همه ما میدانیم که هوش مصنوعی بزرگترین واژه ترند شده پس از اختراع اینترنت است. اما نکته کنایهآمیز اینجاست که کارآفرینان و سرمایهگذاران، برخلاف دوران شکوفایی داتکام، با یک ذهنیت مبتنی بر کمبود به این پدیده نگاه میکنند. در دوران داتکام، مردم اینترنت را مسیری برای ایجاد فرصتهای بیپایان میدیدند؛ اما امروز بسیاری تصور میکنند هوش مصنوعی چشمانداز کارآفرینی را کوچکتر کرده و سود آن تنها به جیب چند غول فناوری بزرگ میرود.
اگر نگران هستید که چون تریلیونر نیستید یا دانش فنی خارقالعادهای ندارید، در عصر هوش مصنوعی منقرض خواهید شد، سخت در اشتباهید. فرصتی طلایی و «خفته» در این بازار وجود دارد که به هیچ وجه به سرمایه کلان یا تیمهای نابغه نیاز ندارد. این یادداشت براساس مقالهای در وبسایت مدیوم (Medium)، به شما نشان میدهد که چگونه میتوانید بر موج این فناوری سوار شوید و سودی ۱۰۰ برابری را از جایی که هیچکس به آن توجه نمیکند، به دست آورید.
برای درک این فرصت، ابتدا باید واژگان این حوزه را به درستی بشناسیم. امروزه بسیاری از بنیانگذاران و سرمایهگذاران دچار سردرگمی شدهاند. بیایید تعاریف را شفاف کنیم:

هوش مصنوعی فقط ابزار نمیسازد، بلکه باعث انفجار در تعداد انتخابها میشود. به زودی در هر دستهبندی، شاهد ۱۰۰ برابر شدن محصولات، رقبا، نرمافزارها و دورههای آموزشی خواهیم بود. وقتی هزینه تولید محصول به سمت صفر میل میکند، تعداد محصولات به سمت بینهایت میرود.
این اقیانوس بیکران از گزینهها، برای مصرفکننده عادی یک کابوس است و باعث «فلج تحلیل» میشود. فرصت بزرگ در اینجا، کمک به مشتریان برای عبور از این آشفتگی و رسیدن سریع به بهترین گزینه است. این نقش را میتوان «واسطهگری هوشمند» یا نسل جدید بازاریابی ارجاعی نامید.
در دهه گذشته، اعتماد مردم از پلتفرمها به سمت افراد (اینفلوئنسرها) تغییر کرده است. مردم دیگر به تبلیغات مستقیم یا پیشنهادهای الگوریتمی پلتفرمهایی که صرفاً به دنبال سود خود هستند، اعتماد ندارند. هوش مصنوعی این شکاف بیاعتمادی را عمیقتر میکند، زیرا تولید محتوای بیکیفیت را بسیار آسان کرده است.
شکاف بزرگ اعتماد میان مشتری و کوه محصولات جدید، توسط برندها یا پلتفرمها پر نمیشود؛ بلکه توسط کسی پر میشود که بتواند نقشهای زیر را ایفا کند:
اگر فکر میکنید این همان «افیلیت مارکتینگ» یا همکاری در فروش قدیمی است، سخت در اشتباهید. مدلهای قدیمی بر پایه سئو و لیستهای بیروح بودند. صنعت جدید بر پایه سه رکن بنا شده است:
هوش مصنوعی میتواند محصول تولید کند، اما نمیتواند «تجربه زیسته»، «اعتبار انسانی» و «تشخیص» ایجاد کند. هوش مصنوعی فاقد احساس است و عواقب یک توصیه بد را حس نمیکند. اینجاست که توانایی انسان در اهمیت دادن به کیفیت، به یک مزیت رقابتی تبدیل میشود که تکنولوژی هنوز قادر به اتوماسیون آن نیست.
هوش مصنوعی نیاز به نظارت و انتخاب انسانی را کاهش نمیدهد، بلکه آن را تقویت میکند. این صنعت یکی از معدود حوزههایی است که نه تنها از هوش مصنوعی آسیب نمیبیند، بلکه سوخت رشد خود را از آن میگیرد.
فرصتهای مجاور هوش مصنوعی (AI-Adjacent) به دلیل نداشتن هزینههای انبارداری، لجستیک پیچیده، تیمهای پشتیبانی بزرگ و هزینههای بالای تحقیق و توسعه، هوشمندانهترین انتخاب برای کارآفرینان عصر جدید هستند. در حالی که دیگران در حال جنگ برای ساخت مدلهای زبانی بزرگ هستند، شما میتوانید فیلتری باشید که مردم برای زنده ماندن در این انفجار اطلاعاتی به آن نیاز دارند.
پیشنهاد نهایی: همین امروز حوزه تخصصی خود را پیدا کنید. حوزهای که به آن علاقه دارید و میتوانید در آن به یک مرجع معتبر تبدیل شوید. آینده متعلق به کسانی نیست که هوش مصنوعی میسازند، بلکه متعلق به کسانی است که به دیگران میگویند کدام هوش مصنوعی ارزش استفاده دارد.