به گزارش خبرنگار مهر، فوتبال زنان ایران مسیری را طی کرده که بهروشنی میتوان آن را «رشد تدریجی از حاشیه به متن» توصیف کرد. سالهایی نهچندان دور فعالیت در این حوزه چندان جدی گرفته نمیشد. نه پوشش رسانهای قابلتوجهی وجود داشت، نه نگاه حرفهای حاکم بود و نه حتی انتظار عمومی از نتایج شکل گرفته بود.
اما امروز شرایط کاملاً متفاوت است. لیگ برتر فوتبال زنان بهطور منظم پیگیری میشود، مسابقات با حضور خبرنگاران و عکاسان پوشش داده میشود و نتایج و حواشی آن در اغلب رسانههای ورزشی بازتاب دارد. نشانهای روشن از اینکه فوتبال زنان دیگر یک بخش فرعی و کماهمیت نیست.
در کنار این توجه رسانهای عملکرد دختران فوتبالیست ایران نیز نشان داده که این «بها دادن» بیدلیل نبوده است. صعود تیم ملی فوتبال زنان ایران به جام ملتهای آسیا در دو دوره متوالی اتفاقی تاریخی محسوب میشود که حاصل سالها تلاش، صبوری و پیشرفت تدریجی است. از سوی دیگر حضور و درخشش تیم خاتون بم در لیگ قهرمانان باشگاههای آسیا ثابت کرد که فوتبال زنان ایران اگر از ساختار و برنامهریزی درست برخوردار باشد توان رقابت در سطح قاره را هم دارد.

همین روند رو به رشد باعث شد کنفدراسیون فوتبال آسیا نیز نگاه جدیتری به فوتبال زنان داشته باشد. AFC سال گذشته قانونی را تصویب کرد که بر اساس آن باشگاههای حاضر در لیگهای برتر مردان برای دریافت مجوز حرفهای موظف به تیمداری در بخش زنان هستند. قانونی که به طور واضح میگوید فوتبال زنان دیگر یک انتخاب اختیاری نیست بلکه بخشی جداییناپذیر از فوتبال حرفهای محسوب میشود.
در چنین شرایطی لیگ برتر فوتبال زنان ایران با حضور ۱۰ تیم برگزار میشود. لیگی که هرچند هنوز از پخش زنده تلویزیونی محروم است اما دستکم از نظر پوشش خبری جایگاه قابل قبولی پیدا کرده و زحمات بازیکنان و تیمها نادیده گرفته نمیشود. با این حال آنچه بیش از هر چیز به چشم میآید شکاف عمیق میان رشد فنی و رسانهای فوتبال زنان با وضعیت زیرساختی آن است؛ شکافی که کیفیت و اعتبار مسابقات را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است.

اتفاقات هفته یازدهم لیگ برتر فوتبال زنان نمونهای آشکار از این ضعف زیرساختی بود؛ جایی که یک مسابقه بهدلیل نبود شرایط اولیه میزبانی از خطکشی غیراستاندارد زمین گرفته تا نبود آمبولانس و کادر پزشکی اصلاً برگزار نشد. چنین اتفاقاتی نهتنها به اعتبار لیگ برتر زنان لطمه میزند بلکه این پرسش جدی را مطرح میکند که آیا همه تیمهای حاضر در لیگ واقعاً از حداقلهای لازم برای تیمداری حرفهای برخوردارند؟
ورود نامهای بزرگی مانند پرسپولیس به لیگ برتر فوتبال زنان و احتمال اضافهشدن استقلال در فصل آینده بدون تردید میتواند به افزایش توجه و اعتبار این رقابتها کمک کند. اما مسئله اصلی اینجاست که صرف حضور یک نام بزرگ تضمینکننده ساختار حرفهای نیست. تیمداری در فوتبال زنان نیازمند زیرساخت، برنامهریزی، امکانات مناسب، زمین استاندارد، کادر پزشکی و پشتیبانی مستمر است؛ الزاماتی که هنوز همه باشگاهها به آن پایبند نیستند.
در این میان تیم خاتون بم بهعنوان یک الگوی موفق قابل اشاره است. ساختار منسجم، ثبات مدیریتی و نگاه حرفهای در این باشگاه باعث شده خاتون نهتنها در لیگ برتر ایران مدعی بماند بلکه در سطح آسیا نیز عملکردی قابل دفاع و تحسینبرانگیز داشته باشد. موفقیت خاتون بیش از آنکه حاصل شانس یا مقطع خاصی باشد نتیجه مستقیم توجه به زیرساخت و برنامهریزی بلندمدت است. موضوعی که میتواند برای سایر باشگاهها یک نقشه راه روشن باشد.

واقعیت این است که فوتبال زنان ایران به مرحلهای رسیده که دیگر با مدیریت حداقلی و امکانات ابتدایی نمیتوان آن را اداره کرد. رشد فنی، توجه رسانهای، قوانین AFC و نتایج بینالمللی همه نشان میدهد که این بخش ظرفیت تبدیلشدن به یکی از رشتههای مهم ورزش ایران را دارد. اما تا زمانی که زیرساختها، استانداردسازی ورزشگاهها، امکانات پزشکی و تعهد واقعی باشگاهها جدی گرفته نشود چنین حواشیای میتواند تمام دستاوردها را تحتالشعاع قرار دهد.
اگر قرار است فوتبال زنان ایران مسیر پیشرفت خود را ادامه دهد برخورد قاطع با باشگاههایی که حداقلهای حرفهای را رعایت نمیکنند و حمایت هدفمند از تیمهایی که ساختار درست دارند ضرورتی انکارناپذیر است؛ چرا که اعتبار لیگ برتر زنان اعتبار آینده فوتبال زنان ایران است.












