خلیل کمربیگی – پژوهشگر اجتماعی و فرهنگی، به مناسبت روز پژوهش یادداشتی را به این شرح ، به دفتر ایسنا، ارسال کرد: پژوهش، نه انشاء، مشق، کپی و پیست است، نه داده سازی و سرقت ادبی و نه مشق شب و تکالیف دانشجویی. کاوشی است علمی، به شیوهای روشمند، به اتکای تفکری خلاق و اندیشهای فراخ که حاصل آن یافته هایی اصیل و جدید است. پژوهش را شاخصهی جوامع توسعهیافته دانسته و نماد حیات و پویایی آنها بهحساب آوردهاند. بزرگ پیشوای شیعیان، حضرت امام علی(ع)، راهی بهتر از پژوهش برای پیشرفت نمیشناسد و از زبان سقراط نقل کردهاند که جهان بدون پژوهش، شایستهی زیستن نیست.
در عصر حاضر نیز، پژوهش راه رشد، رفاه و رهایی از عقبماندگی دانسته شده است. بهندرت میتوان انسان تأثیرگذاری را در جوامع توسعه یافته یافت که از اثرگذاری مثبت پژوهش سخن نگوید و کیمیای پژوهش را شفابخش بیماریهای مختلف نداند.
اصطلاح پژوهش نیز برای مدیران سازمانها، نهادها و شرکتهای این دسته از کشورها، واژهای قابل اتکاء و ابزاری کارآمد برای پویایی و کارآمدی است و آنها توانستهاند به مدد پژوهش، به بالندگی سازمان و پیشرو بودن شرکت دست یابند.
در این سوی عالم، اما داستان از قرار دگر است. به قول شاعر «میان ماه من تا ماه گردون/ تفاوت از زمین تا آسمان است». جوامع بهاصطلاح در حال توسعه که با کوه مسائل و مشکلات مواجهاند، راه درمان دردهای خود را در داروهایی دگر یافته و راه هایی دیگر در پیش گرفتهاند؛ راهی که پیشتر آزموده شد و اینک از سوی این جوامع، دوباره آزموده میشود.
رویکرد مدیران در جوامع در حال توسعه در برابر پژوهش نیز مختلف است. اغلب مدیران در این جوامع، نیازی به پژوهش احساس نمیکنند، تصمیمات آنها اغلب متأثر از رویکردهای آنی، خلقالساعه، دستورات از بالا به پایین و یا حاصل لابیهای محفلی و باندی است. دیده میشود برخی از این مدیران، ساخت دیوار و خرید بشکه و تانکر آب را بر هزینه در زمینه پژوهش ترجیح میدهند. گاهی اوقات که نزد برخی از این دست مدیران «بُشکهمحور»، سخن از پژوهش به میان میآید، فیلسوفمآبانه بر کرسی نقد پژوهش، پژوهشگران و آثار پژوهشی مینشینند و سخن از ناکارآمدی پژوهش و پژوهشها به میان میآورند، گویی خواندن پژوهش، کار روزانهی آنها بوده و شبها با مطالعهی یافتههای پژوهشی سر بر بالین میگذارند؛ غافل از آنکه آنها نه حوصلهی خواندن پژوهش را دارند، نه گوشی برای شنیدن نتایج پژوهشی و نه پایی برای قدم گذاشتن در جلسات پژوهشی. اگر بر حسب ضرورت اداری، بایستی بخشی از اعتبارات سازمان را به پژوهش اختصاص دهند، به هر حیله، به ماست مالی کردن قانون روی آورده، تا ناچار به انجام پژوهش نگردند.
دستهی دوم که میتوان آنها را اصطلاحاً، مدیران «کادو محور» نامید، نگاهشان به پژوهش و آثار پژوهشی، نگاهی تزیینی و کادویی است. آثار پژوهشی در دکوراسیون اتاق مدیر، خودنمایی میکند و نتایج این پژوهشها، در بین تابلوها، مجسمهها، گلهای مصنوعی و ظروف سفالی گم میشود. پژوهش نزد برخی از این دست مدیران، اصطلاحی مقدس و قابل ستایش است. سخن گفتن از آن، منزلت میآورد و نشانهی شکوفایی اندیشهی مدیر به حساب میآید. اینگونه مدیران، هرچند برای پژوهش هزینه ی مادی میکنند، اما اغلب این پژوهش ها نه اولویت و نیاز سازمان بوده و نه توسط پژوهشگران واقعی اجرا می گردند. کاربست نتایج و یافتههای پژوهشی نیز به فراموشی سپرده می شود و لذا اثری از تأثیرگذاری نتایج این پژوهشها نیز به چشم نمیخورد.
دستهی سوم، مدیرانی هستند که به اصطلاح به آنها مدیران «پژوهشمحور» میگویند. تعداد این مدیران در جوامع در حال توسعه، اندک و مجال ماندگاری در نقش مدیر برایشان کم است. این دست مدیران بهجای پُرگویی و سخنرانیهای بیمحتوا و اقدامات بیپیوست، راه رستگاری سازمان را در پژوهش یافته و کلید حل مشکلات آن را در طی این مسیر میدانند. اولویت های پژوهشی این سازمان ها برخاسته از نیازها و مشکلات سازمان می باشد. پژوهشگران واقعی در این سازمان ها قدر بینند و واحد پژوهش این سازمانها، مغز متفکر سازمان و کلینیک حل مشکلات به حساب می آید.
واقعیت آن است در عصر امروز، انکار تأثیرگذاری مفید و مؤثر پژوهش در حل یا کاهش مسائل و مشکلات جامعه، همانند انکار تأثیر نیازهای نخستین برای بشر است. بشر در زیستجهان خود به پژوهش نیاز دارد و این مهم، ارتقای سطح کیفیت زندگی او را به دنبال دارد. اگر این نیاز اصلی برای سازمانهای امروزین نادیده انگاشته شود، ناکارآمدی، روزمرگی و بی تفاوتی سرنوشت حتمی سازمان خواهد بود.
انتهای پیام