امین قاسمینژاد یکی از مهمترین اسمهای نقل و انتقالات نیم فصل لیگ برتر ایران بود که در نهایت بدون وقوع انتقال، ساعات آخر پنجره زمستانی را هم ترک کرد و در تیم شهرخودرو باقی ماند. با این حال آنچه برای ستاره تیم مشهدی پیش آمد، یک ماجرای جالب بود که توجهها را بیش از پیش به این بازیکن جلب کرد و حالا شنیدن داستان زندگی این بازیکن، نکاتی عجیب را مشخص میکند؛ اینکه چگونه یک ستاره در قواره او تا ۲۹ سالگی از سطح اول فوتبال ایران دور ماند و بهترین سنین فوتبالش را در لیگهای استانی و لیگ دسته اول و دوم سپری کرد و سرانجام با صعود تیمش به لیگ برتر، فرصت بازی مقابل ستارههای نامدار فوتبال را پیدا کرد.
با امین قاسمینژاد در حالی صحبت را آغاز کردیم که تلاشمان بر این بوده که در طول گفتوگو رازهایی از فوتبال او را کشف کنیم و به حسرت هایش از فوتبال بپردازیم و البته این که چرا انقدر دیر به اهالی فوتبال معرفی شد و پیش از آن چه میکرد؟ همچنین به این پرسش رسیدیم که آیا نخستین خرید استقلال در سال آینده او خواهد بود؟
فکر کنم دیدگاهم خیلی کوچک بود و به آن هدف بالا فکر نمیکردم و همان که لیگ یک و دو بازی میکردم، دیگر دنبال ایجنتی نرفتم. کسی را نداشتم و کسی هم دنبالم نیامد. مثلا وقتی از لیگ دو رفتم گیتی پسند اصفهان، قرارداد ۳.۵ ساله بستم و از وقتی که تیم آمد لیگ یک توانستم ۱۳ گل بزنم. آن موقع صبا یک پیشنهادی به من داد و من رفتم دنبال رضایت نامه و گیتی پسندیها گفتند ۵۰۰ میلیون بده برو. یعنی یک سنگ بزرگی انداختند چون قرارداد من ۵۰-۶۰ میلیون تومان بود. اینها که میگویم برای سال ۱۳۹۲-۹۳ است. بعد که قراردادم با گیتیپسند تمام شد، تنها پیشنهادی که آمد از سیاه جامگان و رسول خطیبی بود. رفتیم نشستیم اما قرارداد نبستیم. رفتم لیگ یک و با ماشینسازی آمدیم لیگ برتر و من ماندم در لیگ برتر. آقای خطیبی نیم فصل آمد و صعود کردیم لیگ برتر و من هم تمدید کردم.
الان ما در تیممان بازیکنانی داریم که ۱۸-۱۹ ساله هستند و حتی در لیگ قهرمانان آسیا هم برایمان بازی کردند. به آنها میگویم قدر این موقعیت را بدانید، من ۱۸ سالگی اصلا فوتبال بازی نمیکردم. من ۲۳ سالگی فوتبال را در لیگ دو استان شروع کردم و کسی را هم نداشتم و از روستاهای شمال خودم را بالا کشیدم. اما الان بچهها در ۱۸سالگی آسیا بازی میکنند. این قسمت فوتبالی من بوده اما خدا را شکر که الان به جایی رسیدم که پیشنهاد خوبی داشت.
حسرت تیم ملی به دلم مانده. سالی که با آقا یحیی سهمیه گرفتیم من وینگر بودم و ۱۰ گل زدم و ۴-۵ پاس گل. اما یک نفر از تیم ما به تیم ملی دعوت نشد. من آن موقع ۳۰-۳۱ سالم بود و آرزو داشتم که دعوت شوم و این حس در من به وجود بیاید. همه آرزو دارند به تیم ملی و باشگاههای بزرگ برسند اما الان اگر ۵۰ گل هم هر بازی بزنم بازهم دعوت نخواهم شد.
