هرجا که نی بروید، نی‌نواز هم دارد

همشهری آنلاین یکشنبه 26 اردیبهشت 1400 - 12:00
سازهای بادی از قدیمی‌ترین سازها در موسیقی هر منطقه محسوب می‌شوند، این سازها معمولا ظاهری ساده و ابتدایی دارند و به نوعی نشان‌دهده قدمت موسیقی در مناطق مختلف هستند.
سیدمحمد قدیر

 همشهری آنلاین - محمد بلبلی:

در موسیقی نواحی مازندران نیز سازهای بادی متنوعی وجود دارد، مثل «لَـله‌وا»، «سرنا» و «قرنه» که از قدمت بسیار بالایی برخوردارند. سازهایی که می‌رفتند تا به ورطه فراموشی بپیوندند و به حافظه تاریخ سپرده شوند، اما عشق و همت هنرمندان مازندران آنها را زنده نگه داشته است.

«سیدمحمد قدیر» نوازنده و سازنده للـه‌وا هنرمند عاشق مازندرانی که برای حفظ موسیقی و فرهنگ این دیار تلاش بسیاری انجام داده است. درباره ساختن و نواختن للـه‌وا و همچنین موسیقی مازندران با او گفت‌وگویی کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

للـه‌وایی که در مازندران نواخته می‌شود چه تفاوتی با ساز للـه تالشی دارد؟

تا قبل از نی‌نواز بزرگ اصفهانی، نایب‌اسدالله، شیوه نی‌وازی در کل ایران با تکنیک لبی نواخته می‌شد، به همین حالتی که للـه‌وا نواخته می‌شود، اما نایب‌اسدالله اصفهانی نی را با تکنیک دندانی که بر گرفته از نی‌نوازی ترکمن‌ها بود می‌نواخت، با این تفاوت که صدایی بسیار شفاف‌ و واضح ایجاد می‌کرد. همچنین ساز بادی شمشال، که در کردستان می‌نوازند نیز با تکنیک لبی و للـه تالشی نیز به همین حالت نواخته می‌شود. در اکثر مناطق ایران ساز بادی از خانواده نی وجود دارد، با این تفاوت که هر کدام از این سازهای خانواده «نی» صدا و لحن خاص مناطق مربوط به خود را دارند. للـه‌وای مازندران و للـه گیلان هم فقط به لحاظ ساختار فیزیکی تا حدودی شباهت‌ دارند و در اجرا و لحن متفاوتند.

به قول استاد محمدرضا درویشی «هرجا که نی بروید، نی‌نواز هم وجود دارد».

للـه‌وا در موسیقی مقامی مازندران چه جایگاهی دارد؟

للـه‌وا یکی از سازهای اصیل در موسیقی مقامی مازندرن است. پانزده قطعه با عنوان مقام با للـه‌وا نواخته می‌شود که توسط استاد حسین طیبی معرفی، جمع‌آوری و مدون شده است که قبل از ایشان کسی این کار را نکرده بود. بیشتر نوازدگان للـه‌وا در نواختن مقام‌ها از ایشان پیروی می‌کنند.

این پانزده مقام با دیگر سازهای موسیقی مازندران مثل دوتار یا سرنا هم نواخته می‌شود؟

بعضی از این مقام‌ها مثل «جلوداری»، «عاروس‌یار» و «کتولی» با ساز سرنا نیز اجرا می‌شوند، اما مقام‌هایی که با ساز دوتار نواخته می‌شود متفاوت است، گرچه کلیات لحن موسیقایی در بین سازهای مازندان مشترک است.

برای آموزش آکادمیک للـه‌وا کاری انجام شده است؟

من در آموزش للـه‌وا پیرو شیوه قدما هستم، همان روش متداول آموزش شنیداری، اما تعدادی از ترانه‌ها مثل «ربابه‌جان» توسط آقای رضا دیوسالار نت‌نگاری و در یک کتاب آموزشی منتشر شده، به نظر من برای آموزش اصولی للـه‌وا باید روی تدوین و نت‌نگاری مقام‌ها کار شود، ۱۵ مقامی که اصول و نغمات اصلی این ساز است و هر نوازنده‌ للـه‌وا باید این مقام‌ها را به خوبی بی‌آموزد.

