به گزارش ایرنا، آینده روابط برلین-پاریس به دلیل تغییراتی که در دو کشور در حال رخ دادن است محل تامل بوده چرا که به گفته کارشناسان و تحلیلگران، از یک سو، «اولاف شولتس» جایگزین آنگلا مرکل در مقام صدر اعظمی آلمان شده و از سوی دیگر انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در ۱۰ آوریل ۲۰۲۲ (21 فروردین) در پیش است که ممکن است پایان مکرون و یا انتخاب مجدد او باشد، اما در هر صورت خبری از زوج سیاسی شبیه دوران مکرون-مرکل نخواهد بود.
آنگلا مرکل در دوران شانزده ساله صدر اعظمی خود، همکاری با چهار رئیس جمهور فرانسه را تجربه کرده است. اولاف شولتس صدراعظم جدید آلمان در نخستین سفر خود به فرانسه رفت و در کاخ الیزه از سوی امانوئل مکرون مورد استقبال قرار گرفت. در دهههای گذشته به طور سنتی اولین سفر خارجی صدراعظمهای آلمان به فرانسه بوده است، تاکیدی بر اهمیت محور پاریس- برلین در گستره اروپا و در سطح بینالمللی.
به نوشته روزنامه فرانسوی لوفیگارو، صدراعظم جدید آلمان پس از انجام نخستین دیدار خود با مکرون، این دیدار را بسیار دوستانه توصیف کرد و گفت: روابط بین دو کشور به طور مثبت به توسعه خود ادامه خواهد داد.
«ژان ایو لودریان»، وزیر امور خارجه فرانسه پس از دیدار با همتای آلمانی خود، خانم «آنالنا بئربوک» در کنفرانس مطبوعاتی مشترک، رابطه دو کشور را «گنجینه در خدمت اروپا» توصیف کرد و افزود: «رابطه دو کشور انحصاری نیست و اگر نگوییم برای دو ملت حیاتی، اما ضروری است».
اهمیت رابطه میان قدرت های اقتصادی اول و دوم اروپا؛ از اختلاف نظر پیرامون ناتو تا تلاش برای ایجاد وفاق در اروپا
آلمان چهارمین قدرت اقتصاد جهان بعد از آمریکا، چین و ژاپن بوده و نخستین قدرت اقتصادی اروپا است. سرانه تولید ناخالص ملی (GDP) در آلمان حدود ۳۶۰۰۰ یورو است که ۱.۲ برابر بیش از متوسط سرانه تولید ناخالص ملی اتحادیه اروپاست که ۲۹۷۰۰ یورو اعلام شده است. نرخ بیکاری در آلمان تا مارس ۲۰۲۱ میلادی ۴.۵ درصد بوده است.
فرانسه نیز پنجمین قدرت اقتصادی جهان است و دومین قدرت اقتصادی اروپا بعد از آلمان محسوب می شود که سرانه تولید ناخالص ملی (GDP) آن ۳۰۸۰۰ یورو است. نرخ بیکاری فرانسه تا مارس ۲۰۲۱ میلادی ۷.۹ درصد اعلام شده است.
بدیهی است که برقراری ارتباط اقتصادی و تنظیم مناسبات سیاسی دو قدرت اول و دوم اروپا می تواند بر کل اروپا تاثیرگذار بوده و در سطح جهانی نیز اثربخش باشد.
البته رابطه آلمان و فرانسه همواره همسویی کامل نظرات نبوده است بلکه برای مثال اختلاف دو کشور بر سر موضوعاتی همچون پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو)، در مقاطعی همکاری های دو عضو مهم اتحادیه اروپا را در دچار مشکل کرده بود. «امانوئل مکرون» رئیس جمهوری فرانسه پیش تر در مصاحبه ای گفته بود که ناتو دچار «مرگ مغزی» شده و دیگر توان حفظ امنیت اعضای خود را ندارد، اما مقامات برلین سخت مخالف این سخن او بوده و تاکید داشتند که ناتو بهترین پیمان نظامی در دوسوی آتلانتیک بوده و هسته اصلی دفاع از کشورهای غربی است.
