
به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، ابوجعفر محمد بن علی (ع) ملقب به باقرالعلوم، فرزند امام علی بن الحسین سجاد (ع)، امام پنجم شیعیان و هفتمینتن از چهاردهمعصوم (ع) است. اولینروز ماه رجب سال ۵۷ هجری قمری، سالروز ولادت ایشان است و طبق روایتی دیگر، میلاد ایشان را مربوط به روز سوم صفر آنسال دانستهاند.
امروز دوشنبه اول رجب، سالروز میلاد اینمعصوم که معروف به شکافنده علوم است و شاگردان مختلفی را تربیت کرده، بهانه خوبی برای مطالعه وصیتهای اخلاقی و اجتماعی ایشان است.
در ادامه وصیتهای بهجامانده از امام محمدباقر (ع) در مکتوبات و روایات را مرور میکنیم؛
دعا پشت سر برادران ایمانی
حمران بن اعین گوید به امام باقر (ع) عرض کردم: مرا وصیتی فرما! فرمود: تو را سفارش میکنم به تقوای الهی و سخت بپرهیز از شوخی و مزاح که براستی هیبت مرد و آبروی او را میبرد، و بر تو باد به دعا برای برادران دینی در پشت سرشان که روزی را ریزان کند و اینسخن را سهمرتبه فرمود.
حرمت مومن
امام باقر (ع) رو به کعبه ایستاده فرمود: ستایش خاص خدایی است که تو را گرامی داشته و شرافت و عظمت داد و زیارتگاه و امانگاه مردم کرد، و به خدا سوگند براستی که حرمت مومن بزرگتر از حرمت تو است و مردی کوهستانی بر آن حضرت وارد شده سلام کرد و هنگام خداحافظی عرض کرد مرا وصیتی فرما!
فرمود: تو را سفارش و وصیت میکنم به تقوای الهی و نیکی به برادر مومن خود بدانگونه که دوست بداری برای او آنچه را برای خود دوست میداری، و اگر از تو درخواستی کرد به او بدهی، و اگر از مراجعه به تو خودداری کرد تو به او مراجعه کن و در اینکار او را خسته نکن او نیز تو را خسته نمیکند، و برای او بازویی باش، و اگر از تو دلگیر شد از او جدا نشو تا عقده دلش را بگشاییِ، و اگر از پیش تو رفت در غیاب او حرمتش را نگهدار، و اگر نزد تو بود او را در کنفِ حمایت خویش گیر، و کمکش کند و به دیدارش برو و اکرامش کن و با او مهر بورز که او از تو است و تو از اویی (و همچون یک روح در دو بدن هستید) و افطاری دادن به برادر دینیات و خوشحال کردن او از روزه برتر و پاداشش بزرگ است.
وصیتهایی به کسی که سفر میرود
یکی از شیعیان آن حضرت میخواست به سفری برود و به آنحضرت عرض کرد: مرا وصیتی فرما! حضرت بدو فرمود: با پای برهنه حتی یکوجب راه مرو، و در شب نیز پای برهنه از مرکب پیاده مشو، در سوراخها بول مکن، به هیچسبزی دهن مزن و آن را بو مکن تا بدانی چیست و از ظرفی که مخصوص آب است آب مخور تا بدانی در آن چیست، و راه مرو مگر با کسی که او را میشناسی، و از کسی که او را نمیشناسی بر حذر باش!
وظیفه شیعیان نسبت به یکدیگر
آنحضرت به مردی از اصحاب خود که به سوی گروهی از شیعیان خود میفرستاد اینوصیت را کرد: سلام به شیعیان ما برسان و آنها را به تقوای خدای بزرگ سفارش کن، و به اینکه ثروتمندانشان به نیازمندانشان کمک کنند، و افراد سالمشان بیماران را عیادت کنند و زندگانشان بر جنازه مردگان حضور یابند و در خانههایشان به دیدار یکدیگر روند که همان دیدارشان از یکدیگر زندهکردن امر ما است، خدا رحمت کند کسی که امر ما را زنده کند و بهترینکار را در اینباره انجام دهد.