من در ۲۶ سالگی به لیگ دو رسیدم و تا ۲۹ سالگی سه سال در لیگ یک بازی کردم. واقعا عجیب است. من در لیگ یک و دو استان بازی کردم و پله پله بالا آمدم، چون تیم ما مثلا تیم اول بالا میآمد و یک لیگ بالاتر میرفتیم بازی میکردم. این قسمت ما بود و به هر حال راضی هستیم.
فوتبال حرفهای بازی نمیکردم و در لیگ محلات بودم. سال ۱۳۸۴ رفتم دانشگاه و در بابل حسابداری خواندم. سال ۱۳۸۵ ما در دانشگاه قهرمان شدیم و من آن موقع مهاجم بازی میکردم و خیلی هم سرحال بودم. من به تیم ملی دانشجویان هم دعوت شدم و قرار بود ما را به اتریش بفرستند. پاسپورت دادیم و در لیست هم بودیم اما دیدیم که بازیکنان لیگ را میفرستند دانشجویان. مربی هم آقای علی دایی بودند و آن موقع آقای فردوسیپور هم در برنامه نود این را نشان دادند. ما نبردند چون در جایی بازی نمیکردیم. سال ۱۳۸۴ در بابل رفتم یک تیم و چند جلسه بازی کردم و وارد تیم شدم.
استعدادیابی در کشور ما واقعا ضعیف است. الان یک خرده بهتر میشود اما آن موقع که ما خودمان بازی میکردیم، یک بازیکنانی بودند که سطحشان لیگ برتر بود. سال ۱۳۹۴ که ما با ماشینسازی آمدیم بالا، من هافبک وسط بودم اما ۱۳-۱۴ گل زدم. یعنی همه کار برای ماشین کردم و اگر آن سال تیممان نمیآمد بالا و امین قاسمی نژاد در همان لیگ یک میماند. یا اگر هم میآمدم در تیمی بازی میکردم که نمیتوانستم خودم را نشان دهم. ما در ماشینسازی تیممان خوب بسته شد اما در لیگ برتر متاسفانه نتیجه نگرفتیم. ما در همان نیم فصل دوم که تیممان ضعیف شده بود، ۵-۶ گل زدم اما به چشم نیامد. فصل بعدش هم آمدم پدیده و با آقای مهاجری کار کردم. الان فوتبالیستهای خوبی هستند که در لیگ یک دیده میشوند اما کسی بازی هایشان را نمیبیند.
من با ماشینسازی در لیگ برتر بودم و در همان بازی اول به فولاد با سر گل زدم. در این ۵ سال همان بازی اول گل میزنم جز پارسال که مصدوم بودم و چهار هفته اول را از دست دادم.
دقیقا همینطور است و من امروز که به خودم نگاه میکنم، واقعا اینطوری میگویم. ما یک مربیهای خارجی که در همین تیم پدیده داشتیم، آقای پانادیچ و رودلف که در تیم ملی هم حضور داشت، همیشه به من میگفتند چرا تو دیر کشف شدی؟ میگفتم من دو سال است کشف شدم، شاخ درمیآوردند. میگفتندای کاش در کشور دیگری بودی و در پایهها کشف میشدی و الان در بهترین تیمهای اروپا بازی میکردی.
بله من نخستین سالی که در لیگ استان بازی کردم، مهاجم بودم. بعد یک خط عقب آمدم و در سیستم ۴۱۴۱ عقب بازی کردم. در دوره آقا یحیی کلا وینگر شدم و امسال هم با آقای رحمتی ترجیح دادند که مهاجم باشم. من هرچه به محوطه نزدیک تر باشم خطرناک تر میشوم چون ضربه زن هستم. چه چپ باشد و چه راست، شرایط را طوری میکنم که ضربه بزنم و برای همین هرچه به دروازه نزدیک تر باشم، بهتر است.
من هرچه درباره استقلال کم حرف بزنم بهتر است. اگر پیشنهادی باشد به آن فکر میکنم اما...
نه اصلا اینطور نیست که انتقال قطعی شده باشد. اگر پیشنهاد باشد به آن فکر و بررسی خواهم کرد و اگر تغییراتی بشود و من را نخواهند هم که به دیگر پیشنهادات فکر میکنم.