۱۲ سال پیش در مانیل فیلیپین تیم ملی والیبال با هدایت مرحوم حسین معدنی فینالی که در آن بارها از ژاپن پیش بود را ناباورانه باخت و بعد از این تیم ملی با مربی ایرانی فینال آسیا را تجربه نکرد؛ پیروزی بر ژاپن در خاک کشورش با هدایت عطایی و کمک طلوع کیان مهمترین پیامش به دلالهای مربیانی مثل ایگور کولاکوویچ بود؛ ایران نیازی به حضور شما و به باد دادن سرمایه ما ندارد.
بادی که بعد از المپیک توکیو در والیبال ایران وزیدن گرفت، رخت تیم ملی مردان را بر تن چند ستاره جوان تر ما پوشاند و ویترین جدیدی از بازیکنان و کادر فنی در تیم اعزامی به ژاپن ساخت که اینبار ژست انتقامی به خود گرفته بودند ؛ نگرانی از جایگزینهای معروف، موسوی و غفور، خالی شدن تیم از کادر فنی پرتعداد مربیان خارجی و حذف برخی خدم و حشمها، کنار رفتن سرپرست ۱۵ساله تیم و به دنبال آن حذف پروازهای بیزنس کلاس و ولخرچیهای قبل؛ نتیجه، اما فراتر از انتظار بود، قهرمانی ایران در آسیا و ارسال پیامهایی واضح به داخل و خارج کشور.
اول اینکه اعتبار کنار رفته ایران در المپیک و لیگ ملتها تا حدودی احیا شد. نشان به آن نشان که سرمربی چند صد هزار دلاری روس گفته بود «از لیمو نمیتوان آب گوجه گرفت» و یک ماه پیش در ژاپن سه بر یک به میزبان باخته بود، اما چطور شد که همین تیم با مهرههای جوانتر ژاپن را در کشورش برد؟ این سوال خوبی برای پرسیدن از آلکنو و روزنامهنگاران و کارشناسان نزدیک به اوست.
تیم ملی والیبال با انتخابهایی درست کمتر از ۳۰ روز در ایران تمرین کرد؛ کاپیتانی به بازیکن کم حاشیه و کاملی مثل عبادیپور سپرده شد. گروهبندیهای مرسوم سالهای اخیر کنار گذاشته شد و برای موقعیتهای مختلف بازیکنانی با قابلیت بالا روی نیمکت قرار گرفتند؛ ما در المپیک تیم زخم خوردهای بودیم که سرمربیاش جرات نداشت دریافت کننده قدرتی ذخیره را حتی یک امتیاز به زمین بیاورد. انتخابها انقدر اشتباه بود که آلارمها از دو ماه پیش از المپیک بلند شده بود.
در ژاپن کادر فنی ایرانی نبض بازیکنان تیم را در دست داشت. تا آنجا که میتوان گفت در ۱۰، ۱۵ سال اخیر تیمی تا این حد دراختیار و همدل نداشتیم. علاوه بر این قهرمانی آسیا رونمایی از جواد کریمی پاسوری با ویژگیهای منحصر به فرد هم بود؛ درخشش سوپر استارهای جوانی مثل صابر کاظمی و میثم صالحی که همه چیزشان را زمین میگذاشتند و البته بازی گرفتن کادر فنی از بازیکن سخت و خاص ۲۰ ساله، امیر حسین توخته. فراموش نمیکنیم شماره ۶ محمد موسوی بر تن علی اصغر مجرد به درستی نشسته بود.
حالا که نگرانیها از تغییر نسل در والیبال کمتر شده، مدعیانی خواهند گفت شایستهتر از مربیان کنونی برای نشستن روی نیمکت تیم ملی هستند. ولی برای مدتی صحبت از مربیان درجه چند خارجی مثل ایگور کولاکویچ نخواهد بود؛ مربی که بعد از باختهای ایران در المپیک در اینستاگرام برای بازیکنان و تیم ایران پست حمایتی میگذاشت، چون تصور میکرد فرصتی برای بازگشتش به ایران فراهم است، اما حالا و بعد از قهرمانی ایران خبری از تبریک و احوال خوش مربیانی، چون او نیست.
والیبال دلالهایی دارد که همیشه گزینههایی از اروپای شرقی و ایتالیا روی میز مدیری میگذراند که هرچقدر در المپیک با آوردن ولادیمیر آلکنو به ضعف و خطا متهم شد، برای بار دوم قمار برندهای روی مربی ایرانی داشت. محمدرضا داورزنی از فشارهای ناکامیهای اخیر تا حدودی خارج خواهد شد و اگر تیم ملی جوانان ایران هفته بعد هم در قهرمانی جهان ایتالیا نتیجه بگیرد، برای وزیر تازه کاری مثل حمید سجادی مقابله با مدیر کهنهکاری مثل داورزنی جدالی سخت خواهد بود.
نویسنده: دکتر فرزاد کفیلی مفسر والیبال