به آنها بگو از ما نسبت به شما کاری ساخته نیست مگر بهوسیله عمل صالح (و کار شایسته که در اینصورت دوستی ما سودتان دهد) و به ولایت و دوستی ما نخواهید رسید جز با ورع و پارسایی و بهراستی در قیامت کسی حسرت و افسوسش سختتر نیست از آنکسی که کار خوبی را توصیف کند ولی خودش به کار دیگری (که نیکو نیست) دست زند.
در مرگ کسی گریبان چاک نزنید
از آنحضرت روایت شده که در هنگام احتضار وصیت کرد: در مرگ من کسی بهصورت خود لطمه نزند، و گریبان چاک نکند که هیچزنی نیست که گریبان چاک زند جز آنکه شکافی در جهنم برای او باز شود، و هرچه بیشتر لطمه زند آن شکاف بیشتر شود.
سفارش درباره اولیاء ائمه
به برخی از شیعیان وصیت کرد ای گروه شیعیان ما، وصیتها و پیمانهای ما را به دوستانمان بشنوید و بفهمید، در گفتارتان راستگو باشید و سوگندهاتان را درباره دوستانتان و دشمنانتان انجام دهید، و با اموال خود (با برادران دینی خود) مواسات کنید، و با دلهاتان (با یکدیگر) دوستی کنید، به فقیران و نیازمندانتان تصدق دهید، و بر کارهای خود گرد آیید و به هیچکس غش و خیانت روا مدارید.
درباره نشانههای ظهور حضرت مهدی (عج)
ابی الجارود گوید به امام باقر (ع) عرض کردم مرا وصیتی فرما، فرمود: تو را وصیت میکنم به تقوای الهی و به اینکه در اینتوده مردم ملازم و همدم خانهات باشی و سخت بپرهیز از خوارج و آنها که بر ما خروج کردهاند که آنها به جایی راهبر نیستند و به حقیقت نرسند و این را بدان که بنیامیه را دولتی است که (تا پایان آن نرسیده) کسی نمیتواند آن را برگرداند، و برای اهل حق نیز دولتی است که چون زمان آن فرا رسید خداوند او را بههرکس از ما خاندان که بخواهد واگذار خواهد کرد، هر یک از شما که آنزمان را درک کرد در جایگاه والا با ما خواهد بود، و اگر پیش از آنروزگار نیز خداوند جان او را بگیرد اینپاداش را برای او حفظ خواهد کرد.
و بدان که هیچگروهی برای دفع ظلم و ستم و عزت و سربلندی دین قیام نخواهد کرد جز آنکه بلا و گرفتاری بر آنها فرو خواهد ریخت. تا آنگاه که قیام کنند گروهی که در جنگ بدر رسول خدا (ص) را دیدار کردند، آنها که کشتهشان در دل خاک نرفت، و کشتهشان برداشته نشد و زخمیشان مداوا نشد! عرض کردم: آنها چهکسانی بودند؟ فرمود: فرشتگان.
وصیت آموزنده آنحضرت به جابر بن یزید جعفی
وصیت امام محمد باقر (ع) به جابر بن یزید جعفی:
ای جابر از مردم زمان خود پنج چیز را غنیمت شمار: اگر در حضور آنها بودی نشناسندت و اگر از آنها دور و غایب بودی دوری تو را احساس نکنند، و اگر شاهد کاری از کارهای آنها بودی مورد مشورت قرار نگیری و اگر سخنی گویی سخنت را نپذیرند و اگر از آنها زنی خواستگاری کنی به تو زن ندهند. (از بیاعتنایی مردم دنیا و بیتوجهی آنها نسبت به خود دلگیر و غمگین مشو بلکه آن را غنیمتی بدان و خدا را سپاسگزار باش که نه در حضور تو نه در غیاب، مورد توجه مردم دنیا نیستی و در کارها با تو مشورت نمیکنند و سخنت را نمیپذیرند و به تو زن نمیدهند)
و تو را به پنجچیز سفارش میکنم:
اگر به تو ستم شد، تو به کسی ستم نکن و اگر به تو خیانت شد تو به کسی خیانت نکن، اگر تو را دروغگو دانستند خشم نکن (و ناراحت نشو) و اگر تو را مدح و ستایش کردند خوشحال مشو، و اگر نکوهش کردند بیتاب نشو و نسبت بدانچه دربارهات گفتهاند اندیشه کن، پس اگر شناختی از خود آنچه را دربارهات گفتهاند (و تشخیص دادی که راست است) بدانکه مصیبت سقوط تو از نظر و دیده خدای عز و جل خیلی بزرگتر است از آنترسی که از افتان و سقوط از نظر مردم داری و اگر دیدی آنگونه نیست که دربارهات گفتهاند ( و دروغ گفتهاند) پس بدان که اینگفتار دروغ (و تهمت) پاداش و ثوابی است که به تو رسیده بیآنکه بهخاطر آن بدنت رنجی را تحمل کرده باشد.
