محمد حسن نخجوانی/
بازی در این تیم هم شهرت به همراه می آورد و هم ثروت. پس چرا هیچ آقازاده ای تمایل نداشته که عضو این تیم قدیمی و پرطرفدار کشور شود.
اگر کسی بخواهد بازیکن تیم پرسپولیس شود باید سالها آموزش ببیند، تمرین کند، مسابقه بدهد و توانایی های خود را به نمایش بگذارد تا عاقبت بتواند نظر مدیران پرسپولیس را بخود جلب نموده و بازیکن این تیم شود. اما آقازاده ها نه اهل صبرند و نه اهل سختی کشیدن. پس از این راه نمیتوانند وارد باشگاه شوند.
اگر از راههای نامتعارف استفاده کنند چه؟ مثلا تطمیع یا تهدید مربی یا مدیرعامل باشگاه. حتی اگر با این روش بتوانند وارد باشگاه شوند باز با منتقدین و گزارشگران فوتبال مشکل خواهند داشت. منتقدین بدون چشم پوشی ناتوانیهای آنها را بازگو خواهند کرد. حال اگر گزارشگران و منتقدان هم تطمیع و تهدید شوند چه؟ باز هم مانع بسیار بزرگی وجود دارد. مانعی بنام مردم. تماشاچیها نمیتوانند ببیند بازیکن تیمشان مرتب توپ را لو میدهد یا موقعیتهای گلزنی را از بین میبرد. آنها شروع به اعتراض میکنند. اول آرام و بعد بلند و خشن. با این شرایط آقازاده نه تنها به شهرت و محبوبیت نمیرسد بلکه آبرویش هم میرود.
با این شرایط پس طبیعی است که هیچ آقا زاده جرات نمیکند با پارتی بازی و رانت وارد تیم فوتبال پرسپولیس یا دیگر باشگاههای پرطرفدار شود. حال سوال جدیدی به ذهن میرسد. همین آقازاده ای که جرات ورود به تیم پرسپولیس را ندارد، چگونه مدیریت باشگاه پرسپولیس یا هر باشگاه،سازمان یا شرکت خصولتی دیگری را با لب خندان و بدون استرس میپذیرد!؟
دلیلش حالا آشکار است. عملکرد یک بازیکن توسط هزاران نفر بصورت شفاف قابل رصد است. اما عملکرد یک مدیر خیر. مدیریت در ایران در فضایی گنگ و غیرشفاف انجام میشود. شاخصهای واضح و دقیقی هم برای ارزیابی عملکرد مدیران در اختیار جامعه قرار نمی گیرد. با این شرایط هیچ خطری مدیران ناتوان را تهدید نمیکند و آقازاده ها میتوانند سالها از این پست مدیریتی به آن پست مدیریتی نقل مکان کنند بدون آنکه نگران ارزیابی مردم یا متخصصین باشند.
امیدواریم سرانجام روزی فرارسد که امکان ارزیابی شفاف عملکرد مدیران کشور مثل بازیکنان حرفه ای فوتبال برای جامعه ایجاد شود.