بعضی از سازهای موسیقی نواحی مثل تنبور و تا حدودی دوتار وارد موسیقی ارکسترال شهری شدند، آیا للـه‌وا هم وارد چنین حیطه‌ای شده است؟

متاسفانه هنوز موسیقی مازندران و مخصوصا ساز للـه‌وا به شکل آکادمیک درنیامده و تا وقتی که نوازندگان ما موسیقی را به شکل علمی کار نکنند این امکان وجود ندارد. برای مثال گروه رستاک که متشکل از نوازندگانی با تحصیلات آکادمیک است، کارهای خوبی در زمینه تلفیق سازهای موسیقی نواحی و موسیقی ملی انجام داده‌است، نوازندگان حوزه موسیقی نواحی که با این گروه همکاری کرده‌اند، کسانی هستند که با تئوری موسیقی آشنایی دارند.  

نوازندگان للـه‌وا اکثرا این ساز را به شیوه سنتی شنیداری آموخته‌اند و حتی هنوز استانداردی برای ایجاد دقیق فواصل و سوراخ‌های للـه‌وا وجود ندارد. به همین دلایل ساز للـه‌وا هنوز نتوانسته در موسیقی‌ای غیر از موسیقی مازندران جایگاهی برای خود پیدا کند.

شما به عنوان نوازنده و مدرس للـه‌وا تصمیمی برای انجام کار ارکسترال ندارید؟

تا الان درباره کار ارکسترال با للـه‌وا فکر و تصمیمی نداشته‌ام، اگر قرار باشد کاری در این زمینه انجام شود باید در حد و اندازه‌های آلبوم «نوبانگ کهن» استاد حسین علیزاده باشد. استاد رجب رمضانی سال‌ها پیش ساخت یک اثر ارکسترال با محوریت سازهای للـه‌وا، قرنه و سرنا را با من مطرح کردند و به درخواست ایشان چند سرنا با کوک‌های مختلف را برای این کار ساختم، اما متاسفانه دیگر خبری از ادامه کار نشد.

پس شما سرنا هم می‌سازید؟

هم سرنا می‌سازم هم می‌نوازم، در واقع با نواختن سازهای بادی مازندران آشنایی دارم.

حتی سرناهایی ساختم که در موسیقی مازندران متداول نبود، سرنایی که در مازندران استفاده می‌شود سرنای «لاکوک» است که وسعت صدای بالایی داشته و در مراسم‌هایی مثل عروسی کاربد دارد، من بر اساس نیاز موسیقی امروز سرناهایی با کوک‌های متفاوت ساختم تا بتوانیم از این ساز در کارهای گروهی موسیقی مازندرانی استفاده کنیم.

همچنین دو ماه بعد از شروع آموختن للـه‌وا به ساختن این ساز نیز اقدام کردم. در ساخت للـه‌وا از استاد طیبی الگو گرفتم و للـه‌واهایی به صورت چندتکه ساختم که با استقبال خوبی روبرو شد.

للـه‌وا در اندازه‌های مختلفی ساخته می‌شود و در تمام این سازها باید اصول هفت‌بند بودن رعایت شود. در للـه‌واهای کوک سُل که اندازه کوتاهی دارد، پیدا کردن یک نی با این خصوصیات در نی‌زار کار بسیار دشواری است، بنابراین سازهایی با اندازه‌های کوتاه را به صورت چندتکه می‌سازم، به این شکل که بندها را جدا جدا ساخته و سپس با دقت خیلی زیاد به هم متصل می‌کنم.

برای ثبت ملی للـه‌وا و یا حتی روش جدید ساخت این ساز اقدام کرده‌اید؟

للـه‌وا را در سال ۱۳۹۷ به ثبت ملی رساندم، در همان سال درخواست ثبت ملی شیوه نوین ساخت این ساز را نیز مطرح کردم که از طرف مسئولان مربوطه به سال ۹۹ موکول شد.

هرجا که نی بروید، نی‌نواز هم دارد

الگوی شما در نواختن للـه‌وا کدام یک از استدادان بودند؟

من بیشتر تحت تاثیر استاد طیبی بودم، گرچه اولین نوای للـه‌وا را از استاد ابوالحسن خوشرو شنیدم و به این ساز علاقه‌مند شدم.

