دبیر کل حزب الله لبنان تاکید کرد همه شهدایی که در لبنان در مقابله با اشغالگری اسرائیلی و سلطه جویی آمریکا در منطقه ایستادند، دارای جایگاه و فضلیت هستند.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما، به نقل از شبکه تلویزیونی المیادین، دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه سخنان خود به مناسبت روز شهید گفت: یکی از مهمترین دستاوردهای شهدا، آزاد کردن خاک (لبنان) بود. این کار پس از فداکاریهای زیاد انجام شد. چه کسی تصور میکرد این دشمن ظالم که با حمایت نیروهای چندملیتی و حمایت نیروهای داخلی آمده بود، از پایتخت (لبنان) و صیدا، صور، نبطیه و... عقب نشینی کند و در نوار مرزی جنوب پشت ارتفاعات پنهان شود. آزادسازی سرزمین، آزادسازی اسرا و حمایت و بازدارندگی، دستاوردی است که همچنان ادامه دارد. اسرا در منازل و نزد خانوادههای خود هستند. حمایت و بازدارندگی به این معناست که رژیم اسرائیل با توجه به همه اتفاقاتی که در منطقه میافتد، برای لبنان حساب جداگانهای باز میکند.
سید حسن نصرالله تصریح کرد: ما با برنامه آمریکا که در آن از تروریسم تکفیری در منطقه استفاده کرد، مقابله کردیم و در این نبرد پیروز شدیم. طی روزها و هفتههای اخیر خبرهایی از تماسهای تلفنی سران عرب با بشار اسد رئیس جمهور سوریه پخش شد. طی چند روز اخیر وزیر خارجه امارات به دمشق سفر کرد. این کار به منزله آن است که عربها پیروزی سوریه را به رسمیت شناخته اند، به منزله اذعان عربها به شکست طرحی است که صدها میلیارد دلار از اموال خود را صرف آن کردند، این سفر به منزله اعلام شکست است. هر کس میتواند از زوایای مثبت و منفی به این مسئله نگاه کند,، ولی من از این زاویه به آن نگاه میکنم، از زاویه شهدایی که با تروریسم تکفیری مبارزه و خون خود را تقدیم کردند. از زاویه زخمیها و نیروهای مجاهد و مقاومت به این مسئله نگاه میکنیم. همچنین یکی از دستاوردهای شهدا و خونهای پاک که هنوز هم وجود دارد، جلوگیری از وقوع جنگ داخلی است. جنگی که برای آن برنامه ریزی میشد و همچنان هم برای آن برنامه ریزی میشود. به برکت همین خونهای پاک، جلوی جنگ داخلی را در لبنان گرفتیم. یکی از دستاوردهای واقعی، جلوگیری از سیطره آمریکا بر لبنان بود، جلوگیری از سیطره کامل بر لبنان تا این کشور، حاکمیت و استقلال و آزادی داشته باشد. این هم از دستاوردهای شهداست. امروز مهمترین مسئله، مقابله با رژیم اسرائیل است.
سید مقاومت در بخش دیگری از سخنانی در ادامه گفت: امشب میخواهم درباره دو مسئله صحبت کنم، یکی درباره اسرائیل و دیگری درباره بحران بین لبنان و عربستان سعودی. درباره اسرائیل باید بگویم که اسرائیل امروز به شدت نگران است، اسرائیل که در زمان بهار عربی از فضای راهبردی بسیار مناسبی برای خود سخن میگفت، بار دیگر دستخوش نگرانی شده است، نگرانی از لبنان، فلسطین و منطقه و نگرانی برای موجودیت خودش. رزمایش شمال فلسطین اشغالی را میبینیم که از چند روز پیش آغاز شده است و به مدت یک ماه ادامه خواهد داشت. قبلا هر سال یک رزمایش انجام میدادند، اما الآن هر ماه یک رزمایش انجام میدهند. چرا این رزمایشها در شمال فلسطین اشغال اجرا میشود؟ به این علت است که از لبنان نگران هستند. برای اولین بار در تاریخ این رژیم طی ۷۰ سال گذشته، از لبنان میترسند، از این که لبنان موشک کاتیوشا یا گلولهای به سمت آنها شلیک کند، نمیترسند، بلکه از این میترسند که لبنان وارد بخشهای وسیعی از شمال، تحت عنوان نبرد الجلیل شود. اکنون اصطلاح الجلیل و نبرد الجلیل با قدرت در ذهن اسرائیلی ها، فرهنگ اسرائیل و محاسبات نظامی سران سیاسی و نظامی اسرائیل وجود دارد، به همین سبب دیوار احداث میکنند، جغرافیای منطقهای را تغییر میدهند و گروههایی از نیروها را به مرزها میآورند و در منطقه شمال، رزمایش ماهانه یا فصلی برگزار میکنند. این رزمایشها را بر اساس فرضیههای مشخصی اجرا میکنند. این فرضیه «ورود مقاومت به الجلیل» است. اگر اینها صرفا حرف و حدیثهای رسانهای بود، نیاز نداشت اسرائیل همه این کارها و برنامهها و تدابیر و رزمایشها را برگزار کند و این همه تلاش و هزینه کند. این امر نشان میدهد اسرائیلیها به خوبی به مقاومت لبنان اعتماد دارند و به خوبی به وعدههای راستین آن و قدرت و عظمت نیروهای مقاومت و راهبردهای آن اعتماد دارند و بر همین اساس هم عمل میکنند و مسئله را دست کم نمیگیرند. نگرانی از لبنان به سبب قدرت نیروهای پیادهای است که اسرائیل میترسد وارد الجلیل و شمال (فلسطین اشغالی) شوند که اگر چنین اتفاقی بیفتد برای موجودیت رژیم اشغالگر بسیار خطرناک خواهد بود. مسئله این نیست که مقاومت چند کیلومتر را آزاد کند بلکه پیامدهای چنین حادثهای برای مقاومت بسیار سنگین است. آنها از این زاویه به مسئله نگاه میکنند. آنها نگران موشکهای مقاومت و بخصوص موشکهای نقطه زن مقاومت هستند، به همین سبب نگران جنگ با لبنان هستند,، اما به جز تعداد اندکی از مردم لبنان، بقیه، جنگ با اسرائیل را فراموش کرده اند. مردم لبنان نگران فرآوردههای نفتی، قیمت بنزین، بیکاری، دلار و... هستند. نگرانیهای مردم لبنان این مسائل است، ولی رژیم اشغالگر نگران جنگ با لبنان است و به همین سبب هزاران حساب برای این مسئله باز کرده اند. این امر از برکتهای خون شهداست؛ بنابراین آنها در سطح منطقهای و بخصوص پس از عملیات شمشیر قدس و پس از قیام ملت فلسطین در غزه، قدس و کرانه باختری و داخل مناطق ۱۹۴۸، نگران موجودیت خود هستند.