و بدانکه تو ولّی و دوست ما نخواهی بود تا اینکه اگر همه مردمِ شهر تو یکپارچه دربارهات بگویند تو مرد بدی هستی، اینسخن آنها تو را غمگین نسازد، و اگر همه آنها بگویند تو آدم خوبی هستی تو را خوشحال نکند، ولی (اگر خوبی و بدی خود را میخواهی بدانی) خود را بر کتاب خدا عرضه کن (و آن را معیار و الگوی خود قرار ده) و ببین اگر راه قرآن را میپیمایی و آنچه را دستور بر ترک آن داده وامیگذاری و آنچه را دستور به عمل و توجه بدان داده با رغبت عمل میکنی، در کار خود ثابتقدم باش و مژده باد بر تو، زیرا در اینحال هر چه دربارهات میگویند به تو زیان نمیزند، اما اگر دیدی با دستورات قرآن دوگانه و مخالف هستی پس چه فریبی است که از نفس خویشتن میخوری (که به خاطر سخن مردم خود را آدم خوبی میدانی!)
براستی که شخص مومن بهخاطر پیکار با نفس خود در رنج و تعب بهسر میبرد تا بلکه بر هواهای نفسانی پیروز شود، و در اینراه گاهی است که (پیروز شده و) کجیهای نفس را راست کرده و با هواها و هوسها در راه محبت خداوند مخالفت میکند ولی گاهی هم هست که (شکستخورده) و نفس او را بر زمین میزند و (ناخواسته) پیروی هوای نفس میکند، اما خدای تعالی در اینجا (به کمکش آمده و) او را بلند میکند، و لغزشش را میبخشد، و متذکر و متنبه شده به توبه و ترس از خدا پناه میبرد. بهخاطر ترسی که در او فزونی یافته بینایی و معرفت و شناختش هم افزون شود، و این بدان جهت است که خدای تعالی فرمود: «آنانکه تقوا دارند همین که شبگردهایی از شیطان به آنها برخورند متنبه شوند و ناگهان بینا گردند.»
ای جابر روزی اندکی که از خدا به تو رسیده، بهخاطر آنکه خالصانه بتوانی شکر آن را انجام دهی برای خود بزرگ بشمار، و اما فرمانبرداری و اطاعت خدا را بسیار هم که باشد بخاطر آنکه نفس خود را سرکوب و یا حقیر بشماری و در معرض عفو و بخشش خداوند قرار دهی اندک بشمار!
و شر حاضر (و پیش آمده) را به علم و دانش حاضر(ی که در پیش رو داری) از خویشتن دفع کن! و همانعلم و دانش حاضر را نیز با عمل خالص به کار بند، و با همان عمل خالص با بیداری سخت (و هشیاری کامل) از بیخبری بزرگ خود را دور بدار و با ترس صادقانه در صدد جلب آن بیداری و هشیاری کامل باش و به وسیله زندگانی موجود از آرایش پنهانی بر حذر باش! و با راهنمایی عقل و خرد از بیهودگیها بپرهیز و با راهنماییهای علم و دانش هنگام چیرهشدن هوای نفس در اقدام به کارها ایست کن و عملهای خالص و پاک را برای روز جزا نگه دار و با پرهیز کردن از حرص، خود را در سراسری قناعت فرود آر، و بزرگی حرص را با ایثار قناعت دفع کن و برای جلب شیرینی و حلاوت دوری و کنارهگیری دنیا، آرزو را کوتاه کن!
