان و یمن و ایران و فلسطین و غزه بستگی دارد. هر اتفاقی در هر بخشی رخ دهد، در اوضاع سوریه تاثیر خواهد گذاشت.
***مهمترین چالش احمد الشرع در سال دوم حاکمیتش چیست؟
مهم ترین چالش احمد الشرع در داخل، چگونگی افزایش انسجام داخلی و مشارکت گروهها و اقلیتها اعم از علویون و کردها است. در نظر خارجی هم نحوه تعامل با اسراییل است که اگر ترامپ اصرار داشته باشد که سوریه را هم به پیمان ابراهیم بکشاند، باتوجه به وضعیت کنونی و اقداماتی که اسراییل در غزه انجام داده است و مسائلی که در منطقه وجود دارد، خیلی مسئله راحتی نیست. کما این که ترامپ در سفر وی به آمریکا خیلی تلاش کرد تا یک تایید و قبولی بگیرد. ولی به دلیل وجود مخاطرات برای سوریه از سوی عربستان و امارات و مسائل موجود، در این قسمت خیلی موفق نبود. از جمله طبعا مشکلاتی از قبیل داخلی و امنیت و اقتصاد سوریه و سر و سامان دادن به آن از طریق نزدیک شدن به نیروهای تاثیر گذار منطقه ای و بین المللی برای کسب و جذب کمک سیاسی و اقتصادی، از جمله مسائلی است که در سال دوم ممکن است خود را بیشتر نشان خواهد داد.
۲۱۹/۴۲