وی سپس به مخاطبان افزود: بخشی از وقت خود را به مطالعه سخنان مسئولان کنونی و سابق اسرائیل اختصاص بدهید. به مطالعه سخنان بنت، لاپید، نتانیاهو، مقامات نظامی، سیاسی و... درباره واقعیت اوضاع جامعه اسرائیل و پرتگاهی که جامعه اسرائیل به لبه آن رسیده است، توجه کنید. آنها نگران قدرت محور مقاومت هستند که هر روز قوی تر، پیشرفتهتر و پیروزتر میشود و از مشکلاتی که در ده سال گذشته با آن روبرو بود، خارج میشود. مسئله خنده دار این که برخی در لبنان میگویند محور مقاومت در منطقه در حال ضعیف شدن است و محور مقابل در حال قوی شدن، حال آن که همه دادهها و شاخصها عکس این مطلب را نشان میدهد. نمیدانم این افراد با کدام چشم به اوضاع منطقه نگاه میکنند و با کدام عقل اوضاع را تحلیل میکنند؛ بنابراین ما با مسئله جدیدی روبرو هستیم که بعدا باید به تفصیل به آن پرداخته شود. برای اولین بار است که اسرائیل به این شکل دچار نگرانی برای موجودیت خود میشود، نگرانی برای وجود و بقا. نخبگان و مردم در اسرائیل این سوال را میپرسند که آیا امکان دارد در این منطقه باقی بمانیم؟ با توجه به همه تحولات داخلی و منطقه ای، تلاش میکنند از طریق مسئله عادی سازی روابط و برقراری روابط با برخی کشورهای عربی، نفسی تازه کنند، ولی اسرائیلیها در عمق وجود و ذهن خود میدانند همه کشورهایی که روابط خود را با آن عادی کرده اند، نمیتوانند از این رژیم در برابر نیروهای مقاومت در لبنان، فلسطین و کل منطقه حمایت کنند، خودشان آن را میدانند. خشونتی که داخل فلسطین اشغالی اعمال میشود، خشونت توجیه ناپذیر و روز افزون علیه اسرا در زندان ها، علیه اهالی قدس و اهالی محله شیخ جراح و محله سلوان و... و علیه فلسطینیان ۱۹۴۸ و کرانه باختری و تشدید محاصره علیه نوار غزه، هیچ کدام از اینها نشان دهنده قدرت نیست بلکه نشانه ترس، وحشت و نگرانی است,، زیرا کسی که به این میزان خشونت و ظلم روی میآورد، دچار ترس و نگرانی و ضعف است. همه اینها دستاوردهای خون شهداست.
سید حسن نصرالله در ادامه گفت: به سراغ عنوان بعدی میروم. آمریکا که طی این سالها تلاش کرده است کل منطقه را تحت سیطره و سلطه خود در آورد، در لبنان با مشکل روبرو شد. ما ادعا نمیکنیم که توانسته ایم لبنان را از نفوذ آمریکا و سلطه این کشور به شکل کامل رها کنیم. آمریکا همچنان در لبنان نفوذ دارد و سلطه این کشور در لبنان همچنان به قوت خود باقیست. گاهی اوقات در لبنان به خواستههای آمریکا گردن نهاده میشود و گاهی اوقات هم گردن نهاده نمیشود. واقعیت اوضاع همین است؛ بنابراین نمیگوییم لبنان به طور کامل از نفوذ آمریکا رها شده است و همچنین نمیگوییم لبنان به طور کامل تحت نفوذ و سلطه آمریکاست، بلکه از وجود نوعی نفوذ و سلطه آمریکا بر لبنان سخن میگوییم. این نفوذ و سلطه در سطوح مختلف رسمی، مردمی و سازمانی وجود دارد. چیزی که ما به برکت همه فداکاریها به دنبال آن هستیم، این است که میتوانم بگویم جلوی سیطره و نفوذ کامل آمریکا را گرفته ایم. به همین سبب لبنان تا امروز توانسته است روی پاهای خود بایستد و فقط به اراده سیاسی نیاز دارد تا آنچه را آمریکا برای ترسیم مرزهای دریایی دیکته میکند، رد کند. این جا از یک مسئله حاکمیتی صحبت میکنیم. وقتی از حاکمیت صحبت میکنیم، حتی یک دانه سنگ هم ارزش پیدا میکند، یک فنجان آب و یک وجب و یک متر از زمین یا آب هم ارزش پیدا میکند، اما مسئله دیگری که به این ارزش افزوده میشود، این است که منطقه مورد اختلاف حاوی ثروتهای نفتی و گازی فراوانی است که لبنان به آنها نیاز دارد. آیا میتوانیم درباره حاکمیت خودمان کوتاه بیاییم؟ آیا میتوانیم از ثروتهای خودمان کوتاه بیاییم. آری، دولت لبنان تا این لحظه از پذیرش آنچه آمریکا دیکته میکند، امتناع کرده است.
دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه سخنانش به مناسبت روز شهید گفت: ما در مقابله با طرح آمریکا که از تروریسم تکفیری در منطقه استفاده کرد، پیروز شدیم. در هفتهها و روزهای گذشته از تماس تلفنی پادشاهان و رؤسای عرب با رئیس بشار اسد اخباری منتشر شد. چند روز پیش وزیر امور خارجه امارات به دمشق سفر کرد. تفسیرها و تحلیلها درباره این سفر زیاد است. اما این سفر، اذعان عربی به پیروزی سوریه و شکست طرحی است که برای آن صدها میلیارد دلار عربی هزینه شد. این سفر، اعلام شکست است. هر کسی تحلیلهای مثبت و منفی خود را از این سفر دارد. اما ما از زاویه دید شهدایی که با تروریسم تکفیری جنگیدند و خون خود را فدا کردند و از زوایه دید مجروحان و مردان مقاومت به این سفر نگاه میکنیم.
سید حسن نصرالله در بخش دیگری از سخنانش گفت:جمهوی اسلامی ایران از سال ۲۰۰۶ تاکنون هر روز متهم شده، مورد اهانت و ناسزا قرار گرفته است. این کارها از سوی مسئولان و وزرا و نمایندگان صورت گرفته است. اما جمهوری اسلامی همیشه گفته است "دست من برای کمک به لبنان دراز است". ایران هیچ گاه بر ملت لبنان منت نگذاشت که در سال ۱۹۸۲ اسرائیل نزدیک بود سراسر لبنان را اشغال کند و من آمدم و کمک کردم و هزینهها را تامین کردم و... و اگر این کار را نکرده بودم لبنان به اشغال در میآمد. آیا تاکنون مسئولان ایرانی چنین سخنی گفته اند؟ خیر و بلکه بالعکس هر روز میگویند آماده ایم. برق میخواهید برایتان نیروگاه میسازیم. مترو نیاز دارید برایتان میسازیم. بنزین و مازوت و نفت میخواهید با لیره لبنان بخرید اشکال ندارد. این، علیرغم همه دشنامها و اهانت هاست. آنها نه سفیرشان را فراخواندند و نه سفیر لبنان را از تهران اخراج کردند. این دوست است. سوال ما از دوستان سعودی در لبنان این است: آیا دوست با دوست خود این گونه رفتار میکند؟ آیا اگر با وزیر لبنانی یا یک حزب لبنانی مشکل دارید باید کل لبنان را محاصره کنید و همه را تهدید کنید و جنگ دیپلماتیک در منطقه علیه آنها راه بیندازید؟ آیا این دوستی است؟ اینها واقعیت است و بر اساس آن سخن میگوییم. این چیزهایی است که هر روز میبینیم.
دبیر کل حزب الله لبنان افزود: آمریکاییها از لبنانیها میخواهند که حتی کمتر از ترسیم خط مشهور به ۲۳ را بپذیرند چه رسد به خط ۲۹. آنها با مطرح کردن «خط هوف» به لبنان میخندند، یعنی کمترین چیزی که ممکن است و لبنانیها در مورد آن اختلاف نظر ندارند. سال هاست که لبنان و حکومت و دولت و نخست وزیران آن تحت فشار آمریکا بوده اند. بیش از ده سال است که آمریکا بر لبنان فشار وارد میکند. این فشارها در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ افزایش یافت و داماد او جراد کوشنر این پرونده را شخصا دنبال میکرد و با مسئولان لبنانی تماس میگرفت و آنها را تحت فشار قرار میداد.
وی سپس تشریح کرد: چرا لبنان توانست در برابر این فشارها مقاومت کند و دستورات آمریکا در ترسیم مرز دریایی را نپذیرفت؟ زیرا در این مورد به خون شهدا تکیه داشت. به نیروی کسانی تکیه داشت که در میان ما زنده اند (شهدا). به مقاومتی تکیه داشت که قادر است در برابر دشمن و حامیان بایستد و اجازه ندهد که دشمن دستش را به سوی یک دانه ریگ یا یک لیوان آب یا منابع لبنان دراز کند. این بدان معناست که لبنان به صورت کامل تحت تسلط آمریکا نیست. اما مثالهای زیادی هم وجود دارد که نشان میدهد لبنان در جاهایی تحت نفوذ و سلطه آمریکاست. این نبردی است که ما درگیر آن بوده ایم. این همان نبرد حاکمیتی است. به صراحت میگویم، ما در حزب الله خواهان تشکیل حکومتی مرکزی، عادل و متعلق به همه شهروندان لبنانی از هر قشر و گروه و حکومتی دارای حاکمیت و استقلال و آزادی واقعی هستیم. سادهترین تعریف حاکمیت و استقلال، نپذیرفتن دیکته و دستورات بیگانگان است. حکومتی که دستورات خارجی را اجرا میکند، زمانی که ادعای استقلال و حاکمیت و استقلال و آزادی میکند دروغ میگوید. اینها مسائلی آشکار و ساده است که نیاز به استدلال و مقدمه ندارد.
