در این ۴۰ سال و اندی هر زمان که دولتی روی کارآمده، قدرت و جریان سیاسی تقریبا مشخصی از آن حمایت کرده و گروهها و جریانهای حاضر در بازی قدرت مشخص بوده است. اما در دو سال اخیر فضای سیاسی حاکم بر کشور تغییرات بسیاری به خود دیده است و حالا در جایگاههای قدرت مختلف افراد و گروههایی حضور دارند که جریانهای سیاسی پیش از این حاضر نیستند مسئولیت آنها را بپذیرند. حسین کنعانی مقدم دبیر سیاسی جبهه ایستادگی و فعال سیاسی اصولگرا در گفتگو با خبرآنلاین، جریان قدرت حال حاضر را قدرتطلب نام میدهد و علت حضور آنها را شکست اصولگرا و اصلاحطلب میداند.
با توجه به این که اصولگراهای سنتی نقش آفرینی در فضای سیاسی ندارند و از طرفی اصلاحطلبان نیز کنار گذاشته شدهاند، بازیگران سیاسی چه کسانی هستند؟
هندسه سیاسی کشور هرازچندگاهی دچار تغییرات میشود، خصوصا بعد از انتخابات رباست جمهوری ما شاهد صفآراییهایی هستیم که ناشی از نگاه از جناح حاکم بر ساختار سیاسی کشور است. تا کنون اصلاحطلبان و اصولگرایان دو رقیب اصلی سیاسی ایران بودند و مدتی نیز مستقلها و اعتدالیها وارد رقابت شدند . هنوز دو پایه اصلی سیاسی که اصلاحطلب و اصولگراها هستند با شدت و ضعف در سیاست حضور دارند اما جریان جدیدی ورود پیدا کرده و به دنبال ایجاد یک فضای جدید سیاسی در کشور است و این افراد عمدتا کسانی هستند که اسم آنها را باید قدرتطلب گذاشت که به دنبال کسب قدرت بیشتر هستند و در ذهنشان این است که تمرکز قوا راهحل مشکلات کشور است. به همین دلیل به دنبال یک تمامیت طلبی و تمامیتخواهی و قدرتطلبی هستند. البته ممکن است تا مدتی در این محور موفق باشند اما به محض این که ناچار شوند که به آرای مردمی رجوع کنند آن زمان مردم به راحتی به این افراد و با نگرش رای نمیدهند.
علت شکلگرفتن این جریان قدرتطلب را چه میداند؟
اصولگرایان و اصلاحطلبان هیچ کدام نتوانستند به وعدههایی که به مردم دادند عمل کنند و زمانی که قدرت را در دست گرفتند، مشیای را انتخاب کردند که چندان مورد توجه مردم قرار نگرفت و مردم برای حل مشکلات کشور دارند به این نقطه میرسند که اگر قدرت متمرکز نباشد امکان حل مشکلات نیست و همین مورد ممکن است در جهتی مثبت باشد که همافزایی و تجمیع قدرت را ایجاد کند و حل مشکلات را به دنبال داشته باشد. اما از طرفی ممکن است زیرساختهای استبداد را در کشور ایجاد کند که روح قانون اساسی با آن مخالف است.

تبعات چنین رویهای برای مردم در طولانی مدت چه خواهد بود؟
حضرت امام به گونهای انقلاب را معماری کردند که سه ضلع استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی باید وجود داشته باشد و میان این مثلث مردم قرار دارند. نقشآفرینی هر کدام از این اضلاع کم شود، مردم شرایط را تنظیم خواهند کرد به همین دلیل هر بازیگر صحنه سیاسی اگر نتواند این سه ضلع را متناسب با دلخواه مردم قرار دهد، از صحنه بازی سیاسی کنار گذاشته خواهدشد و اگر مقاومت کند نیز مردم روبهرو او قرار خواهند گرفت. کسانی که تفکر قدرت برای قدرت را دارند بدانند که مردم دربرابرشان میایستند و کسانی که قدرت را برای خدمت بخواهند با همیاری مردم مواجه خواهند شد.
اخباری درباره جلسات چهرههای شناخته شده، جریانهای مختلف سیاسی به گوش میرسد. برگزاری این جلسات و نشستها تا چه حد امکان ایجاد شکلگیری جریان سوم را ایجاد میکند؟
زمانی امکان این وجود داشت که جریان سوم ظهور و بروز پیدا کند اما عملکرد اصلاحطلبان و اصولگرایان باعث شد که عملا جریان سوم به دنیا نیامده، سقط شود و الان اگر قرار باشد جریان سومی شکل بگیرد اینها به علت این که امتحان خود را پس دادهاند، نمیتوانند این جریان را شکل دهند. جریان سوم قاعدتا جریانی خواهد بود که در گام دوم انقلاب تعریف شده و این ها هستند که میتولنند گام دوم را برای چهل سال آینده تدوین کنند.
پیشبینی شما از آینده جریان اصولگرایی چیست؟
جریان اصولگرایی اگر نتواند خود را متناسب با مطالبات مردم تطبیق دهد و مشکلات مردم را حل نکند دیگر نمیتواند با شعاردرمانی خود را مدافع انقلاب، اسلام و کشور و میهن بداند. طبیعتا توسط مردم کنار گذاشته خواهند شد و به موزه خواهند پیوست. اما اگر اصولگرایی بتواند سرمایه و اعتماد اجتماعی را برگرداند و در مسیر انقلاب قرار دهد، قاعدتا میتواند حرف اول و آخر در گام دوم انقلاب داشته باشد. این نیازمند است که درون جریان اصولگرایی آسیبشناسی انجام شود و کسانی که در مسیر انقلاب و مردم قرار دارند بمانند و افرادی که در این مسیر نیستند از صحنه سیاسی پاک شوند. ما در گام دوم انقلاب به جای دولت سازی باید به دنبال ملتسازی برویم. ۴۰ سال است دولتهایی روی کار آمدند که ثمرهای برای ملت ایران نداشتند اما اگر به ملتسازی روی بیاوریم، میتوان دولتهای قوی و کارآمد نیز روی کار آورد.
۲۱۵