با این حال آلمان و فرانسه در موضوعات مختلفی همچون بحران شیوع کرونا، دستکم در سطح منطقه ای یک «صندوق بازسازی با هدف مقابله با پیامدهای اقتصادی ناشی از کرونا» ایجاد کنند؛ همچنین پیگیری دو کشور در قالب «طرح محیط زیستی از طریق تعیین مالیات برای تولیدکنندگان گاز دی اکسید کربن» به رغم برخی اختلاف نظرها راجع به شیوه وضع مالیات، نمونه هایی از تلاش های دو کشور برای ایجاد وفاق بیشتر در سطح منطقه است.
زمینه های اختلاف نظر آلمان و فرانسه به رغم تلاش برای اتفاق نظر زیاد است. یکی از چالش های دو کشور موضوع «استقلال راهبردی اروپا» است. سیاستمداران آلمان و فرانسه هنوز نتوانستند به درک مشترکی از لزوم یا عدم لزوم نزدیکی بیش از حد به آمریکا به منظور تحقق رویای استقلال راهبردی اروپا دست یابند.
مسائل حساس روابط آلمان و فرانسه در دوران پسا مرکل
بروز قدرت های نوظهور در عرصه بین المللی و تقویت بلوک شرق به ویژه چین و روسیه از دغدغه های جدی کشورهای غربی در سال های اخیر بوده است. هراس از از دست دادن هژمونی پیشین از کابوس های خطرناک اروپا و آمریکا بوده است که اختلاف نظرها و انتظارات متقابل دو سوی آنتلانتیک به نوعی سردرگمی و تغییر پیوسته میان ترکیب متحدان پیشین انجامیده است.
آمریکا به دلیل از دست دادن هژمونی پیشین خود و ناتوانی در هزینه کرد برای رهبری مسائل بین المللی، از ایفای نقش آنچه «پلیس جهانی» خوانده می شود، عقب نشینی کرده و همواره درصدد است اروپا را درگیر هزینه های آن کند. در این راستا آلمان همواره یکی از کشورهای مورد انتقاد آمریکا در تامین هزینه های ناتو بوده است. اما آنچه حائز اهمیت است، دو راهی مقابل کشورهای اروپایی در تلاش برای ایجاد استقلال راهبردی اروپا و همکاری بیشتر با آمریکا خواهد بود که دولت جدید مرکل باید تکلیف آن را روشن نماید.
همچنین به گزارش دویچه وله، در حال حاضر فرانسه و آلمان در مورد مسائل اقلیمی و این که انرژی اتمی باید به عنوان یک انرژی پایدار و در خدمت اهداف اقلیمی تلقی شود اختلاف نظر دارند. آلمان که سال آینده آخرین نیروگاه اتمی خود را خاموش خواهد کرد، انرژی اتمی را به دلیل خطرات ناشی از تشعشات خطرناک آن که در دو فاجعه چرنوبیل و فوکوشیما عینیت یافت و نیز به دلیل هزینه بالای ساخت نیروگاهها و لاینحل ماندن مسئله دفع ایمن زبالههای اتمی، در زمره انرژیهای پاک، تجدیدپذیر و متناسب با حفظ محیط زیست و اقلیم تلقی نمیکند.
فرانسه اما که حدود هفتاد درصد انرژی خود را از نیروگاههای اتمی میگیرد، خواهان واردکردن این نوع انرژی در فهرست انرژیهای پاک و پایدار اتحادیه اروپا است تا هم از صرفنظرکردن از آن معاف باشد، هم تحقیقات مربوط به انرژی اتمی را در خدمت توسعه و ارتقای تسلیحات اتمی خود داشته باشد و هم از یارانههای مربوط به کمک به توسعه انرژیهای پاک اتحادیه اروپا برخوردار شود. شماری از کشورهای اروپای شرقی هم که در وجه عمده به انرژی اتمی متکیاند از موضع فرانسه حمایت میکنند. قرار است اتحادیه اروپا به زودی در باره جایگاه انرژی اتمی در فهرست انرژیهای پاک خود تصمیمگیری کند.
شولتس در کنفرانس مطبوعاتی با مکرون در ارتباط با این اختلاف گفت که هر کشوری در تحقق اهداف اقلیمی خود راهکار متفاوتی را دنبال میکند، ولی اصل این است که چگونه میتوان همکاریها را سازمان داد و سیاستهایی را پیش برد که تفاهم بر سر آن ها نهایتا ممکن باشد.