سید مقاومت گفت: از همین جا وارد مبحث بعدی یعنی بحرانی که سعودی علیه لبنان ایجاد کرده است میشوم. اگر بگوییم بحران لبنان-سعودی حق مطلب را ادا نکرده ایم. من نه میخواهم اوضاع را پیچیده کنم و نه قصد تنش آفرینی دارم، بلکه بالعکس ما میخواهیم اوضاع آرام و اصلاح شود، اما باید حقایق را تبیین کنیم. ما در نبرد افکار عمومی هستیم. مظلوم، زمانی که میتواند از حق خود دفاع کند و آن را تبیین کند نباید سکوت کند. همه موضوع را میدانند. چند روز قبل استاد «جرج قرداحی» وزیر اطلاع رسانی لبنان در مورد جنگ یمن اظهار نظر کرد. او آرام و مصداقی سخن گفت و به کسی حمله نکرد و تعابیر شدیدی هم بکار نبرد. این سخنان را هم زمانی ایراد کرده بود که وزیر نبود. چند هفته یا چند ماه پس از این مصاحبه تلویزیونی ناگهان سعودیها علیه او بپا خاستند و آنچه امروز به عنوان بحران نامیده میشود آغاز شد.
سید مقاومت افزود: برای فهم آنچه رخ داده و بحرانی که هنوز ادامه دارد، چند احتمال و فرضیه وجود دارد: احتمال اول اینکه واقعا سعودیها از آنچه جرج قرداحی قبل از رسیدن به وزارت گفته بود اطلاع نداشتند و اکنون از آن مطلع شدند و این سخنان آنها را عصبانی و خشمگین کرد و خواستار استعفا و برکناری او شدند. این البته یک فرضیه است که بسیاری آن را رد میکنند. در جهان عرب ادارهها و اتاقهای راهبردی زیادی وجود دارد که فکر میکنند و برنامه ریزی میکنند و مواضع مختلف را میسنجند تا در سریعترین زمان، واکنش نشان دهند و تصمیمی اتخاذ کنند. با این حال، احتمال اول وجود دارد. در این حالت، چند مسئله وجود دارد. نخست اینکه واکنش سعودی در قبال سخنان استاد جرج قرداحی بسیار مبالغه آمیز و نامفهوم است. این همه مبالغه چه معنایی دارد؟ نفس این سخنان مثل «جنگ بیهوده» و در خواست برای پایان دادن به جنگ و حتی بدتر و شدیدتر از آن را مسئولانی در جهان عرب و مقامات آمریکایی در دولت بایدن و دبیرکل سازمان ملل و دیگران گفته اند، اما حتی واکنشی ساده از سوی سعودیها ندیدیم. چرا این واکنش فقط در قبال استاد قرداحی دیده میشود؟ این غیر قابل فهم است. نکته دوم آنکه، مسائل بسیار مهمتری در مورد سعودی وجود دارد.
دبیر کل حزب الله لبنان گفت: سعودی میگوید بر اساس اسلام حکمرانی میکند و پادشاهش خادم الحرمین الشریفین است و بر پرچم آن نوشته شده است «محمد رسول الله (ص)». طی سالهای گذشته و حتی امروز، شخصیتها و احزاب و جمعیتهایی در کشورهای جهان بوده اند که به رسول الله اهانت کرده اند و دشنام داده اند و حتی مقامات بلند پایه این کشورها از این افراد و نهادها حمایت کرده اند، اما عربستان ساکت بوده است. سعودی، نه سفیری فراخواند و نه سفیری را اخراج کرد و نه واردات و صادرات را متوقف کرد و نه کار دیگری انجام داد. آیا اگر مسئله واقعا، غیرت و مردانگی و شرافت بود، اهانتی که آنها در سخنان وزیر اطلاع رسانی احساس کردند بدتر و زشت و خطرناکتر از آن چیزی بود که در مورد رسول الله محمد صلی الله علیه و آله و سلم در این سالها گفته شد؟
وی خاطر نشان کرد: پادشاهی عربستان آن گونه که می گوید، فرض می کنیم دوست لبنان و ملت آن است و فقط با حزب الله مشکل دارد. آیا یک دوست با دوست خود این گونه رفتار میکند؟ تو با وزیر اطلاع رسانی مشکل داری، فقط او را مجازات کن. با حزب الله مشکل داری، حزب الله را محاصره کن. اما سفیر خود را فراخوانده ای، سفیر لبنان را اخراج کرده ای، واردات و صادرات را متوقف کرده ای، لبنانیها را تهدید میکنی و به بزرگ و کوچک آنها اهانت میکنی. آیا یک دوست با دوست خود این گونه رفتار میکند؟ این سوالی است از دوستان سعودی در لبنان. ما در لبنان به صورت جدی نیاز به گفتگوی آرام داریم.
وی افزود: ما میگوییم سوریه دوست لبنان است. ۱۵ یا ۱۶ سال یعنی از سال ۲۰۰۶، نخست وزیران و وزرا و نمایندگان و احزاب و رسانههایی در لبنان به رئیس جمهور و دولت و ملت سوریه اهانت کردند و حتی افراد مسلح را به سوریه اعزام کردند تا با دولت بجنگند. برای آنها سلاح و مهمات هم فراهم کردند و مرز را گشودند. اما زمانی که به مشکل برق در لبنان برخوردیم و همه در لبنان متفق القول بودند که این مشکل در راس اولویت هاست، زیرا این مشکل بر تمام زندگی ما تاثیر میگذارد. بر کارخانه ها، بیمارستان ها، نانوایی ها، مدارس، خانهها و بر کل زندگی ما تاثیر دارد. آمریکا به برکت کشتیهای سوخت ایران اجازه داد تا لبنان از گاز و برق مصر و اردن بهرهمند شود و بی شک این کار باید از خاک سوریه انجام شود، اما سوریه نگفت "لبنانی ها! حالا در چنگ من هستید. گاز مصر و برق اردن باید از خاک من عبور کند و اگر میخواهد چنین شود فلانی باید از ما عذرخواهی کند. فلانی برکنار شود. فلان تلویزیون باید تعطیل شود. " سوریه چنین نکرد و نگفت "شما به ما اهانت کردید و فحش دادید و علیه ما جنگ بپا کردید و از جنگ تمام عیار علیه ما حمایت کردید" بلکه گفت «اهلا و سهلا». این یعنی دوست و دوستی.
