دو سال از شهادت خونين و فراموش نشدني سردار سپهبد حاج قاسم سليماني مي گذرد اما نه داغ وي سرد مي شود و نه شكوه وداع چند ميليوني مردم با قهرمان شان از اذهان زدوده مي گردد. به راستي چرا اين شخصيت نه فقط در ايران بلكه در ميان ملت هاي دردمند جهان مورد تكريم و البته الگوبرداري است؟ سوال مهمتر اين است كه چرا مسئولانی فقط ترور می شوند که بی نهایت به مردم خدمت کرده اند؟ آیا دلیل آن به این نکته بازمی گردد که آمریکا مي داند چه مسئولي خادم است و چه كسي خادم نيست؟ 

سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی الگوی بارز یک مسئول منبعث از انقلاب اسلامی است که توانست نمونه هایی از حکومت علوی صدر اسلام را بازتاب دهد. 

زندگي سردار شهيد سليماني سراسر عدالت و حق محوری سپس مبارزه با ظالمان بوده است؛ فعاليت ضد رژيم ستمشاهي در كرمان، هشت سال دفاع مقدس و جنگ با صدام ظالم، حمايت از ملت هاي زير ستم رژيم صهيونيستي به ويژه در زمان جنگ 33 روزه لبنان، نجات ملت هاي سوريه و عراق از چنگال تروريسم داعش، و در نهايت مورد حقد و كينه رژيم ستمگر ايالات متحده قرار گرفتن و ترور شدن ایشان بیانگر رفتاری کاملا علوی است. 

از ویژگی های مکتب سردار شهید می توان به اخلاص، خدمت به مردم، مبارزه با ظالم، حمایت از محرومان در هر زمان و مکان و در عین حال ساده زیستی اشاره کرد اما به راستی در میان مردم بودن و عدالت محوری و حق مداری از مهمترین خصوصیات این قهرمان بزرگ امت اسلامی است. وی اثبات کرد که هم می توان به ملت خود خدمت کرد هم به ملت های ستمدیده دیگر کشورها و با تبدیل شدن به اسطوره ای برای مبارزان آزادی خواه مکتبی را پایه ریزی کرد که می تواند هزاران و شاید میلیون ها مبارز را در برابر زیاده خواهان مستکبر قرار دهد.

تنها يكي از رهیافت های مکتب سردار شهيد که در فعالیت های ایشان نمود داشت تبدیل اختلاف به همگرایی بود. ايجاد وحدت در ملت هاي به شدت گرفتار اختلاف و تشتت در غرب آسيا و تشكيل محور مقاومت براي تمركز بر هدف متعالي که آزادی ملت های دردمند است، نمونه چنین رویکردی بود.

در این راستا همگرايي ميان اقوام و مذاهب گوناگون را در محور مقاومت مي توان ديد؛ مسيحيان درون الحشد الشعبي عراق، فلسطين اهل سنت، شيعه زيدي و اهل سنت شافعي در يمن نمونه هايي از اين اتحاد عليه تروريسم وابسته به امريكا و رژيم صهيونيستي هستند. 

بنابراین در کنار شهید سلیمانی نام شهیدان بزرگی از کشورهای دیگر مانند ابومهدی مهندس از عراق، عماد مغنیه از لبنان، رئیس صالح صماد از یمن و ... را می توان دید. 

بنابراین مکتبی که ایشان به یادگار گذاشت پرهیز از اختلافها و تفاوت ها و برعکس توجه بر شباهت ها و تمرکز بر اهداف مشترک بود که حول مبارزه با ظلم آمریکا و نوکران استکبار تجلی یافت و قابل الگوبرداری شد.

اين اتحاد حول محور مقاومت عليه استكبار به ونزوئلا در امريكاي لاتين كه دورترين نقاط به ايران محسوب مي شود نيز رسيد تا جايي كه رئيس جمهور آن كشور تاکید کرده است که حفظ استقلال میهنش مقابل امريكا و توانايي ايستادگي در برابر زياده خواهي استكبار را مديون رويكرد به الگوهاي سپهبد شهيد سليماني مي داند. 

ملت چه مسئولاني را دوست دارند

شهيدان قاسم سليماني، طهراني مقدم، فخري زاده و نظائر آنها دقيقا به دليل مفيد بودن براي ايران و اسلام و خدماتي كه به ملت ارائه كرده اند مورد خشم آمريكا واقع شده اند. این بزرگان برای استکبار مانعی محسوب می شدند که باید ترور می شدند. 

نكته بسيار مهم در معرفي مكتب سردار شهيد كه كمتر مورد توجه قرار گرفته است همين مقايسه زندگي ساده و مردمي ايشان مي باشد كه دقيقا نقطه مقابل اشرافي گري برخی از مسئولاني است كه خود را برتر از بقيه مي دانند.  مسئولانی که حضورشان صرفا خسارت بار بوده و هست و اتفاقا بارها مورد حمايت يا تشويق آمريكا واقع شده اند. 

به بيان ديگر رفتار و منش متفاوت مسئولان ايران، ما را به وجود دو گونه كاملا متفاوت از مقامات كشور رهنمون مي سازد يك گروه بزرگاني هستند كه تا پاي جان به كشور خدمت مي كنند و همواره خود را خاك پاي مسلمين ميدانند و در نهايت در خون خود مي غلتند و مردم هم آنان را به شدت دوست دارند و فراموش نمي كنند. محصول فعاليت آنها ايجاد قدرت منطقه اي، قدرت موشكي و ارتقا توان هسته اي كشور بوده است. مواردي كه تنها يكي از ميوه هايش بازدارندگي دفاعي است. 

گونه دوم اشخاصي هستند كه گويي رياست فقط از آن آنهاست و بزرگترين اقدامات شان امضا طرح هاي خسارت باري مانند برجام سپس تصويب 20 دقيقه اي آن در مجلس بوده است. این گونه دوم تلاش می کند میوه های فعالیت مسئولان مردمی را نابود کند. 

مردم با ابراز علاقه به سردار سلیمانی اثبات کردند که به خوبی فرق خادم و خائن را ادراک می کنند و گسترش یاد و مکتب سردار سلیمانی در فضای مجازی به مدت دو سال بیانگر رويكرد مردمي به مکتب وي بوده است. محدودیت انتشار اسم و عکس سردار سپهبد در اینستاگرام و فیسبوک نشان از واهمه امریکا از همین گسترش مکتب حاج قاسم دارد.  تاسف بار اين است كه سازمان هاي بين المللي وابسته به آمريكا اين حركت تروريستي را محكوم نكردند و زشت تر آنكه مدعيان ديپلماسي نيز فعاليتي عليه اين اقدام انجام ندادند.

اگر يك مسئول از امريكا يا ديگر كشورها ترور مي شد به همين سادگي از مقابل آن عبور ميشد يا مانند ترور رفيق حريري (كه البته از نظر شخصيتي قابل مقايسه نيست) تلاش مي شد دادگاه بين المللي براي محاكمه اوامر، عوامل و مخبران دخيل در اين جنايت تشكيل شود؟ عليرغم بزرگداشت بسيار در ايران اما هنوز نحوه شهادت همچنين دولت هاي دخيل در اين جنايت و خائنان احتمالي هنوز به روشني مشخص نشده اند.