به گزارش الف، "مرکز مطالعات راهبردی و بین المللی" که یکی از مراکز مهم در حوزه مطالعات امنیتی و دفاعی جهان به شمار می آید، به تازگی در جدیدترین گزارش راهبردی و مفصل خود با عنوانِ "برنامه هسته ای در حالِ تکامل ایران و پیامدهای آن برای سیاست آمریکا" به قلمِ "اریک بروِر" که خود از چهره های شناخته شده در حوزه تحلیل مسائل مرتبط با ایران و مساله هسته ای این کشوراست(اریک برور از جمله چهره های امنیتی دولت آمریکا است که در روند انعقاد توافق برجام و جلسات مرتبط با آن در نهادهای سیاسی مهم آمریکا نظیر کنگره این کشور، حضوری فعال داشته است)، 5 توصیه سیاستی را به دولت آمریکا در مورد نحوه تعامل آن با ایران در معادله برجام مطرح کرده است.
این توصیه ها بر پایه آخرین اطلاعات و تحولات مرتبط با روند برنامه هسته ای ایران و تنش ها میان ایران و غرب(بویژه با آمریکا) بر سر مساله هسته ای ایران ارائه شده اند. البته که در متن این گزارش، مسائلی نظیر توجه به بدعهدی های جدی آمریکا اروپا در معادله برجام مغفول مانده و بیش از همه با نگاهی آمریکایی(نگاهی که عمدتا معطوف به منافع ملی آمریکا است)، به موضوع نگاه شده است.
5 توصیه مذکور به قرار زیر هستند:
1: افزایشِ اقدامات اطلاعاتی آمریکا و متحدان این کشور در جمع آوری و تقویت بانک اطلاعاتی در مورد برنامه هسته ای ایران
پیشرفت های قابل توجه اتمی ایران و در عین حال کاهش دسترسی بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به تاسیسات هسته ای این کشور، عملا طلب می کند تا آمریکا بیش از گذشته ضمن تشدید فعالیت های اطلاعاتی خود راجع به برنامه هسته ای ایران، به همکاری با متحدان بین المللی خود جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد روند فعالیت های هسته ای ایران دست بزند. در این راستا، همکاری ها میان نهادهای اطلاعاتی دولت آمریکا و همچنین نهادهای سیاسی برجسته ای نظیر کنگره نیز بایستی تا حد زیادی افزایش یابد و تا جای ممکن اشراف بر روند پیشرفت های هسته ای ایران افزایش یابد.
2: بازنگه داشتن دربِ گفتگوهای دیپلماتیک با ایران
ایالات متحده آمریکا از مزیت و نفع زیاد و در عین حال خطر کمی جهت حراست از تمایل خود به گفتگو با ایران در هر کجا و هر زمانی با هدف از سرگیری دیپلماسی و تلاش جهت دستیابی به یک توافق با ایران، حتی اگر ایران با این تلاش ها مخالفت هایی هم داشته باشد، برخوردار است. بازنگه داشتن درب گفتگوهای دیپلماتیک با توجه به این مسئله که حتی اگر آمریکا بخواهد فشارهای سیاسی و اقتصادی را بر ایران افزایش دهد، از اهمیت برخوردار است. ایران و آمریکا به یک روزنه دیپلماتیک در چارچوب چالش های خود نیاز دارند. حتی تمایل اعلامی آمریکا جهت ملاقات و گفتگو با ایران، به متحدان این کشور و همچنین خودِ آمریکا کمک می کند تا انتقادها از جانب ایران، چین و روسیه مبنی بر اینکه واشنگتن بازیگری یک جانبه گرا و مغرور است را خنثی سازند.
3: انعطاف پذیری در مورد گزینه های جایگزین برجام
اگر ایران و یا آمریکا به این جمع بندی برسند که توافق برجام دیگر در خدمت منافعشان نیست، این به آن معنا نیست که تلاش ها جهت یافتن یک راهکار دیپلماتیک برای این بحران باید متوقف شود. با توجه به اینکه بسیاری از خواسته های مذاکراتی ایران از منظر آمریکا، ورای توافق هسته ای قرار می گیرند، ایالات متحده آمریکا احتمالا خواستار امتیازات بیشتر و بزرگ تر از ایران در تبادل با درخواست های ایران برای لغو تحریم های گسترده علیه این کشور و اعطای دیگر تضمینهای مرتبط با آن خواهد شد. اگرچه ایران پیشتر درخواست ها را برای یک توافق موقتِ کوچک رد کرده است با این حال امکان دارد که محاسبات در این رابطه تغییر کنند و این گزینه بار دیگر روی میز مذاکره مطرح شود. بدون تردید دستیابی به یک توافق تا حد زیادی پس از فروپاشی توافق برجام مشکل خواهد بود با این حال، آمریکا هنوز هم منافعی را در شکست چارچوب برنامه اتمی ایران دارد و ایران نیز تمایلی برای لغو تحریم ها علیه خود و دوری از هر گونه حمله نظامی به این کشور دارد. مسائلی که در نوع خود نشان می دهند که احتمال دستیابی به یک توافق کاملا وجود دارد.
