در سالهای نه چندان دور، اغلب خانواده های زنجانی در روزهای آخر پاییز هزار رنگ، برای برگزاری مراسم های خاص شب یلدا که هم اکنون بسیاری از آنها به بوته فراموشی سپرده شده است، سراز پا نمی شناختند و با وصف شورانگیزی این مراسم را برگزار می کردند.
یلدا در میان انواع و اقسام جشن های ایران باستان از اهمیت خاصی برخوردار بود، چرا که عقیده بر این بوده که پس از شب سیاه و سرد و بلند، خورشید متولد شده و سراسر گیتی را حرارت می بخشد، پس به میمنت این روز و سپری شدن این شب سیاه و سرد، مراسم متعدد و باشکوهی برپا می شد تا سردی و سیاهی و درازی این شب هر چه سریع تر سپری شده و روز با شادی و شادمانی آغاز شود.
با وجود کمرنگ شدن مراسم های مربوط به سنتهای کهن به خصوص در مناطق شهری، این آیین ها تاسالهای اخیر در برخی روستاهای استان زنجان همچنان با شور و حال متفاوتتری برگزار می شد، اما اکنون عوامل مختلف به ویژه شیوع ویروس منحوس کرونا با سویه های مختلف، موجب شده است این مراسم باشکوه در جمع ایرانیان آنگونه که باید و شاید برگزار نشود و تنها با جمع های کوچک خانوادگی و نزدیکان سپری شود.
شب یلدا که در زبان ترکی به آن "چله گِئجَسی" می گویند در استان زنجان کم و بیش با سنت های قدیمی و بومی منطقه برگزار می شود که در این راستا پژوهشگر زنجانی از حال و هوای آیینهای دور و دراز زنجانی ها سخن می گوید.
این پژوهشگر، محقق و مدرس تئاتر در رابطه با یلدا و آداب رسوم مردم زنجان با بیان اینکه انجام مراسم شب یلدا سابقه ای بس طولانی در کشور ما داشته و اکنون نیز در اغلب نقاط این شب را جشن می گیرند می افزاید: یلدا در هر منطقه ای از کشور شکلی از قومیت به خود گرفت و باورهای هر منطقه به آن اضافه و یا با باورهای مناطق مختلف در هم آمیخت و به عنوان رسوم آن منطقه پذیرفته شد.
حسین عباسی نیا اضافه می کند: روز اول دی، گرما و نفس به زمین باز می گردد و زمین حرکت و پویایی خود را از این روز به بعد شروع می کند، یلدا یعنی زمان ولادت و روز اول دی، روز تولد خورشید است، در این موقع، روزها شروع به بلند شدن می کند، یعنی خورشید دوباره متولد می شود و به زمین و زمان و هر آنچه در آن است گرمی و حرارت پویندگی می دهد، بر همین اساس روز اول دی را یلدا نام نهاده اند.
وی اظهار می کند: مراسم چله بزرگ و چله کوچک در زنجان و آذربایجان از قدیم الایام رنگ و بو و جلوه خاصی داشته و از هیجان و شکوه زائد الوصفی برخوردار بوده و در واقع چله بزرگ و کوچک را برادران سرما 'شاخدا قارداشلاری'می گفتند و در این میان چله بزرگ از اول دی تا ۱۰ بهمن بود و چله کوچک از ۱۰ بهمن تا ۳۰ همین نام اطلاق می شد.
این پژوهشگر، محقق و مدرس تئاتر ادامه می دهد: چله بزرگ از اول دی تا ۱۰ بهمن ادامه دارد و چله بزرگ به رغم سیاهی شب و ایستایی معروف است، نسبت به چله کوچک که از ۱۰ بهمن تا آخر اسفند می باشد، آرام خو است اما چله کوچک بسیار وحشی و نسبت به برادر بزرگتر خشن تر است و به همین جهت برادر کوچک را 'بوزاوغلان' پسر یخی' می گفتند.
وی بیان می کند: برای شبهای چله بزرگ و کوچک مراسم زیبا و خاصی برگزار می شد، اقوام سفره ای پهن کرده و در داخل سفره انواع میوه و خوردنی از قبیل هندوانه، انار و میوه هفت مغز می چیدند، ظرفی آب و آینه ای در کنار آن گذاشته و کلام اله مجید نیز جای خاصی در سفره داشت.
