به گزارش همشهری آنلاین، موبهمو اولین تجربه سریال سازی پرویز شهبازی است که پیش از این فیلمهای «نفس عمیق»، «عیار» ۱۴ و «دربند» را ساخته است. سریال با بازی میرسعید مولویان، هانیه توسلی، حسن معجونی و الیکا ناصری در باره مردی به نام منصور است که پس از شکستهای مالی و بحرانهای خانوادگی، در مقطعی از زندگی باید تصمیمی سخت و غیر اخلاقی بگیرد تا نجات پیدا کند؛ انتخابهای تازه، روابط پیچیده و ماجراهایی پیش بینی نشده، مسیر زندگی منصور را به کلی تغییر می دهد.
دو قسمت پخششده از این سریال توانسته منتقدان را راضی کند و نقدهای خوبی دریافت کرده است.
تصویر موبهمو از زندگی ایرانی
منتقدی سریال را با فیلمهای شهبازی مقایسه کرده و نوشته: «شهبازی در اولین تجربه سریالسازیاش درست مانند فیلمهای سینماییاش سراغ طبقه متوسط رفته و سقوط و فروپاشیاش را به تصویر میکشد. بنابراین برخلاف سریالهای حال حاضر، «مو به مو» با قتل، خیانت، طبقه خیلی ثروتمند یا خیلی فقیر، یا غافلگیریهای عجیب و غریب سعی در نگه داشتن مخاطب نمیکند بلکه تصویری مو به مو و دقیق از فرسایش طبقه متوسط میسازد و به زیست جامعه ایرانی نزدیک میشود.»
دیگری در باره ریتم سریال اینطور نوشته: «هرچند ریتم روایت (به خصوص در قسمت اول) کند است اما این برای سریالی که میخواهد با مخاطب صادق باشد حسن محسوب میشود تا نشان دهد در زندگی واقعی هیچ چیز ناگهان اتفاق نمیافتد.»
سکانس ابتدایی سریال و کابوس شخصیت اصلی، به خصوص مورد توجه منتقدان قرار گرفته و به آن اشاره کردهاند. منتقدی نوشته: «سکانس ابتدایی این سریال را میتوان یکی از هوشمندانهترین افتتاحیههای یک سال اخیر دانست چرا که با توجه به نوع نمایش سکانسها و کاشتهایی در روایت قصه مخاطب با کاراکترها آشنا میشوند، داستان هر چه جلوتر میرود ببینده میفهمد که چرا سکانس ابتدایی اینگونه آغاز شده است. همین شروع متفاوت نوید داستانی را میدهد که لایههای مختلف داستان را به مرور نشان میدهد.» دیگری نوشته: «قسمت اول سریال با یک کابوس شروع میشود. پیش از شروع تیتراژ، قبل از اینکه شخصیت محوری را ببینیم و بشناسیم، با کابوس او روبهرو میشویم. منصور تعریف میکند هر شب خوابی تکراری میبیند و تا صبح از دست دو نفر فرار میکند. ما همراه منصور در یکی از کابوسهایش در شبی بارانی همراه میشویم. نکته مهم این که حرکت دوربین روی دست به نحوی است که میتوانیم حس بیوزنی که معمولا هنگام فرار در خواب تجربه میکنیم را کاملا درک کنیم. راوی مدام میدود و دنبال راه فرار میگردد اما موفق نمیشود. این دو نفر که گمان میکند بخشهایی از وجود خودش هستند، همهجا هستند و این کابوس تا رسیدن به نقطه تیتراژ ادامه دارد.» دیگری هم میگوید: «سکانس ابتدایی و آن خواب کابوس وار خیلی خوب توانسته با پیوستن جزییات به هم به یک کل خوب برسد. موسیقی و تدوین و بازی توانسته این سکانس آشنایی شخصیت با تماشاگر را دلچسب کند.» او البته معتقد است چند سکانس سریال اصلا خوب نیستند. مثل بازگشت به گذشتهها و حرکت ماشین که درست نیست و مشخص است که ماشین ایستاده است. اما در عین حال می گوید این کار به فضای مالیخولیایی و فانتزی نشسته است.
در باره بازی بازیگران هم نظرها مثبت است: «میرسعید مولویان پیشتر در فیلمهای «تومان» و «جنگل پرتقال» ایفاگر دو نقش متفاوت با ویژگیهای شخصیتی جذاب بوده است. در «تومان» مردی را به تصویر کشید که به خاطر شرطبندی مدام پیشرفت میکند و رفتار و سبک زندگیاش را تغییر میدهد و نهایتا هویتش را از دست میدهد. در «جنگل پرتقال» هم مردی است که خودش را خیلی بالاتر از آنچه هست میبیند و به خودش اجازه میدهد دیگران را آزار دهد. مولویان با این پیشینه انتخاب بسیار خوبی برای نقش منصور است. شباهتی میان این شخصیت با آنچه پیشتر از او دیدهایم وجود ندارد اما میتواند بهخوبی در قالب نقشی با این ابعاد دربیاید. مهدیار کلائی، پسر خردسالی که عید امسال با نقش سالار معمولی در سریال «پایتخت ۷» به شهرت رسید، حالا در نقش پسر منصور بازی کرده. بخش مهمی از ماجراها پیرامون این دو بازیگر جریان دارد و رابطه پدر و پسری خوبی باهم برقرار کردهاند. هانیه توسلی و الیکا ناصری هم در نقطه شروع موفق ظاهر شدهاند و باید دید در ادامه نقششان به کجا میرسد.»