وی در ادامه درباره تحولات در صحنه سیاسی لبنان افزود: وزیر اطلاع رسانی اعلام کرد که استعفا نمیکند. بر اساس اطلاعات من، کسی در دولت نگفت که خواهان برکناری وزیر است، هر چند این مسئله ممکن است مطرح باشد. ما از وزیر اطلاع رسانی حمایت کردیم تا استعفا نکند، با برکنار کردن او هم مخالفت کردیم. نخستین اقدام نادرست، استعفای «شربل وهبه» وزیر سابق امور خارجه بود. این مسئله به سعودیها علیه لبنان جسارت داد. صرف نظر از آنچه گفته بود، مثلا عذرخواهی او کافی بود. اما او را مجبور به استعفا کردند و یک وزیر خارجه دیگر بجای او نشاندند. اما سعودی در برابر این (به اصطلاح) گام مثبت چکاری انجام داد؟ به اعتقاد ما -به عنوان حزب الله- این کار اشتباه بود. سعودی در برابر این گام مثبت هیچ کاری نکرد، بلکه بر عکس اقدامات منفی خود را افزایش داد. لبنان را بیشتر تحریم کرد و سفارت سعودی بیشتر، نخست وزیر و وزیر خارجه لبنان را تحقیر کرد. امروز اگر وزیر ما استعفا کند یا برکنار شود، به من بگویید حاکمیت دولت کجاست؟ یک کشور بیاید و به ما دیکته کند که وزیر ما باید برکنار شود و حتی اگر لازم باشد دولت باید استعفا کند. این یعنی چه؟ آیا حاکمیت، استقلال و آزادی و کرامت برای دولت میماند؟ آیا این دولت شرافت و کرامت دارد؟ اینها چیزهایی است که ما باید در مورد آن با هم گفتگو کنیم. اگر با استعفای شربل وهبه "الف" را گفتیم و با استعفای قرداحی «ب» را بگوییم باید تا «یاء» برویم. مطالبات عربستان و کسانی که پشت آن قرار دارند از لبنان تمامی ندارد. میگویند وزیر اطلاع رسانی باید مصلحت و منافع ملی را مقدم بدارد، اما بیایید گفتگو کنیم که منافع ملی چیست؟ آیا مصلحت کشور در تسلیم و کرنش در برابر دستورات و دیکته بیگانگان است؟ آیا منافع ملی این است که هر چه خارجیها خواستند ما انجام دهیم؟ اگر خارجیها چیزی را بخواهند که به نفع لبنان است، مشکلی نیست، اما اگر میخواهند اقتدار لبنان و حاکمیت آن را زیر سوال ببرند و آن را تحقیر کنند، این چه مصلحتی است برای کشور؟
سید مقاومت افزود: احتمال دوم اینکه، سعودیها از سخنان وزیر اطلاع رسانی خشمگین شده اند و اطمینان داشته اند که اگر استعفا و برکناری او را بخواهند به این خواسته خواهند رسید و یک پیروزی معنوی و دیپلماسی برای آنها به ثبت خواهد رسید و لبنان را تحقیر خواهند کرد. اما زمانی که وزیر با اعلام استعفا مخالفت کرد و با استعفا و برکناری او مخالفت شد، سعودیها در برابر چالشی بزرگ قرار گرفتند و حمله کردند و بحران سازی کردند و وارد نبرد با حزب الله شدند.
وی سپس گفت: احتمال سوم هم اینکه مسئله نه مسئله وزیر است و نه مسئله اظهارات او بلکه عربستان به دنبال بهانهای برای بحران سازی علیه لبنان بوده است. این فشارها در واقع بخشی از نبرد با مقاومت در لبنان است. باید صریح باشیم. آنها با حزب الله به عنوان یک حزب سیاسی مشکل ندارند بلکه با حزب الله به عنوان مقاومت مشکل دارند. آنها با مقاومت و طرح مقاومت در لبنان مشکل دارند. اگر نگوییم از سال ۲۰۰۵، از سال ۲۰۰۶ سعودیها در این جبهه و نبرد بوده اند. ما نقش سعودی را در جنگ ۳۳ روزه میدانیم. ترغیب اسرائیل توسط عربستان برای تکمیل جنگ را فراموش نکرده ایم. اینها مسائلی مستدل و مؤکد است. آمریکاییها این مسائل را در کتابها و خاطراتشان نوشته اند. اما جنگ ۳۳ روزه بر خلاف خواست سعودی و برخی دیگر از کشورهای عرب تمام شد. آنها با متحدان خود در لبنان هم مشکل دارند، آنها متحدانی میخواهند که با حزب الله وارد جنگ شوند و جنگ داخلی به راه بیندازند. به نفع چه کسی؟ آیا به نفع سعودی است؟ خیر. این خواستهها به نفع اسرائیل و آمریکا و پروژه آمریکایی-اسرائیلی در منطقه صورت میگیرد. چرا آنها در سالهای اخیر به متحدان خود پول نمیدهند و با بسیاری از متحدانشان بد برخورد میکنند و آنها را مورد اهانت قرار میدهند؟ نمیخواهم وارد جزئیات شوم، زیرا لبنانیها این موارد را میدانند. چرا طی سالهای اخیر هیچ کمکی به متحدان و عناصر و طرفداران آنها نکرده اند؟ سعودی مگر نمیتواند لبنان را مملو از بنزین و مازوت و سوخت و پول و طرحهای خیریه از سوی "پادشاهی خیر! " کند؟ اما چنین نکرده است. چرا؟ زیرا این کارها هزینه دارد و هزینه آن ایجاد جنگ داخلی است.