4: تعیین خط قرمزهای روشن تر در رابطه با معادله هسته ای ایران
اگر شما از کارشناسان و متخصصان امنیتی در حدود یک دهه قبل سوال می کردید، تعداد کمی از آنها احتمالا اعتقاد داشتند که ایران قادر خواهد بود تا اورانیوم را در سطح 60 درصدی بدون اینکه به آن واکنش نظامی نشان داده شود، غنی سازی کند با این حال باید پذیرفت که اکنون ما در این نقطه هستیم. این بدان معنا نیست که آمریکا و اسرائیل بایستی به ایران حمله ای می کردند تا آن را از رسیدن به نقطه کنونی باز دارند. با این حال تعیین خطوط قرمز در چارچوب برنامه هسته ای ایران و تعریف عواقب نقض کردن آنها کاملا ضروری است. هر چه توانمندی های هسته ای ایران بهبود می یابد ضروری است تا آمریکا و متحدانش به نحوی واقع بینانه و در وهله اول به فکر کردن در مورد این مسئله بپردازند که چه سطحی از توانمندی هسته ای ایران به معنای واقعی کلمه حامل یک تهدید قابل قبول است. این ارزیابی ها هم چنین شامل پیشرفت های ایران در برنامه موشکی این کشور و یا توسعه فناوری های پیچیده فضایی توسط آن نیز می شود. فناوری هایی که برخی از آنها از قابلیت عملیاتی برای استفاده در موشک های بالستیک بین قاره ای نیز برخوردارند. در این راستا واشنگتن باید توجه خود را بر این مسئله جلب کند که چگونه کشورهایی نظیر عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و قطر در مورد پیشرفت های هسته ای ایران فکر و تحلیل می کنند. دیدگاه های آنها در مورد تهدیدات و ریسک های برنامه اتمی ایران و واکنش های آنها به اینکه آمریکا چگونه به برخورد با برنامه اتمی ایران می پردازد نیز بسیار مهم ارزیابی می شود. یک چنین ادراکاتی موجب خواهد شد تا این دسته از کشورها نیز دست به محاسبه در مورد این مسئله بزنند که آیا مناسب است آنها نیز هسته ای شوند یا بهتر است شبیه ایران به دنبال توسعه توانمندی هایی باشند تا هسته ای شدن خود را محقق سازند.
5: آخرین و نَه اولین گزینه: یک حمله نظامی
خطرات یک حمله نظامی علیه برنامه هسته ای ایران کاملا جدی و مهم هستند: ایران به احتمال فراوان علیه آمریکا و متحدانش در منطقه دست به اقدامات تلافیجویانه خواهد زد و منازعه میان آنها از شانس تشدید و تبدیل شدن به جنگی فراگیر برخوردار است. ایران همچنین احتمال دارد تا از توافق منع اشاعه سلاح هسته ای خارج شود و تلاش های خود جهت پیشرفت های بیشترِ هسته ای را تشدید کند.
جدای از این ها، تصمیم سازان آمریکایی بایستی به مجموعه ای از داده ها و اطلاعات که به آنها این باور را برسانند که به اندازه کافی بر برنامه اتمی ایران تسلط ندارند نیز برسند. در این چارچوب، آمریکایی ها به این جمع بندی می رسند که قبل از اینکه خیلی دیر شود بایستی وارد میدان شوند و به ایران حمله کنند. بدون تردید اگر ایران در سایت های هسته ای اعلام شده خود اقدام به اضافه کردن سانتریفیوژهای بیشتر کند و یا مواد هسته ای با غنای کم را در اختیار داشته باشد(همچون شرایط کنونی)، هنوز توجیه کافی برای حمله نظامی به ایران وجود نخواهد داشت.