عباسی نیا می افزاید: اهالی اعتقاد خاصی به خوردن این میوه ها و اخذ تبرک و تیمن از آنها داشتند و بریدن هندوانه در سفره چله شرایط خاصی داشت، هندوانه را با سلام و صلوات در مقابل بزرگ خانواده قرار می دادند و بزرگ خانواده با دعا و نیایش بدرگاه خداوند منان هندوانه را می بریدند.
این پژوهشگر، محقق و مدرس تئاتر ادامه می دهد: هندوانه زرد نشانه باروری و زیادی محصول و سرازیر شدن آب چشمه ها و هندوانه سرخ نشانه حرکت و برکت و پویایی بود و علاوه بر آن پخت حلوا و قاووت از پدیده های ضروری شب چله بود که با سلام و صلوات به این مهم می پرداختند.
وی اظهار می کند: کرسی وسیله ای برای گرم شدن بود که اهالی خانواده از آن برای گرم شدن، استفاده می کردند و در ادوار گذشته وسیله گرمایی پر قدرت مانند امروز معمول و مرسوم نبود و لذا خانواده ها در فصل زمستان و شبهای سرد و برف و بوران برای گرم شدن و نیز برای خوابیدن و استراحت از وسلیه کرسی استفاده می کردند.
عباسی نیا می افزاید: استفاده از کرسی در زمستان به ویژه در شب یلدا آداب و رسوم خاصی داشت و به طور معمول خانواده ها سعی می کردند حداقل ۴۵ روز از پاییز گذشته، کرسی را برقرار کنند.
وی بیان می کند: کرسی در عین اینکه یک وسیله گرمایی بود وسلیه ای برای جمع شدن افراد خانواده و فامیل دور همدیگر و همچنین وسیله ای بود برای همفکری و هم اندیشی خانواده ها و در واقع حکم یک میز کنفراس را داشت چرا که این وسیله بسیار ساده، در شبهای طولانی زمستان افراد خانواده را دور هم جمع می کرد.
این پژوهشگر، محقق و مدرس تئاتر ادامه می دهد: بر این اساس بزرگ خانواده قصه ها و مثل های پند آموزی را به افراد خانواده می گفت و نیز اگر مشکلی و معضلی گریبانگیر خانواده بود، در این شبها این مشکل مطرح و راه چاره ای نیز برای آن در نظر گرفته می شد و بدین ترتیب کرسی هم وسیله گرمایی بود و هم وسلیه ای برای تجمع افراد خانواده و فامیل و حتی همسایه ها جهت همفکری و وحدت خانواده و فامیل به شمار می رفت.
وی یادآوری می کند: در این جمع بزرگ خانواده، برای اعضاء خانه و فامیل بایاتی می خواند، مَثَل می گفت، شاهنامه می خواند و قصه سرایی می کرد که خود این خوانش راهی برای انتقال ادبیات شفاهی و بالا بردن شعور و بینش افراد بود.
عباسی نیا می افزاید: زمان استفاده از کرسی معمولا در نیمه دوم پاییز بود، اما شرایط آب و هوایی هر منطقه در این امر دخالت داشت، قبل از هر چیز باید خانه و کاشانه را تمیز کرده و از همه مهم تر چاله کرسی بود که باید خالی می شد، چاله کرسی گودالی بود کم عمق که در وسط اتاق می کندند و در زمستان درون آنها را با خاکستر پر کرده و ذغال افروخته درون آن می ریختند.
وی خاطرنشان می کند: با گذشت زمان، رسم و جشن های مربوط به شب چله در این منطقه نیز دستخوش تغییراتی شده و هم اکنون اعضای خانواده و فامیل در این شب به پهن کردن سفره ای اقدام می کنند، آجیل و میوه های خاص مانند انار و هندوانه استفاده می شود، اما اصالت واقعی آن از بین رفته است.
عباسی نیا می افزاید: متاسفانه در این شب از مفهوم و اصالت آیین های آن سخن چندانی گفته نمی شود و این وظیفه بزرگترها و حتی ارگان های متولی است که به انجام این کار مبادرت و در حفظ و انتقال آن تلاش کنند.