دبیر کل حزب الله لبنان تصریح کرد: اگر حسن ظن داشته باشیم، دو گروه در لبنان وجود دارند، یک گروه واقعا جنگ داخلی نمیخواهند و یک گروه قادر به ورود به جنگ داخلی نیستند. این مشکل اصلی سعودی با متحدانش است. در این شرایط، عرصه بر این کشور تنگ شد و بر همه لبنانیها شورید و این بحران را بوجود آورد.
دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه سخنانش به مناسبت روز شهید گفت: بحران اخیر ایجاد شده به دست عربستان در لبنان، تداوم نبردی است که از جنگ تموز (ژوئیه) ۲۰۰۶ تاکنون بردوام بوده و انواع و اقسام مختلفی داشته است و یک بار به صورت جنگ اسرائیل و بار دیگر به صورت اقدامات تحریک آمیز فرقهای و فتنه انگیزانه یا سوق دادن به سوی جنگ داخلی مانند تلاشهای ثامر سبهان (وزیر سابق سعودی) در سال ۲۰۱۷ که سعد الحریری نخست وزیر سابق را به گروگان گرفتند، تا به امروز نمود پیدا کرده است. اما بهانه برای ایجاد این بحران چیست؟ در بیانیه وزارت خارجه و شخص وزیر خارجه عربستان درباره عوامل ایجاد این بحران اعلام کردند، مشکل شان با حزب الله است. اما مشکل آنها با حزب الله چیست؟ آنها در بیان این مشکل، دو علت اصلی را ذکر کردند که سایر علتها گرد آن میچرخد. علت نخست، سیطره حزب الله بر لبنان. سعودیها اعلام کردند با لبنان مشکل دارند، زیرا حزب الله بر دولت لبنان سیطره پیدا کرده است و آنها از طریق این بحران سازی میخواهند دولت لبنان را از سیطره حزب الله آزاد کنند. علت دوم، یمن. در توضیح واقعیتها درباره این دو بهانه سعودیها و در ابتدا علت نخست باید بگویم ما لبنانیها در این کشور زندگی میکنیم و هر لبنانیِ با انصاف میداند این، ادعای بیهودهای است خواه سعودیها گوینده این ادعا باشد یا یک لبنانی یا آمریکایی. همه در لبنان میدانند حزب الله بر دولت لبنان سیطره ندارد. من اگر شواهد و مدارک سیطره نداشتن حزب الله بر دولت لبنان را ارائه دهم، احساس شرم و اتلاف وقت میکنم که درباره یک نظریه تا این حد سخیف بحث کنیم. اما ادعای سخیف تر، نظریه اشغالگری ایران در لبنان است. هرگاه درباره سیطره حزب الله بر لبنان سخن گفته شود، اشغالگری ایران را به آن میچسبانند. در توصیف واقعیتها در لبنان باید بگویم ما انکار نمیکنیم طرف تأثیرگذاری در لبنان هستیم,، زیرا در مجلس نمایندگان و دولت حضور داریم و با فراکسیونهای پارلمانی، احزاب و ریاستها ارتباط داریم. من قبلا تواضع به خرج میدادم و میگفتم حزب الله از بزرگترین احزاب لبنان است و دوستان و دشمنان ما را بزرگترین حزب در لبنان در عرصه سیاسی و ساختارهای سازمانی و حامیان مردمی میدانستند. اما ما بر کشور سیطره نداریم بلکه بر تحولات کشور تأثیر میگذاریم و دیگران نیز تأثیر دارند. من پیشتر گفته ام و باز هم میگویم دیگران از ما بر دولت، دستگاه قضایی، ارتش، نیروهای امنیتی و دولت لبنان تأثیر بیشتری دارند. من نمیخواهم بگویم تأثیر ما با دیگران مساوی است. نه، تأثیر دیگران بیشتر است و لبنانیها شواهد آن را میدانند. به عنوان نمونه عرض میکنم ما در پرونده انفجار بیروت و تحقیقات مربط به آن دریافتیم که با این پرونده برخورد سلیقهای و سیاست زده وجود دارد و در این پرونده به مراجع قضایی و سیاسی و در نهایت تظاهرات پناه بردیم که در آن شماری شهید شدند. اگر ما بر لبنان سیطره داریم چرا از یک سال پیش تاکنون نتوانسته ایم قاضی این پرونده را علیه حزب الله جهت گیری کرده و حزب الله معتقد است به صورت سلیقهای و سیاسی زده رفتار کرده است، برکنار کند؟
وی در ادامه افزود: نمونه دوم در ارتباط با کشتیهای مازوت. ان شاء الله چند روز دیگر به طور مختصر و به صورت اختصاصی درباره این موضوع به ویژه در آستانه فصل زمستان سخن خواهم گفت. اگر ما بر لبنان سیطره داریم، چرا موافقت کردیم این محموله مازوت به سوریه برود و در آینده و در سرمای زمستان از طریق بندر «بانیاس» که ۲۵۰ کیلومتر با ما فاصله دارد به بعلبک منتقل شود تا آن را در میان سایر مناطق لبنان توزیع کنیم؟ آیا این رفتار یک حزب مسلط بر کشور است؟ نمونه سوم، ما و برخی طرفهای دیگر در لبنان حداقل پس از سال ۲۰۰۶ تاکنون خواستار روابط دوباره و همکاری و هماهنگی با سوریه هستیم، زیرا این روابط را به نفع لبنان و کشاورزی، صنعت، تجارت، ترانزیت و برق لبنان میدانیم. هماهنگی و گشایش روابط با سوریه، مطلقا به نفع لبنان است. آب دهان ما خشک شد اینقدر این مسئله را تکرار کردیم، اما کسی نه در دولت کنونی و نه سابق و نه دولتهای قبلتر به ما پاسخی نگفتند؟ این چه حزب مسلطی است؟ نمونه چهارم، ما ایمان داریم نجات لبنان در این است که روابط با غرب را حفظ کنیم، ولی روابط با شرق را نیز امتحان کنیم. ما گفته ایم با طرحهای چینی موافقت کنید,، ولی موافقت نمیکنند. چه کسی قبول نمیکند؟ دولت. ما میگوییم با طرحهای روسی موافقت کنید,، ولی موافقت نمیکنند. ما میگوییم خرید نفت از ایران را با لیره لبنان قبول کنید، ما میگوییم خرید برق ایران را قبول کنید، اما قبول نمیکنند. آیا این حزب مسلط بر دولت است؟ در حال حاضر این بزرگترین دروغ در لبنان و منطقه است. در مورد کذب بودن اشغالگری ایران در لبنان نیز همین شواهد صادق است. اگر ایران لبنان را اشغال کرده است، نمیتواند یک کشتی مازوت را به پالایشگاه نفت لبنان برساند؟ این چه ادعای سخیف، بیهوده و احمقانهای است؟ هر کسی این ادعا را مطرح کند، ادعای واهی و بیهودهای است.
