براساس این پژوهش، در طول قرن اخیر شاهد تحولات زیادی در بهداشت، درمان و روابط اجتماعی بودهایم. مسلما آینده نیازمند تحولات و تغییرات بیشتری خواهد بود زیرا در پنجاه سال گذشته بیماریهای عفونی، مانند فلج کودکان، سرخک و... با رعایت بهداشت کاهش و میزان عمر انسان افزایش یافت. اما متأسفانه فقر، مشکل مسکن، غذا و آب سالم و سایر نیازهای دیگر افزایش یافته و اختلال در محیط زیست و اختلال روانی، اعتیاد، ناهنجاریهای اجتماعی باعث فروپاشی نظام اجتماعی شده است.
محققان در پژوهشی با عنوان «تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان دانشجویان دختر» آوردهاند، با عنایت به این مسائل، داشتن نظام جهانی بهداشت برای همه افراد و توسعه پایدار آنها و استفاده از تجربه سازمانهای دولتی و غیر دولتی، در جهت توسعه بهداشت و سلامتی در سطوح بنیادی ضروری است.
این پژوهش توسط عبدالامیر گاطعزاده مدرس گروه مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد سوسنگرد انجام شده که نشان میدهد، سازمان بهداشت جهانی سلامتی را رفاه کامل جسمی – روانی و اجتماعی تعریف میکند و اینکه فرد توانایی سازگاری با محیط درون و بیرون را داشته باشد. یکی از راهکارهای این توسعه پایدار ایجاد خدمات و آموزش مهارتهای زندگی در سطوح مختلف جامعه است.
پژوهشگران بیان میکنند که مهارتهای زندگی، برای زندگی اثر بخش ضرورت دارد و در تمام دورههای زندگی مورد نظر هستند، مجموعه کلی این مهارتهای زندگی براساس رشد مؤثر در چهار بعد زندگی خانوادگی، تحصیلی، شغلی و اجتماعی هستند که جهت پیشگیری و درمان اصلاحی به کار گرفته میشوند و مبتنی بر یک ساختار تئوریکی است که دارای اهداف کلی مشاوره و بهداشت روانی هستند. اجزای مهارتهای زندگی شامل مهارتهای خود مدیریتی و مهارتهای اجتماعی است.
مهارتهای خود مدیریتی فردی شامل توانایی تصمیمگیری و حل مسأله، آگاهی از تأثیرات اجتماعی و مقاومت در برابر آن، مقابله با اضطراب، خشم و ناکامی و تعیین هدف خود رهبری و خود تقویتدهی است. مهارتهای اجتماعی نیز بخش دیگری از مهارتهای زندگی است که شامل برقراری ارتباط اجتماعی، مهارتهای جرأتمندی کلامی و غیر کلامی، احترام گذاشتن و افزایش شایستگی اجتماعی کودکان، نوجوانان و جوانان است.
با توجه به گسترش خدمات بهداشت روانی مبتنی بر مدرسه و دانشگاه در کشورهای مختلف طرح تحقیق مهارتهای زندگی را به عنوان بخشی از برنامه بهداشت روانی این سازمان بنا نهاد، هدف اصلی سازمان بهداشت جهانی از ایجاد طرح مهارتهای زندگی در زمینه بهداشت روانی این است که جوامع مختلف در سطح جهان نسبت به گسترش، به کارگیری و ارزیابی برنامه آموزش مهارتهای زندگی که متمرکز بر رشد تواناییهای روانی اساسی مانند حل مسأله، مقابله با هیجانات، خودآگاهی، سازگاری اجتماعی و کنترل استرس است، بین گروههای سنی مختلف اقدام نمایند.
امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوههای زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد تواناییهای لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره آسیبپذیر کرده است. پژوهشهای بیشمار نشان دادهاند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلافات روانی – عاطفی ریشههای روانی – اجتماعی دارند. پژوهشگران دو نوع سبک مقابله با مشکلات را مقابله مسألهمدار و هیجانمدار نامیدهاند.
اینکه هنگام مواجهه با موقعیتهای دشوار به کدامیک از این راهبردها متوسل میشویم، به ارزیابی ما از موقعیت و توانایی خود در مقابله با این موقعیت بستگی دارد. امروزه پژوهشگران با بررسی راهبردهای مقابلهای افراد موفق و ناموفق نکات بسیار مهمی را روشن کردهاند. این مطالعات نشان دادهاند کسانی که به طور موفقیتآمیز با مشکلات مقابله میکنند، افرادی هستند که خود را به مجموعهای از مهارتهای مقابلهای مجهز کردهاند.
عدهای از پژوهشگران نشان دادند آموزش مهارتهای زندگی اثر معنیدار بر تواناییهای رهبری و مدیریتی در سازمان دارد. در تحقیقی تحت عنوان تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل، افزایش سلامت روان و منبع کنترل نوجوانان تأثیر بسزایی دارد. از تغییرات دیگر، تغییر مثبت در توانایی تصمیمگیری و نگرش آنان از فرصتهایی که در زندگی دارند، نگرش مثبت نسبت به توانایی آنها در احساس مسئولیت فردی در محیط شغلی است.
همچنین نسبت به جنبههای شناختی در روابطشان با دیگران بینش و آگاهی به دست آوردند؛ میزان احترام به خود و اطمینان به خود در آنها افزایش یافت، به خود پنداره مثبت دست یافتند و در نهایت مسؤلیت پذیری فردی، برنامهریزی برای آینده و توانایی تفکر انتقادی در آنها افزایش یافت. برخی از ارزیابیها ثابت کردهاند که شرکت در کلاسهای آموزش مهارتهای زندگی، باعث ایجاد عزت نفس میشود. انعطاف پذیری در مقابل تغییرات را افزایش میدهد و نگرشهای مثبت در جهت پیشبرد احساس خود کارآمدی را تقویت میکند.
نتایج یک تحقیق نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی به زنان، منجر به افزایش عزت نفس و حمایت اجتماعی و احساس کفایت آنان میشود که این امر نشان دهنده اهمیت این برنامه است. بنابراین برنامه آموزش مهارتهای زندگی از رویکردهای پیشگیرانه نشأت میگیرد و این رویکردهای پیشگیرانه مبتنی بر روانشناسی پیشگیری اجتماعی است که هدف آن آموزش و ترویج شایستگیهاست.
بنابراین یکی از این مداخلات در جهت افزایش رشد روانی و سازگاری در مدرسه و دانشگاهها آموزش روانی است. آموزش روانی منجر به این میشود که افراد به آگاهیها و مهارتهای لازم در برخورد با مشکلات زندگی واقعی مجهز شوند. با توجه به این مطالب میتوان گفت که آموزش روانی و مهارتهای زندگی، پیشگیری اولیه محسوب میشوند.
این پژوهش در فصلنامه علمی پژوهشی زن و فرهنگ منتشر شده است.
انتهای پیام