عصر ایران؛ مهرداد خدیر- سازمان زیباسازی شهرداری تهران به مناسبت سالروز ولادت مولا علی علیهالسلام، فرازهایی از نهجالبلاغه را پیش چشم مردمان قرار داده و نکات و هشدارها و انذارهایی را خطاب به «مسؤولان» نشانده تا یادآور شود این مقامها و مناصب ماندگار نیست با تأکید بر این که: «این میز بگذرد». [با آوای آشنای «این نیز بگذرد».]
به این بهانه نکاتی را میتوان یادآور شد:
1. هزینههای شهر از محل درامد ناشی از عوارض پرداختی شهروندان اداره میشود و شهرداری تهران نیز نهادی عمومی به حساب میآید. از این رو مردم انتظار دارند برای آنچه از محل عوارض آنان هزینه میشود خواست آنها لحاظ شده باشد.
طی چند ماه اخیر اما این انگاره درگرفته بود که سازمان زیباسازی شهرداری تهران در دورۀ مدیریت جدید با رییس جوان و نواصولگرا وظایفی چون سازمان تبلیغات اسلامی برای خود قایل است. حتی میخواستم پیشنهاد کنم اگر چنین است در سازمان تبلیغات ادغام شود اما تبلیغات متفاوت در روز مادر یا تابلوهای غیر ایدیولوژیک اخیر این ذهنیت را زدوده است. ایدۀ «این میز بگذرد» هم کاری نیست که از ذهنیت سنتی و صرفا حکومتی سازمان تبلیغات برآید و مضامین آن مورد قبول شهروندان است.
اساسا کمتر سابقه داشته از زبان حکومتشوندگان با حکومتکنندگان سخن گفته شود و از این منظر نیز شاهد تفاوت نواصولگرایان با اصولگرایان سنتی هستیم که گاه با مردمان چونان رمه سخن میگفتند و میگویند و مدام در حال پند و اندرز آناناند. نواصولگرایانی که شاید تعبیر «انقلابی» را برای خود بیشتر بپسندند ولو سن آنان نه تنها با انقلاب 57 که با جنگ هشت ساله هم سازگار نباشد.
2. این که علی را با نهجالبلاغه باید شناخت و این که مولا شخصا این کتاب را نوشته به این معنی که کتابت کرده یا چند قرن بعد سید رضی گرد آورده محل بحث نیست چرا که حال و هوای نهجالبلاغه پیش از آن سابقه نداشته و یکی از انتقادات انقلابیون 57 به اصولگرایان سنتی که بعدتر میداندار صحنه شدند این بود که به مرور به جای نهجالبلاغۀ علی با مضامین اجتماعی و سیاسی و حتی قابل انطباق با حقوق بشر امروزین رسالۀ عملیه و حلیهالمتقین «علامه مجلسی» را نشاندهاند.
در این سالها هم از نهجالبلاغه کمتر یاد شده تا جایی که وقتی مسعود پزشکیان نمایندۀ مجلس قالب نطقهای سیاسی خود را با عبارات نهجالبلاغه تعریف میکرد اسباب شگفتی میشد و انصاف میباید داد که در سالیان اخیر کمتر شخصیت سیاسی به اندازۀ او به مضامین نهجالبلاغه توجه نشان داده (و البته پاداش آن را هم گرفت و اجازه ندادند نمایندۀ چند دورۀ تبریز و وزیر پیشین و نایب رییس سابق مجلس نامزد ریاست جمهوری شود. جرم او البته استفاده از ادبیات نهجالبلاغه نبود. چون شورای نگهبان بنا نداشت هیچ کاندیدای با قابلیت رقابت با نامزد اصلی را در صحنه باقی بگذارد و نهجالبلاغهای ترین وکیل را هم برنتافتند). با این پیشینه بازگشت مضامین نهجالبلاغه به متن جامعه را باید تبریک گفت.
3. اهمیت استخراج مضامین شهروندی و توصیه به کاربهدستان را هنگامی میتوان دریافت که به یادآوریم کمتر از دو ماه قبل یکی از امامان جمعه (موقت) تهران برای توجیه یا توضیح افزایش مالیاتهای دریافتی در قانون بودجۀ 1401 تنها به جملات آغازین فرمان امام علی علیهالسلام به مالک اشتر و نه ادامۀ آن در در نهج البلاغه اشاره کرد و سراغ بقیه نرفت.
حجتالاسلام ابوترابی گفت: «بودجه، مهمترین سند و کلیدیترین ابزار حکمرانی در جهان است که حضرت علی در 1400 سال قبل نخستین توصیهاش به مالک اشتر این بوده که نظام تأمین مالی مصر را بر اساس دریافت مالیات قرار بده، نه بر فروش سرمایه. اگر منابع حاصل از فروش نفت به صندوق توسعه ملی واریز میشد و در چارچوب قانون در مسیر تعریف شده هدایت میشد، امروز نرخ تورم منفی، درآمد سرانه بالا و موقعیت بسیار مناسبی در قاره آسیا داشتیم. متاسفانه این امر مهم مورد توجه قرار نگرفته است و در این عهدنامه، مالک اشتر و همه حکام تاریخ را به ارکان چهارگانه کلیدی برای یک حکم رانی شایسته معطوف داشته و نظام تامین مالی و نظام دفاعی را دوابزار مهم برای حکمرانی همراه با اقتدار و امنیت دانسته است.»