سید مقاومت در ادامه تصریح کرد: از این رو بهانه تراشی عربستان تحت عنوان سیطره حزب الله بر لبنان و اخراج و فراخوانی سفیر، دروغ و افترای محض بوده و بهانهای بیش نیست. اما در مورد یمن باید بگویم از همان شب اول آغاز جنگ علیه یمن و ملت آن، موضع حزب الله در این خصوص آشکار بود. هفت سال است که ما درباره یمن سخن میگوییم و آنها ما را مجازات و رسانههای ما را در ماهوارههای عرب ست و نایل ست مسدود کردند. ما این مجازات را میپذیریم و آن را فداکاری در راه موضع انسانی، اخلاقی و ایمانی شریف در قبال ملت یمن و تجاوز علیه آن میدانیم. هفت سال این موضع ما بوده است.ای برادران و خواهران وای ملت لبنان، داستان سازی کنونی درباره یمن، داستان مأرب و جنگ تجاوزکارانه علیه یمن و نتایج این جنگ است. پس از هفت سال از جنگ علیه یمن، صدها میلیارد دلار هزینه شده است و نتیجه آن شکست کامل بوده است. دیوید شنکر (معاون وزیر امور خارجه آمریکا) که سیاستمداران و احزاب و به ویژه نهادهای جامعه مدنی که با سفارت آمریکا مراوده دارند، به خوبی او را میشناسند، چند روز پیش گفت: سقوط مأرب، شکستی برای ریاض و واشنگتن است و سقوط مأرب یعنی طرف مقابل در جنگ یمن پیروز شده است. این را شنکر گفته است و نه یکی از اعضای محور مقاومت. از این رو پیامدهای مأرب برای یمن و منطقه بسیار بزرگ خواهد بود و عربستان این را به خوبی میداند. در اینجا ممکن است یکی بگوید ممکن است علت بحران ایجاد شده علیه لبنان و ادعای اینکه مشکل با حزب الله است پس حزب الله را تحت فشار بگذارید، این است که لبنان تحت فشار قرار بگیرد و لبنان، حزب الله را تحت فشار قرار دهد و حزب الله نیز بر انصار الله فشار بیاورد تا جنگ یمن را متوقف کند. اگر عربستان این گونه فکر کند یعنی ذهن فعالی برای داستان سازی دارد. اما این موضوع نیز صحیح و منطقی نیست. چرا؟ زیرا برخیها در لبنان بحثی را مطرح کردند و برخی دوستان ما نیز آن را افتخار برای حزب الله میدانند، مبنی بر اینکه در مذاکرات عربستان و ایران در بغداد هنگامی که سعودیها درباره یمن با ایرانیها صحبت کرده اند، طرف ایرانی گفته است سراغ حزب الله لبنان بروید تا آنها این مسئله را حل کنند یا با سید حسن ملاقات کنید. این موضوع صحت ندارد و چنین اتفاقی در بغداد نیفتاده است. در چهار دور مذاکرات ایران و عربستان مطلقا هیچ سخنی درباره لبنان و حزب الله نه در ارتباط با مسئله یمن و نه غیر آن مطرح نشده است. خبر صحیح این است که سعودیها درباره یمن از ایرانیها خواستهای داشته اند و ایرانیها گفته اند: با خود یمنیها مذاکره کنید، سید عبدالملک و انصار الله و نمایندگان آنها در داخل و خارج هستند و شما با آنها مذاکره کنید و ما حاضر هستیم به این روند کمک کنیم,، ولی ما نماینده و مذاکره کننده به نیابت از یمنیها نیستیم. برادران ایرانی همیشه چه درباره یمن و چه غیر آن این گونه بوده اند و هیچگاه به نیابت از هیچ طرفی چه لبنانی، یمنی، بحرینی، عراقی، فلسطینی، سوری یا افغان مذاکره نکرده اند. من از مفاد مذاکرات بغداد اطلاع دارم و تأکید میکنم به هیچ عنوان چنین چیزی در مذاکرات بغداد مطرح نشده است.