وضعیت تدریس و استقابل نسبت به آموختن ساز للـه‌وا چگونه است؟

از للـه‌وا کمتر استقبال می‌شود، آن هم به دلیل دشوار بودن نواختن این ساز است و این‌که امروزه زندگی‌ها شهری شده و جوانان، تحت تاثیر شبکه‌های ماهواره‌ای بیشتر با سازهای غربی آشنا هستند تا سازهای اصیل و محلی ایرانی، اما همان تعداد اندکی که به این ساز روی می‌آورند اکثرا خروجی خوبی دارند.

این مساله درباره دیگر سازهای مازندران هم وجود دارد؟

از سازهای دیگر موسیقی مازندران، مثلا دوتار استقبال بیشتری نسبت به للـه‌وا می‌شود به طوری که می‌توان گفت ساز رو به فراموشی دوتار دوباره احیا شده است.

آیا دوتارنوازی در موسیقی سریال پایتخت در معرفی بیش‌ازپیش این ساز تاثیر داشته است؟

پخش سریال پایتخت در این چندسال تاثر داشته است، اما قبل از این سریال هم به خاطر فعالیت‌های استادان اسحاقی و شکارچیان، این ساز دوباره احیا و جایگاه ویژه خود را در موسیقی مازندران پیدا کرد.

چرا موسیقی مازندران در خارج از مرزهای این استان کمتر شناخته شده است؟

موسیقی گیلان، خراسان و کردستان، بیشتر از موسیقی مازندران در ایران و حتی خارج از کشور شناخته شده است و این به خاطر مدیریت درست و همدلی و پرکار بودن هنرمندان این مناطق است، متاسفانه این همدلی کمتر در هنرمندان ما دیده می‌شود.

اگر جشنواره داخلی یا خارجی‌ای باشد گروه‌ها بر اساس شایستگی برای شرکت در این رویدادها انتخاب نمی‌شوند و این مساله در انحصار چند گروه خاص است.

گیلان موسیقی شادتر و بزمی‌تری نسبت به مازندران دارد، یک سری از ترانه‌های گیلانی مثل «رعنا»، «آها بوگو» و... در شهرهای دیگر ایران نیز شناخته‌شده است، در این‌باره می‌توان به تصنیف «نوایی نوایی» در موسیقی خراسان و «دایه دایه» در موسیقی لرستان اشاره کرد، اما موسیقی مازندران کمتر شناخته شده است.  

چگونه باید موسیقی مازندران را بیشتر مطرح کرد و به دیگر اقوام شناساند؟

اهالی موسیقی مازندران علاوه بر همزبانی، همدلی را نیز باید بیاموزند. با استفاده از فضای مجازی باید تلاش کنیم تا این هنر ناب را حفظ کرده و اشاعه دهیم.

آیا برگزاری کنسرت و جشنواره موسیقی و همچنین همکاری تلویزیون استان می‌تواند باعث جذب جوانان به موسیقی مازندران باشد؟

تلویزیون استان در این زمینه خوب کار کرده است و در هفته یک یا دو اجرای زنده در برنامه‌های خود دارد. اما از سال ۸۳ جشنواره موسیقی استانی دیگر برگزار نشده است، جشنواره‌ای که در آن استعدادهای بسیار خوبی کشف می‌شدند، نوازندگان جوانی که با این جشنواره فرصت بروز استعداد خود را پیدا می‌کردند و همچنین جوانانی که با دیدن این اجراها جذب موسیقی محلی می‌شدند که متاسفانه با برگزار نشدن این جشنواره این فرصت برای موسیقی مازندران از دست رفت.

شما تاکنون گروهی برای اجرای کنسرت یا ضبط آثار تشکیل داده‌اید؟

من با گروه‌ها و استادان بزرگ مازندران، از جمله گروه «امیر پازواری»، گروه ابوالحسن خوشرو و رجب رمضانی در اجرای کنسرت و ضبط آلبوم‌های «جانِ مار»، «سرونگ»، «لارما»، «پس تِه کویی؟» و... همکاری داشته‌ام، اما خودم اقدام به تاسیس گروه نکردم، چراکه اجرای کنسرت با مخارج و سختی‌های بسیاری همراه است و مهم‌تر این‌که بازخورد مالی چندانی ندارد. نوازندگان یک گروه معمولا از شهرهای مختلف استان هستند که علاو بر درگیر بودن با مشغله کاری و معاش روزمره باید برای تمرین مسافت‌های طولانی‌ای را طی کنند، این مسائل، مخارجی را ایجاد می‌کند که درآمد کنسرت حتی کفاف قسمتی از این مخارج را هم نمی‌دهد. گروه‌های بزرگی را هم که نام بردم به همین دلایل فعالیت‌شان را بسیار محدود کرده‌اند.