همان زمان میخواستم در این باره بنویسم اما منصرف شدم. چون آقای ابوترابی به نسبت معتدل است و همین که مدام دختران و زنان را انذار نمیدهد و همین که از نهجالبلاغه ولو گزینشی و با تعابیر مدرن و امروزین یاد کرده بود جای خرسندی داشت. اگرچه مالیات مفهومی مدرن باشد و خراج را باید محدودتر دانست اما میخواستم یادآور شوم در همان فرمان به اهداف «خراج» هم اشاره شده: «پیکار با دشمنان، سامان کار مردم و آبادی شهرها» و نگفته مالیات بگیرید و به بنیادهای شبه فرهنگی کمک کنید تا از مالیات بودجه بگیرند ولی خودشان مالیات نپردازند!
یا تأکید شده: «در کار خراج نیکو نظر کن، به گونه ای که به صلاح خراج گزاران باشد. زیرا صلاح کار خراج و خراجگزاران، صلاح کار دیگران است و دیگران حال شان نیکو نشود، مگر به نیکو شدن حال خراجگزاران، زیرا همه مردم روزیخوار خراج و خراجگزاراناند».
اقدام یا ابتکار سازمان زیباسازی شهرداری تهران اما بهانهای شد تا همان مضمون را اینجا بیاورم!

4. هر قدر شهرداری تهران در دورۀ قبل آماج بیتوجهی یا طعن رسانۀ رسمی بود این بار اما در حالی که ساعاتی از نصب این تابلوها نگذشته برنامۀ تلویزیونی «جان جهان» در شبکۀ پنجم سیما در ساعت پایانی دوشنبه شب (25 بهمن 1400) به آن میپردازد و چون میهمان آن داریوش ارجمند – بازیگر نقش مالک اشتر در سریال ماندگار امام علی – است، معاون سازمان زیباسازی روی خط میآید و خبر میدهد به زودی سردیس این بازیگر در یکی از مکان های عمومی شهر نضب میشود.
این اتفاق هم کمتر سابقه داشته چون معمولا در قبال افراد زنده این حساسیت وجود دارد که مواضع بعدی آنان به کام کار به دستان خوش نیاید و ترجیح می دهند نام گذاری و تندیس و سردیس را به پس از مرگ موکول کنند. داریوش ارجمند هم تواضع تصنعی به خرج نداد و مثلا نگفت نه، در حیات من چنین نکنید! بلکه گفت به یاد حرف تهیهکننده سریال افتادم که گفت «خیال نکن مالک اشتر میشوی مالک یک شتر خواهی شد و من کجا و مالک کجا؟» و البته مشخص بود که از خبر نصب تندیس یا سردیس قند در دلش آب شده است!
5. هر چند توصیه و نصیحت به حاکمان و کار به دستان امری پسندیده است اما در دنیای مدرن با ساز وکار و نظارت و دست به دست شدن قدرت و انتخابات و مطبوعات و رسانه های آزاد و مقدس نکردن امور دنیوی هدف مقابله با سوءاستفاده سهل الوصلتر است. مثلا به جای آن که مدام به تحویلدار بانک یا صندوقدار فروشگاه بگوییم این پولها مال تو نیست و در جیب خود مگذار سازوکاری اندیشیده شده که اگر بخواهد هم نتواند.
6. «این میز بگذرد» یادآور «این نیز بگذرد» است اما عبارت اصلی تا کنون کاربرد دیگری داشته چرا که افراد هنگامی آن را بر زبان میآورند که بخواهند بگویند این سختی نیز سپری می شود و ماندگار نیست و در اندوه نباید ماند. در اینجا البته به منزلۀ پایدار نبودن مناصب و مقامها به کار رفته است. منتها اتفاقا بخشی از تخلفات و رشوهخواریها و اختلاسها به خاطر همین است که میدانند «میگذرد» و می خواهند در همین فرصت کوتاه که دستشان جایی بند شده «خود را ببندند!» و جای این نگرانی هست که برخی هوشیار شوند که به زودی میز را از آنها می گیرند پس تا غروب نشده بجنبند!
در فرهنگ ایرانی برای این که به طعنه بگویند دورۀ شما سپری می شود به جای «این نیز بگذرد» از شعر «سیف فرغانی» استفاده می شود:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
و البته بدیهی است که اگر ابیات آن نقل میشد سوء تفاهمها برمیخاست و نمی پایید.