دبیر کل حزب الله لبنان ادامه داد: ممکن است عربستان چنین تصور کند حزب الله هدایت جبههها در یمن را به عهده دارد و این پیروزیهایی که اخیرا در یمن کسب شده است و شکستهایی که آنان متحمل شده اند، به علت حضور حزب الله بوده است. همه اینها اوهام محض است و صحت ندارد. پیروزیها در یمن را فرماندهان، رزمندگان و عقل ها، اراده ها، ایمان، حکمت و معجزات یمنی و پیروزی الهی برای یمن محقق ساخته است. این واقعیت یمن است. اما مشکل دیدگاه عربستان در قبال یمن و همه کشورهای همسایه، این خود برتربینی و تحقیر دیگران است و اینکه سطح این کشور بالاتر و عقلیت کشورهای همسایه از عقلیت او کمتر است. عربستان نمیتواند تصدیق کند انصار الله و یمنیها بتوانند پهاد و موشکهای بالستیک و حتی یک گلوله، راکت و گلوله توپ بسازند. اما این واقعیت است. گروهی در یمن حضور دارند که از سطح بالای نبوغ و ذکاوت برخوردارند و ما شاهد آن هستیم. از این رو بهانه یمن نیز واقعیت ندارد. ما اعلام میکنیم یمن نمیتواند بهانه برای مجازات همه لبنان باشد. ما به عربستان میگوییم اگر میخواهید حزب الله را مجازات کنید، مجازات کنید، مشکلی نیست. ما را تحریم کنید و با ما بجنگنید و هر چه میتوانید را انجام دهید، آن گونه که تا کنون انجام داده اید. شما از سال ۲۰۰۶ تا کنون شبانه روزی علیه ما اقدام کرده اید. من به عربستان میگویم اگر جدی میخواهید از جنگ یمن خلاص شوید، راه آن فشار بر لبنان و حزب الله و هیچ کس دیگری در کره زمین نیست. رهایی از جنگ یمن یک راه دارد و آن این است که آتش بس و لغو محاصره را بپذیرد و پای میز مذاکرات سیاسی بروید. غیر از این راه نه آمریکا و نه شورای امنیت یا اتحادیه عرب و قطع روابط دیپلماتیک و بحران سازی ساز برای لبنان و غیر لبنان نمیتواند هیچ چیزی را در یمن مجاهد، مظلوم و پیروز تغییر دهد.
سید حسن نصرالله در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به تحولات لبنان گفت: ما در لبنان خواستار صبر، تحمل، آرامش، حفظ حاکمیت و کرامت ملی هستیم. بیایید فضا را آرام کنیم و هر کسی میتواند مسئله را حل کند تا امور آرام شود، بیاید و آرام کند. ما نمیخواهیم با عربستان و یا کشورهای خلیج فارس و هیچ کسی وارد نبرد شویم. ما این بحران را ایجاد نکرده ایم. اگر داستان عربستان فقط انتقام جویی و تخریب لبنان باشد، چون نمیتواند بر آن سیطره یابد، موضوع دیگری است و در این صورت لبنانیها باید گزینه خود را انتخاب کنند. ما امروز در روز شهید، خون شهدای خلده و شهدای جنایت الطیونه را با قدرت در میان خود احساس میکنیم. ما درباره خلده از همان روز اول خواستار خویشتن داری و آرامش و حکمیت دولت، ارتش و دستگاه قضایی لبنان بودیم و این، راه درست و بود. ما منتظر احکام درباره این دو جنایت هستیم و در عین حال آماده حل بحران خلده و سازش و ایجاد راه حل درباره آن هستیم. ما صبر کردیم و جراحت خود را فشردیم و از فتنه و جنگ داخلی جلوگیری نموده و با صبر و بصیرت مسیر صحیح را انتخاب کردیم. کسانی که برادران و دوستان ما را در خلده به قتل رساندند، مجازات شده و خواهند شد. درباره جنایت الطیونه نیز ما و برادران مان در جنبش امل خویشتنداری کردیم و شواهد و اسناد خود را به دادگاه نظامی، دادگاه و ارتش لبنان تحویل دادیم و امور در دست تحقیق است و ما و خانواده شهدا تا پایان این پرونده را پیگیری خواهیم کرد. وقتی درباره کشتار الطیونه سخن میگوییم منظورمان جنایتی است که حزب القوات اللبنانیه عامدانه و با برنامه ریری، تدبیر، تصمیم گیری، تجهیز، آماده سازی نیرو و عملیات شناسایی از پیش تعیین شده و انتقال نیرو از خارج عین الرمانه به این منطقه مرتکب شد. هر آنچه درباره معاوضه و مبادله در دو پرونده بندر بیروت و الطیونه رواج پیدا کرده است، هیچ اصل و اساسی ندارد و در میان ما هیچ کسی وجود ندارد که چین معاوضهای را بپذیرد. هر دو پرونده بسیار مهم هستند و همه خونهایی که در بیروت و الطیونه ریخته شد، خونهای پاک و مظلوم بود. خانوادههای شهدای انفجار بیروت و الطیونه برای ما یکی هستند و به هیچ عنوان سرپوش گذاشتن بر یک پرونده و پرداختن به پرونده دیگر با هدف ظلم به خانواده شهدا یا مباح دانستن خون شهدا امکان ندارد. امر مطلوب در پرونده انفجار بیروت، رسیدن به حقیقت و عدالت بوده هر چند ممکن است درباره راه رسیدن به این هدف اختلاف داشته باشیم و مطلوب درباره پرونده الطیونه نیز همین است و ما در هر دو پرونده به مسیری که در پیش گرفته ایم ادامه میدهیم.
دبیرکل حزب الله لبنان در بخش پایانی سخنان خود گفت: در روز شهید و شهدای عظیم الشأن، با ارواح پاک و مطهر آنها عهد میبندیم که راهی را که آنها با خون، عرق و خستگی، جهاد، تلاش و فداکاری برای ما باز کرده اند، ادامه میدهیم. ما به شهدا میگوییم به راه شما ادامه میدهیم و به وعده و بیعت خود با خدا و شما وفا میکنیم و اهداف شما را محقق خواهیم کرد و از خدا میخواهیم شهادت را مانند شما رزق و روزی ما قرار دهد و ما را با شما محشور گراند و در دنیا و آخرت بین ما و شما به اندازه یک چشم بر هم زدن فاصله نیندازد.
منبع خبر "
صدا و سیما" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.