تکاپو برای جا انداختن تصورات

ایرنا پنج شنبه 04 دی 1399 - 09:35
شیراز- ایرنا - «مُردم و زنده شدم تا کاغذتان برسد»؛ ما هم مُردیم و زنده شدیم تا به برخی افراد بگوییم ای بزرگواران، فدایتان شویم جمله آغازین که در گیومه نقل کردیم ساخته ذهن نویسنده‌ای خوش ذوق است و برگرفته از نامه‌ای واقعی نیست.
تکاپو برای جا انداختن تصورات

باز هم می گوییم اگر گفته شده این نامه واقعیت دارد و نشانگر اوضاع دوران قاجار و نثر زنان در این دوره تاریخی است و در کتابخانه وزیری شهر یزد نگهداری می شود، دروغی بیش نیست، دروغی که نهادینه شده است.

فضای مجازی عرصه ای برای عرضه راست و دروغ، آسمان وریسمان بافتن و آمیختن آب و روغن شده است که شاهد مدعای ما اخیرا مطلبی است که با عنوان «نامه‌ای عاشقانه از دختری در عهد قاجار» در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته می شود.
این نوشته یا نامه به قلم حامد عسکری نویسنده و شاعر اهل بم استان کرمان است و اینک (سال ۱۳۹۹) سنش حدود ۳۹ سال است و آفرینش ادبی او در این نامه با بسم المعطر الحبیب و جمله هایی این چنین آغاز می شود:«تصدقت گردم، دردت به جانم، من که مُردم و زنده شدم تا کاغذتان برسد».
عسکری نام کتابش را «پری‌دخت، مراسلات پاریس طهران»نهاده و ۴۰ نامه به زبان و نثر قاجار در قالب روایت عاشقانه در این کتاب گنجانده است که یکی از نامه ها همین تصدقت گردم است.
عسکری در مصاحبه ای گفته است که واکنش من در برابر پخش این نامه از کتاب پری دخت، در فضای مجازی هم غم انگیز و هم شادی‌آور است. بُعد شادی‌آور این است که من نویسنده‌ام و از این که اثرم این طور بین مردم دست‌به‌دست و از آن استقبال می‌شود همچنین از این که من این قدر دقیق نوشتم که باعث شده کسی بو نبرد و بگوید این نامه از ۲۰۰سال پیش به ما رسیده است، لذت بخش است اما این که افراد جامعه بدون تحقیق و مطالعه این نامه را به عنوان نامه‌ای قدیمی برای هم ارسال کنند و تنها عده‌ای معدود متوجه اصل ماجرا شوند بخش ناراحت‌کننده ماجراست.
حامد عسکری، تنها کسی نیست که نامه های ساخته خلاقیت و ذهن پویایش را دیگران واقعی پنداشته اند.
در زمانه ای که فضای مجازی و شبکه های اجتماعی نبود، نامه ای برساخته ذهن یک نویسنده در مطبوعات پیش از انقلاب چاپ شد و خوانندگان نامه پنداشتند این نامه واقعی است.
می توان برای این نوشته، نام معروف ترین نامه جعلی تاریخ مطبوعات بر آن نهاد که هنوز هم پس از حدود نیم قرن عده ای آن را واقعی می دانند.
منظورمان نامه چارلی چاپلین کمدین معروف و فقید است که ادعا شده نامه را برای دخترش جرالدین نوشته است.
فرج الله صبا نویسنده این نامه گفته است که این اثر حاصل تراوش های ذهنی خود اوست و چنین نوشته ای را خودش به صورت فانتزی نوشته است.
اما مگر اندک واقعیت پندارانی که خوش دارند همه چیز را به رای خود تفسیر کنند، حرف سازنده نامه را می پذیرند؟
افراد واقعیت پندار در مورد نامه‌های برساخته ذهن، حتی هنگامی که نویسنده نامه چارلی چاپلین قسم خورد که من این نامه را به عنوان فانتزی و بالابردن تیراژ نشریه متبوع خود نوشتم، سخنان او را نادیده گرفتند و همچنان بر طبل واقعی پنداری کوبیدند و بی توجهی به مواضع نویسنده را پیشه خود ساختند.
فرج الله صبا سازنده نامه چارلی چاپلین به دخترش جرالدین در مصاحبه‌ای گفت که حتی در چند جلسه که خودم نیز حضور داشتم باز این نامه را خواندند و وقتی گفتم این نامه جعلی است و زاییده تخیل من، ریشخندم کردند که چه می‌گویی؟ ما نسخه انگلیسی‌اش را هم دیده‌ایم! این نامه غیرواقعی علاوه بر دریافت مجوز انتشار در کتاب‌های متعدد پس از انقلاب چاپ و در یک نمایشگاه تهران به ‌عنوان یکی از مستندات زشتی برهنگی به نمایش گذاشته شد.
یکی از رسانه‌ها نیز نوشت:‌مایکل چاپلین پسر چارلی چاپلین وقتی سال ۱۳۸۰ میهمان جشنواره‌ی فیلم فجر شد، به خبرنگارها گفت که پدرش آن‌قدر گرفتار بوده که فرصت نداشته برای بچه‌هایش نامه بنویسد؛ اما باز هم کسی باورش نشد.مانده فقط مرحوم چارلی چاپلین خودش از گور دربیاید، بگوید، من این نامه را ننوشته‌ام، که البته با این وضع، باز هم امیدی نمی‌رود باور کنیم این نامه از بیخ و بن جعلی است!
این نامه با عنوان برهنگی فرهنگی،نامه تاریخی چارلی چاپلین به دخترش پیش از انقلاب چاپ و ادعا شد که این کمدین به دخترش نوشته که از رفتن به مکان های ناهنجار و افتادن در دام فحشا و برهنگی خودداری کند.
به نظر می رسد در روزگار کنونی که فضای مجازی، فضای غالب بر رسانه هاست تا حدودی بتوان سره از ناسره را جدا کرد؛ با این حال افسون زدگان و آنان که بافته های ذهن خود را ملاک تشخیص خوبی از بدی قرار داده اند همچنان می میرند و زنده می شوند تا بگویند مرغ، یک پا دارد.
اینان همانند کسانی هستند که می گویند فلانی با یک مقام خارجی دیدار کرده است و چون ما خوش داریم اینگونه باشد و از رودخانه گل آلود تخیلاتمان، ماهی بگیریم پس حتما دیدار کرده حتی اگر فلانی خودش بگوید من اصلا در تاریخی که برای دیدارمان ذکر کرده اید در آن محل نبوده ام و اصلا مقام خارجی را نمی شناسم.
به سیاق همان نامه قاجاری که حامد عسکری نوشته به باورمندان مطالب خیالی و خیالپرستان می گوییم‌:‌ به والله بس است.

منبع خبر "ایرنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.