اسباب و وسایل طمع و آز را با سردی یاس قطع کن، با شناخت نفس خود، راه عُجب و خودبینی را بر خود ببند و با واگذاردن درستِ کارها به خداوند راحتی جان خود را فراهم کن و راحتی بدن را هم در راحتی دل جستجو کن، و برای راحتی دل نیز به کم کردن خطا و اشتباه توسل جوی و برای نرمشدن (و دلشکستگی) به ذکر بسیار در خلوتها روی آر، و نور دل را نیز با اندوه پیوسته به دست آور.
با ترسی صادقانه و درست از شر شیطان بر حذر باش، و سخت بپرهیز از امید کاذب که این پرهیز تو را در همان ترس صادقانه درآورد، و با صداقت در عمل، خود را در پیشگاه خدای عزوجل آرایش ده، و به وسیله شتاب در انتقال از اینجهان محبوبیت خدای را بجوی و سخت بپرهیز از امروز و فردا کردن (برای انجام وظیفه) که این کار دریایی است که نابودشدگان در آن غرق گشتهاند، و نیز بپرهیز از غفلت و بیخبری که در آنسنگدلی است، و سخت بپرهیز از سستی و تنبلی در آنچه عذری نداری که پشیمانان به آن پناه میبرند.
گناهان گذشته را با شدت پشیمانی و استعفار بسیار بازگردان (و جبران کن) و با بازگشت خوب و توبه، خویشتن را در معرض رحمت و گذشت خدای سبحان قرار ده، و برای بازگشت خوب و توبه نیز از دعای خالص و مناجات در تاریکیها کمک بگیر و برای رسیدن به سپاسگزاری و شکر بزرگ، روزی اندک را بزرگ بشمار و طاعت بسیار را اندک، زیادی نعمت را با شکر بزرگ به سوی خود جلب کن، و توسل به بزرگی شکرانه را نیز با ترس زائل شدن نعمت به خود متوجه ساز. بر جا ماندن عزت را در میراندن و از بین بردن آز و طمع جستجو کن، و خواری طمع را به وسیله عزت یاس و نومیدی (از مردم) از خود دفع کن، و عزت یاس و نومیدی (از مردم) را نیز با همت بلند به دست آر.
با کوتاه کردن آرزو، از دنیا توشه برگیر، به دست آمدن فرصتها را برای رسیدن به خواستههای خود غنیمت شمار و از دست مده و هیچامکان فرصتی همانند دوران فراغتهایی که با سلامتی جسم توام باشد نیست. و سخت بپرهیز از اطمینان کردن به افرادی که امین نیستند زیرا شر و بدی نیز همانند غذا حرص و ولع دارد.
و بدانکه هیچ علمی همانند علمی که در جستجوی تندرستی و سلامت باشد نیست، و هیچسلامتی همچون سلامت دل نیست، و هیچعقل و خردی همچون مخالفت با هوا و هوس نیست و ترسی همانند آن ترسی که جلوگیر باشد نیست و هیچ امیدی مانند امید کمککار (که انسان را به کسب سعادت یاری کند) نیست، و هیچ فقر و نداری همچون فقر دل و قلب نیست و هیچثروت و بینیازی همچون بینیازی نفس نیست، و هیچنیرویی مانند چیرگی بر هوا و هوس نیست، و نوری مانند نور یقین نیست و یقینی همانند این نیست که دنیا را کوچک بشماری و هیچشناخت و معرفتی مانند این نیست که خود را بشناسی و نعمتی همانند عافیت و تندرستی نیست و عافیتی نیز مانند همراهیکردن توفیق نباشد و هیچشرفی همانند بلند همتی نباشد و زهد و بیرغبتی همانند کوتاهکردن آرزو نباشد، و حرص و آزی همانند چشم و همچشمیکردن و به رقابت برخاستن در درجات و مقامها نیست، عدلی همچون انصاف نباشد، تجاوزی همچون ستم نیست و ستمی همچون همراهیکردن با هوای نفس نباشد.
