به گزارش ورزش سه ، بارها اتفاق افتاده که بازیکنان و مربیان ایرانی در مصاحبههای خود از حرفهای نبودن فوتبال ایران گلایه میکنند و با لحنی تمسخرآمیز از عبارت «کجای فوتبال دنیا» برای بیان کمبودهای مالی و یا امکانات لجستیکی انتقاد کردهاند. اما نقش خود آنها در این میان چیست و آیا آنها به وظایف و انتظاراتی که فوتبال حرفهای بر دوششان میگذارد واقفاند. با بررسی اتفاقات دو بازی پرسپولیس و استقلال در هفته گذشته و همچنین چند اتفاق حاشیهای شاید بهتر بتوان کمبودهای فنی و حرفهای مربیان و بازیکنان را برای رسیدن به یک فوتبال حرفهای توضیح داد.
در بازی پرسپولیس و گلگهر دو خطای مشابه در گوشههای محوطه جریمه دو تیم رخ میدهد که یکی منجر به ضربه پنالتی پرسپولیس میشود و دیگری یک جنجال داوری به راه میاندازد. صرفنظر از درست و غلط بودن تصمیم داور آنچه در اینجا اهمیت دارد نوع این دو خطاست. ببینید این خطاها کجا انجام شده و موقعیت توپ با بازیکنی که رویش خطا شده چگونه است؟
از نظر موقعیت توپ و دروازه و همچنین میزان تسلط بازیکن مهاجم به توپ و فاصلهاش به دروازه، هر دو صحنه جز موقعیتهای معمولی بازی محسوب میشد و نیازی به خطا کردن نداشت. برای همین این خطاها را به حساب بیاحتیاطی بازیکنان میگذارند و یا اینکه عدهای این نوع برخوردها را اجتنابناپذیر دانسته و اعتقادی به گرفتن این خطاها ندارند. اما واقعیت این است که دفاع کردن در موقعیتهای اینچنینی نیاز به فکر دارد. نیاز به حفظ فاصله از بازیکن مهاجم و زدن توپ بدون خراب شدن روی مهاجم. وگرنه بیمحابا روی توپ و حریف رفتن و پایی پشت پا افتادن که اسمش بیاحتیاطی نیست و همه هم این نوع بیاحتیاطیها را بلدند.
رسیدن درک درست به پرسینگ بدون خطا در فوتبال نیاز به تمرین و البته فکر دارد. یک بار دیگر این دو صحنه و یا صحنه پا گذاشتن وحید امیری روی پای مهدی قائدی در دربی را در ذهن مرور کنید تا متوجه شوید چقدر بازیکنان ایرانی در گرفتن توپ از حریف عجول هستند و بیمحابا به حریف یورش میاورند و آن را با واژه پرسینگ توجیه میکنند. حداقل در محوطه جریمه باید نسبت به این برخوردهای ساده حساس بود و گزک به دست داور نداد. بگذریم از اینکه بازیکنان ایرانی با اطمینان از واکنش داور، با هر برخورد سادهای خود را به روی زمین میاندازند.
مورد دیگری که در بازی استقلال و آلومینیوم اراک دیده شد این بود که چند دقیقه از این بازی مفید بود؟ چند بار بازیکنان دو تیم با هر بار زمین خوردن یکی، میآمدند کنار زمین تا آبی بنوشند؟ چند بار به خاطر برخوردهای ساده چند دقیقهای روی زمین دراز کشیدند؟ ادعاهای همین بازیکنان هم موقع گرفتن پول سر به فلک میکشد و از عالم و آدم بابت قدم زدن در زمین طلبکار میشوند.
یک بار دیگر همین بازی را ببینید: دقت کنید چقدر راحت برخی بازیکنان پس از از دست دادن توپ قدم میزنند و نای دویدن و برگشتن ندارند. با این نوع بازی معلوم است که کل بازی دو موقعیت گل باید داشته باشد. نباید بدوی و بجنگی تا موقعیتی هم خلق شود؟ زمانی کیروش اعتقاد داشت وقفههای در جریان بازیهای لیگ برتر ایران آنقدر زیاد است که بازیکنان ایرانی شرایط یک مسابقه بینالمللی و امادگی بدنی لازم برای بازیهای پرفشار را پیدا نمیکنند.
اگر مربیان به بازیکنان خود تذکر دهند که دائم روی زمین نیفتند و با هر بار افتادن به خود و بقیه فرصت استراحت ندهند آنوقت شاید از آنها موفقی درآید. وگرنه با این آمادگی بدنی و با این فرهنگ استراحت کردن وسط بازی، تاکتیکی و اندیشهای هم اگر داشته باشند به بار نخواهد نشست. نکته عجیب دیگر اینکه انگار داوران هم از این همه وقفه در بازیها استقبال میکنند و انگار آمادگی بدنی آنها نیز در حدی است که با این وقفهها آنها نیز کمی استراحت میکنند.
با این همه وقفه در بازیهای لیگ، میتوان انتظار داشت که بازیکنان ایرانی برای بازیهای پرفشار آسیایی و بینالمللی آماده شوند؟