از زمانی که هنر در دامان طبیعت افتاد و تصویرسازی بصری از محیط پیرامون، رونق گرفت، تا دورانی که هنر انتزاعی، رسم و عادتی پسنیده شد و تا حوضچه اکنون که سخن از پسا مدرنیسم است، انسانهای هنرمند و خردورز شرایط پیچیدهتری را در معادلهها و مراودهها سپری میکنند.
استقبال از طرحها و نقشهای گذشته و همزمان چشمداشتی بر نگاههای نو و خلاقانه و توجه به افق های دور دست اگرچه خود هنری دیگر است اما در حقیقت کالبدشکافی تاریخ نیم قرن اخیر در حوزه هنر، شاید رهیافتهای تازه ای را یادآور می شود.
از سویی دلبستگی به سنت و خاطرات نوستالوژیک آن و از سوی دیگر چشم بر جلوه های مدرن آن، تاثیرات ملموس، طبیعی و قابل درکی را خواهد داشت.
هرچند همچنان ترجمان هنر و معمای منشا "الهام" یا "دانشی" بودن آن نزد ارباب بصیرت در کش و قوسی دایمی است و فلسفه و منطق هنر تابع قوانین خاص خود است اما همین برهانها شهادت میدهد که نظریههای "مکتبهای هنری" زاییده اندیشههایی است که قابلیت تعمیم و جاودانگی دارند.
جغرافیای کویر مرکزی ایران و تمدن سیلک، این باور را تقویت میکند که رگههایی از مکتب هنری در این خطه وجود داشته و دارد، هرچند تاکنون پژوهشهای حوزه هنر در باب "مکتب هنری کاشان" آثار مجدانهای را ارایه نکرده، اما خلاء آن محسوس است.
دست کم میتوان اذعان کرد که "مکتب نقاشی و معماری کاشان" حلقه مفقوده پژوهشهای هنری است که امید میرود بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
برپایی نمایشگاه آثار نقاشی استاد مهدی اسدزاده همراه با آیین رونمایی از کتاب "...مرا در دشت" در هفتههای اخیر سیر تکوینی شخصیت هنری خالق این نمایشگاه را به نمایش گذاشته بود.
نمایشگاه آثار سفال عباس اکبری نیز گونهای دیگر از پازل ضرورت همگرایی هنر و تولید صنایع هنری است که میتوان به دغدغهمندی جدی این استاد و پژوهشگر هنر پی برد.
همچنین نمایشگاه آثار تصویرسازی علی وفایینژاد و عاطفه شجاع نیز هرچند از گذشتهها تصویرسازی میکند اما فرمبندی و سبک و سیاق آثار، نگاه جدیدی را در مخاطبان ایجاد کرده است.
به همین منوال حافظه هنری کاشان در سالهای اخیر نشان میدهد کاشان این خطه از مناطق مطرح و با قابلیت هنر است که نباید از پهنا و ژرفای آن غافل بود.
* رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کاشان