هیچطاعت و فرمانبرداری حق همچون انجام دادن فرایض و واجبات نباشد، و ترسی همانند اندوه نیست، و مصیبتی چون بیعقلی نباشد، و هیچبیعقلیای همانند کمیقین داشتن نیست، و کمیقینیای همچون نداشتن ترس نیست، و هیچنداشتن ترسی مانند داشتن اندوه کم برنداشتن ترس نیست و مصیبتی چون سبکشمردن گناه و راضیبودن به وضعی که در آن هستی نخواهد بود.
فضیلتی مانند جهاد نخواهد بود، و جهادی همانند جهاد با نفس نیست، قدرت و نیرویی همانند قدرت بر بازگرداندن خشم و غضب نیست، معصیت و گناهی چون علاقه به ماندن در این دنیا نیست، خواری و ذلتی همانند خواری آز و طمع نیست و سخت بپرهیز از اتلافکردن وقت و کوتاهی کردن در کاری که فرصت انجام آن به دست آمده، زیرا جولانگاهی است که انسانی را به زیان و خسران میبرد.
وصیت آنحضرت به سعدالخیر
امام محمد باقر (ع) ایننامه را به سعدالخیر نوشت:
بسمالله الرحمن الرحیم. اما بعد من تو را به ترس از خدا سفارش میکنم زیرا سلامت از نابودشدن و بهرهمندی در بازگشتگاه بهسوی خدا در آن است، همانا خدای عزوجل نگاه دارد به وسیله تقوا و پرهیزکاری بنده را از آنچه عقلش بدان دسترسی ندارد و بزداید بهوسیله تقوا از بنده کوردلی و نادانی را، و به وسیله تقوا بود که نوح و همراهان در کشتی نجات یافتند، و همچنین صالح پیامبر و همراهانش از صاعقه رهایی پیدا کردند، و بهوسیله تقوا صابران کامیاب گشتند و ایندستهها (شیعیان) از مهلکهها نجات یافتند، و اینان را برادرانی است که بر همینطریقهاند و همینفضیلت را جویایند، اینان طغیان شهوات خود را پشت سر انداختند هنگامی که داستان عقوبهای قرآن به اطلاع آنها رسید، پروردگار خود را بر آنچه روزیشان فرمود ستایش کنند که او شایسته ستایش است، و خویش را بر کوتاهیهای که (در انجام دستورات خدا) کردهاند نکوهش کنند و اینان شایسته نکوهشاند و دانستهاند که بهراستی خدای تبارک و تعالی بردبار و داناست و تنها خشمش بر آن کسی است که رضایت خاطر او را نجوید و فقط عطای خود را از کسی دریغ دارد که عطایش را نپذیرد، و تنها گمراه کند کسی را که هدایت و راهنمایی او را قبول نکند.
سپس به بدکرداران اینامکان و اختیار را داده که بهوسیله توبه بدیهای خود را به نیکی تبدیل کنند و بندگان خود را در قرآن با آواز بلندی که بریده نشود، به توبه دعوت کرده و از دعای بندگان جلوگیری نفرموده - پس خدا لعنت کند کسانی را که کتمان کنند آنچه را خدا نازل فرموده (که با سخنهای باطل خود مانع دعای بندگان میشوند).
خدا بر خویش مهرورزی را لازم کرده و رحمت او بر خشمش پیشی جسته و از روی راستی و درستی به انجام رسیده، پس چنان نیست که خداوند نسبت به بندگان خشم آغاز کند ( و ابتداً بر آنها خشم کند) پیش از آنکه آنها او را به خشم آورند، و اینمطلب از علوم یقینی و نیز از علومی است که از تقوا و پرهیزکاری سرچشمه گیرد (و از آن بدست آید).