اداره ارشاد برای پویایی موسیقی مازندران و کم کردن این مخارج، گروه‌ها را یاری می‌کند؟

خیر. خود ارشاد مسبب بیشتر این مشکلات است. طی کردن روند اداری گرفتن مجوز برای اجرای یک کنسرت بسیار خسته‌کننده و پرداخت مبالغ تعیین‌شده از طرف ارشاد مخصوصا اجاره‌بهای سنگین سالن، باعث شده تا گروه‌های موسیقی نواحی کمتر به فکر اجرای کنسرت باشند.


این مشکلات فقط برای اجرای موسیقی محلی است، یا گروه‌های پاپ هم با این مسائل روبرو هستند؟

شرکت‌ها و سازمان‌ها از کنسرت گروه‌های پاپ حمایت مالی می‌کنند، چراکه این کنسرت‌ها بازده مالی خوبی دارند و معمولا بلیت این اجراها بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان فروخته می‌شود، ارشاد مازندران این شرکت‌ها و سازمان‌ها را موظف کرد که به ازای برگزاری دو کنسرت پاپ یک کنسرت موسیقی محلی برگزار کنند. به دلیل استقبال کم‌تر و بلیت ارزان‌تر شرکت‌ها کنسرت‌های محلی را به صورت تشریفاتی و ظاهری برگزار می‌کنند و معمولا مبلغی عاید گروه موسیقی محلی نمی‌شود. مثلا زمستان سال ۹۸ من به همراه یک گروه کنسرتی برگزار کردیم که در نهایت شرکت برگزارکننده مبلغ ۳ میلیون تومان به یک گروه یازده‌نفره که هشت ماه برای این اجرا تمرن کرده بودند پرداخت کرد.

آیا اداره ارشاد بر این قانون (یک کنسرت محلی به ازای دو کنسرت پاپ) نظارت و یا پشتیبانی هم دارد؟

به هیچ وجه. به نظر من این فقط یک نوع طرفداری ظاهری از هنر ملی و موسیقی محلی از طرف ارشاد بوده که در واقع تاثیر مثبتی هم نداشته است. مثلا یک شرکت فرهنگی-هنری معتبر در زمینه تولید و تکثیر آلبوم موسیقی در مازندران که مدعی حمایت از موسیقی محلی است، بیشتر سرمایه خود را صرف برگزاری کنسرت‌های پاپ می‌کند. من مشکلی با موسیقی پاپ ندارم، اما آیا موسیقی و هنر ملی این سرزمین نیاز به حمایت ندارد؟  

با این اوصاف شما آینده موسیقی نواحی مازندران را چگونه می‌بینید؟

از مساله مالی موسیقی و موسیقدان که بگذریم، در سه سال گذشته استادان احمد محسن‌پور، حسین طیبی و ابوالحسن خوشرو، سه استاد بزرگ موسیقی مازندران را از دست داده‌ایم که در حال حاضر جایگیزینی برای آنها وجود ندارد، اگر مسئولان و متولیان فرهنگ، فکری به حال موسیقی محلی نکنند با رفتن بزرگان، این هنر اصیل و نجیب نیز کم‌کم از بین خواهد رفت. موسیقی محلی، این گنجینه غنی هنری بخش مهمی از فرهنگ ایرانی‌ست که باید حفظ و نگهداری شود.

و حرف دل شما؟

متاسفانه حرف دل من بیشتر گلایه و شکایت از وضعیت نابسامان موسیقی نواحی در همه ایران عزیز است. موسیقی ما به مدیران دلسوز، عاشق و اهل هنر و فرهنگ نیاز دارد. به امید روزهای درخشان برای موسیقی ایران.

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.