به گزارش جوان، ۹خردادسال۹۷ زوج میانسالی با مراجعه به اداره پلیس مأموران را از ناپدید شدن ناگهانی پسرشان امین باخبر کردند. مادر امین گفت: «پسرم آخرین بار با یکی از دوستانش قرار ملاقات داشت و از خانه بیرون رفت. بعد از رفتنش هر چه منتظرش ماندیم خبری از او نشد. چند بار با او تماس گرفتیم، اما پاسخی نشنیدیم. نگرانیم و از پلیس درخواست کمک داریم.»
با طرح این شکایت، مأموران برای یافتن پسر جوان به بررسی تلفن همراه وی پرداختند تا اینکه مشخص شد امین با یکی از دوستانش به نام پیام قرار ملاقات داشتهاست. مأموران به آدرس خانه پیام رفتند و او را مورد تحقیق قرار دادند، اما پسر جوان مدعی شد از سرنوشت امین اطلاعی ندارد. تلاشها برای یافتن پسر جوان ادامه داشت تا اینکه چند روز بعد جسد سوخته او در اطراف فرودگاه امام پیدا شد.
با کشف جسد پرونده این بار با موضوع قتل عمد در دستور کار قرار گرفت. از آنجاییکه تنها سرنخ ملاقات مقتول با پیام بود، پسر جوان بار دیگر مورد تحقیق قرار گرفت تا اینکه در روند بازجوییها وی لب به اعتراف گشود و به قتل دوستش اعتراف کرد. او در شرح ماجر گفت: «من و امین همکلاسی بودیم. او در مدرسه اعتماد معلمان و کادر دفتر را جلب کرده بود و با سوءاستفاده از این اعتماد کلید اتاقی را که سئوالات امتحانی در آن بود، داشت. من و دوستانم برای اینکه از سئوالات امتحانی باخبر شویم با او دوست شدیم و همین بهانهای شد تا با او صمیمی شوم و به خانه هم رفت و آمد داشتهباشیم. چند سال قبل در خانه آنها بودم که تصمیم گرفتم به حمام بروم. در حمام بودم که امین به طور مخفیانه از من عکس گرفت. بعد از چند روز او عکسها را نشان داد و بعد درخواست غیراخلاقی کرد. او مرا تهدید کرد اگر به خواستهاش عمل نکنم عکسهایم را منتشر میکند و سراغ خواهرم میرود. ناچار شدم از ترس آبرویم ساکت باشم تا اینکه فهمیدم او یکی از دوستانم را نیز به همین شیوه آزار داده است.»
متهم ادامه داد: «از آزارهای امین و تهدیدهای اوخسته شدهبودم این شد که تصمیم گرفتم او را ادب کنم. شب حادثه با ماشینم دنبالش رفتم. وقتی او سوار ماشین شد سر صحبت را باز کردم و از او خواستم دست از رفتارهای غیراخلاقیاش بردارد. امین گوشش بدهکار نبود و اهمیتی به حرفهایم نمیداد. او با رفتارش مرا عصبانی کرد این شد که با مشت به صورتش کوبیدم سپس یک ضربه با چاقو به او زدم. دقایقی گذشت که متوجه شدم نفس نمیکشد. نیمههای شب بود، از ترس جسد را به حاشیه فرودگاه امامخمینی بردم و بیرون انداختم، سپس از باک خودرو بنزین کشیدم و روی جسد ریختم و بعد آن را آتش زدم. بعد از سوزاندن جسد آنرا در یک گودال دفن کردم.»
بعد از اقرارهای متهم و کشف جسد سوخته پرونده بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم در اولین جلسه محاکمه مقابل هیئت قضایی شعبه دهم دادگاه قرار گرفت و بعد از درخواست قصاص از سوی اولیایدم با ادعای مهدورالدم بودن مقتول از خودش دفاع کرد. پسر جوان بعد از دفاعیاتش به دستور هیئت قضایی برای تأیید سلامت روانی به پزشکی قانونی معرفی شد.
وی بعد از تأیید سلامت روانی از سوی کارشناسان پزشکی قانونی بار دیگر در همان شعبه با حضور یکی از دوستانش به عنوان مطلع از خودش دفاع کرد. در آخر با تأیید ادعای از سوی مطلع، متهم طبق ماده ۳۰۳ قانون مجازات اسلامی از قصاص و پرداخت دیه معاف و با حکم قضایی به سهسال حبس محکوم شد. متهم همچنین به خاطر جنایت بر میت نیز به پرداخت دیه کامل و ۳۱ضربه شلاق محکوم شد.
این حکم، اما با اعتراض اولیایدم نقض و پسرجوان برای سومین بار با رضایت اولیایدم، به پرداخت دیه و ۱۰سال حبس محکوم شد. وی همچنین به خاطر هتک حرمت به جسد به ۵۰ ضربه شلاق و به خاطر جنایت بر میت به پرداخت دیه محکوم شد.
این رأی بار دیگر با اعتراض اولیایدم نقض و قرار شد از مراودات مالی متهم و مقتول تحقیق و از حسابهای شخصی هر دو استعلام انجام شود تا بعد از اعلام نظر کارشناسان پسر جوان از خودش دفاع کند.