و هر ملتی که کتاب خدا را پشت سر انداختند خدا نیز علم کتاب را از آنها برگیرد و دشمن را بر سرشان مسلط گرداند هنگامی که با آندشمن طریقه دوستی پیش گیرند، و پشت سر انداختن کتاب یکی به این است که حروف آن را برپا دارند (و بخوانند) ولی حدود آن (و مقرراتش) را تحریف کنند (و تغییر دهند) اینها کتاب را روایت کنند ولی مراعاتش نکنند، نادانان (ظاهربین) به همین حفظ ظاهری روایت کتاب که اینان دارند دلخوشاند ولی دانشمندان (حقیقتبین) از اینکه اینها مراعات (حدود) آن را نکنند غمناک و محزوناند و دیگر از راههای دور انداختنشان کتاب خدا را این بود که آنها را به دست کسانی که دانش آن را نداشتند سپردند (و آنها را بر احکام آن مسلط گرداندند) و آنها نیز طبق دلخواه خود در آن حکم کردند (یا به هوا پرستیشان کشاندند) و به نابودی بازگرداندند، و رشتههای دین (و احکام آن) را تغییر دادند و سپس آن را به ابلهان واگذاردند.
پس چنان شد که ملت اسلامی به جای دستور خدای تبارک و تعالی از این مردم دستور گرفتند و بر دستور آنها نیز بازگشتند (صدورشان از آنها و ورودشان نیز بر آنها شد) پس چه بد است برای ستمکاران سرپرستی کردن مردم از آنها بهجای سرپرستیکردن خدا، و پاداش مردم بهجای پاداش خدا، و رضایت و خوشنودی مردم در عوض خوشنودی خدا، پس امت به چنین روزی افتاد که در میان آنها کوشایان در عبادت نیز هستند اما براساس همینگمراهی و اینان به خود خوشبین و شیفته کردار خودند، و عبادتشان موجب گمراهی خود آنها و هم پیروانشان است، در صورتی که در میان پیغمبران و رسولان داستانهایی بوده که برای عبادتکنندگان تذکار و یادآوری (خوبی) است.
همانا پیمبری از پیمبران بود که پیروی از حق را به حد کمال میرسانید، ولی چون از یکجهت نافرمانی خدای تبارک و تعالی میکرد از بهشت بیرون میرفت، و در شکم ماهی میافتاد، و راه نجاتی برایش نبود جز همان اعتراف (به نافرمانی) و توبه، و بدینترتیب تو همشکلان و شبیهان احبار (دانشمندان یهود) و رهبانان (دیرنشینان نصارا) را، (از بین مسلمانان) بشناس، اینان که روششان کتمان کردن کتاب خدا و تحریف آن است و اینان نه از تجارت خود سودی بردند و نه راه یافتند.
سپس شبیهان آنها را در اینامت بشناس؛ آنانکه حروف و الفاظ کتاب را برپا دارند ولی حدود و مقرراتش را تحریف کنند، اینان با رهبران و بزرگان (دنیا و زمامداران) همکاری کنند و چون اختلافی در میان رهبران هواپرست افتد با آندسته همکاری کنند که دنیای بیشتری دارند، و این است اندازه و ارزش علم و دانش ایشان، پیوسته گرفتار طبع شیطانی و (آلوده) طمع خویشند و پیوسته آواز شیطان از زبانشان شنیده شود که فراوان باطل گویند. علما و دانشمندان (حقیقی) نیز در برابر آزار و زورگویی آنان صبر پیشه سازند و آنان بر اینعلمای بزرگوار بهخاطر اینکه آنان را به حق وادار کنند و از باطل جلوگیری کنند عیب گیرند، با اینکه علما در پیش خود خیانتکار محسوب گردند اگر نصیحت نکنند بدین که سرگردان گمراهی را ببینند و راهنماییاش نکنند یا مردهای را ببینند و زندهاش نکنند، و راستی که (در اینصورت) چه بدکاری انجام دهند، زیرا خدای تبارک و تعالی از ایشان در کتاب خود پیمان محکم گرفته که به هر کار خوب و بدانچه مامورند دستور دهند، و آنچه را از آن نهی شدهاند از آن نهی کنند و به نیکی و پرهیزکاری همکاری و کمک دهند و به گناهکاری و زورگویی کمک ندهند، پس اینعلما همیشه با نادانان در کوشش و مبارزهاند. اگر علمای مزبور نادانان را پند دهند گویند: سرکشی کنند و اگر آن حقی را که واگذاردهاند به یادشان آرند و دانایشان کنند، گویند: مخالفت (با مردم) کنند و اگر از آنها کناره گیرند گویند: از جماعت مسلمانان خود را جدا کردهاند؟ و اگر بدانها گویند دلیل خود را بر اینسخن (و اینتهمتی که بر علما میزنید) بیاورید، گویند: منافق گشتی و اگر پیروزی آنها را کنند، گویند: شما نافرمانی خدای عزوجل کردید! (این است وضع علما با جُهّال)
پس اینجهال هلاک گشتند در مورد آنچه نمیدانند، نادانند آنچه را خوانند، در هنگام تعریف از قرآن آن را تصدیق دارند و در وقت تحریف آن را تکذیب کنند (و تحریف آن را بپذیرند) و انکار نکنند.
اینها همان احبار (یهود) و رهبانان (نصارا) هستند که رهبران هواپرستی و آقایان هلاکت و نابودیاند و دسته دیگری از اینهایند که میان هدایت و گمراهی نشسته و هیچکدام از ایندو دسته را از هم تشخیص ندهند و گویند: مردم نمیتوانند حقیقت اینکار (امامت) را بفهمند و ندانند که چیست، با اینکه تصدیق دارند که رسول خدا (ص) آنان را به راه روشنی واگذاشت که شبش از روز آشکار است و در آنزمان بدعتی در ایشان ظاهر نشد و سنتی در آنها تبدیل نیافت و خلاف و اختلافی در آنها پدید نیامد ولی هنگامی که تاریکی خطاهای مردم آنها را فرا گرفت، دو امام پیدا شد؛ یکی آنکه بهسوی خدای تبارک و تعالی دعوت میکرد و دیگر آنکه بهسوی دوزخ میخواند. در اینهنگام بود که شیطان به زبان آمد و آواز خود را به زبان دوستان و یاران خود بلند کرد و طرفداران سواره و پیادهاش بسیار شدند و شرکت جست در مال و فرزند آنان که با او شرکت جستند پس بدعتگزاری شروع شد و کتاب و سنت کنار رفت. اولیا خدا (که چنین دیدند) به حجت و برهان گویا شدند و کتاب و حکمت را گرفتند و از آنروز اهل حق و باطل از هم جدا گشتند و اهل حق دست از یاری حق برداشتند و سازش کردند ولی گمراهان به هم کمک دادند تا اکثریت با فلانی و امثال او شد. پس اینصنف را بشناس و صنف دیگر را نیز به رایالعین ببین که برگزیدگان خدا هستند و ملازم آنان باش تا به اهل خود (پیمبران و امامان و مومنین در آخرت) برسی! زیرا که زیانکاران کسانی هستند که خویشتن و خاندانشان را در روز قیامت زیانکار کردند و بهراستی این است زیان آشکار.
اهل حق دانای به راه هستند. و اگر آنها را مبتلا و گرفتار دیدی بدان ننگر! و اگر دیدی زورگویان به آنها زور گویند و در نظرها خوارند و به بلاها گرفتارند، (اینها را به حساب ناحقبودن آنها مگذار) اینها بهزودی بگذرد و روزگار فراخ و خوشی برای آنها پیش آید.
بدان که برادران مورد اعتماد ذخیرههایی هستند برای (روز بیچارگی و نیاز) همدیگر. و اگر ترس آن نبود که تو گمانهای ناروا به من ببری (و مرا برتر از آنچه هستم بدانی) پرده از روی بسیاری از آنچه پوشاندم برمیداشتم و چیزهایی از حق برایت بیان میکردم که آن را پنهان داشتم، ولی من از تو ملاحظه کردم و خواستم که در همین راه حقی که هستی پا بر جا بمانی و بردبار نیست آنکس که از کسی پروا نکند در جای پرواکردن و ملاحظهنمودن. و بردباری جامه شخص دانا و عالم است. مبادا که خود را از آن برهنه کنی! والسلام!