یک ممنوع الکار و دو جهانخوار، یک خلال چوبی و چند پیس گاز فلفل!

تابناک یکشنبه 14 فروردین 1401 - 14:35
باهم یکی‌یکی به بررسی اتفاقات مهم در دو هفته آغازین قرن جدید بپردازیم که از قضا رکورد بیشترین رخداد نوروزی فوتبال را طی یکصد سال اخیر برجای گذاشت.امیدواریم ادامه سال به خیر بگذرد و فوتبال با این گاز و شتاب به خلق سوژه نپردازد یا همه اخبارش مثبت باشد

تعطیلات نوروز و دو هفته‌ای ابتدای سال تمام شد و حالا همه برگشته ایم به زندگی عادی خودمان، اما فوتبال در همین دو هفته هم تعطیل نبود و کلی اتفاق و رویداد خاطره انگیز، تاریخی و البته گاهی زشت برای ما ساخت.

مهم ترین اتفاق فوتبال ایران در سال 1401 کدام است؟ شما اگر روزنامه نگار ورزشی بودید به کدام یک از این اتفاقات بیشتر توجه نشان می دادید و هر کدام از این رویدادها را چگونه تحلیل می کردید؟

بیایید باهم یکی یکی به بررسی اتفاقات مهم در دو هفته آغازین قرن جدید بپردازیم که از قضا رکورد بیشترین رخداد نوروزی را طی یکصد سال اخیر برجای گذاشت.

مصدومیت عجیب و خطرناک انصاری فرد قبل از بازی پایانی
رسم مسخره کوبیدن کیک توی صورت بازیکنی که جشن تولدش برگزار می‌شود، چند سالی هست که به صورت یک شوخی لوس و بی مزه وارداتی، جای خود را در محافل فوتبالی ما باز کرده اما هیچ وقت اینگونه باعث تهدید جانی نشده بود!

بعداز شکست در سئول مقابل کره‌جنوبی و چشیدن طعم انتقام کره‌ای‌ها در غیاب چند مهره اصلی ایران، برای عوض شدن حال و هوا در اردوی تیم ملی برای کریم انصاری فرد کیک تولد دو طبقه ای سفارش داده بودند که یک خلال دندان برای متصل نگه داشتن دو بخش آن، داخلش تعبیه شده بود! خلالی پنهان که نزدیک بود چشم کاپیتان نیمکت‌نشین ما را کور کند و همانطور که می‌بینید منجر به چندین بخیه روی پلک شد.

یک ممنوع الکار و چند جهانخوار، یک خلال چوب کبریت و چند پیس گاز اشک آور!
سوال! در کنار چرایی این شوخی لوس و احمقانه که کاش همین جا تمام شود، باید از سرپرست یا مدیرتشریفات یا هرکسی که سفارش کیک را داده پرسید که آیا شما به تولید کننده کیک هشدار داده بودید که یکی از کیک ها قرار نیست خورده شود و صرفا قراراست صورت بازیکن بدبخت داخلش فرو شود؟

چه کسی کیک را سفارش داده و چرا حواسش به نکته ای به این مهمی نبوده؟ حتما باید چشمی کور می شد تا یک نفر کارش را جدی بگیرد؟ گاف بعدی دوستان چیست؟ دفعه بعدی دیگر مشکل با کیک حل نمی شود. دفعه بعدی پاسپورت یا تدارکات تیم است که در هواپیمایی گم می شود یا جایی جا می ماند کما اینکه شنیده می شود در بازگشت از کره جنوبی پاسپورت یکی از بازیکنان گم شده است!

فاجعه میزبانی مشهد از یک بازی ملی
اتفاق بزرگ دیگر، که حتی نمی دانیم چطور باید آن‌را پوشش بدهیم، قصه بسیار تلخ راه ندادن و بعد هم متفرق کردن بانوان به ضرب گاز اشک آور در مشهد است که حقیقتا به عقل جن هم نمی رسید!

یعنی اینکه رقبای ایران در گروه و حتی تیم‌هایی که در اروپا نتوانستند به جام‌جهانی برسند، اگر می‌خواستند ما را از این مرحله با حربه‌ای حذف کنند و خود جای ما به جام جهانی پرواز کنند، چنین ترفندی به عقل‌شان نمی‌رسید. انتقال میزبانی به مشهد در اوج سفرهای زیارتی به این شهر در تعطیلات سال نو ، حتی در صورت بدون تماشاگر بودن بازی، ریسک بدون دلیلی بود که از اول نباید به آن تن می دادیم.

یک ممنوع الکار و چند جهانخوار، یک خلال چوب کبریت و چند پیس گاز اشک آور!

در مشهد، همه چیز برای یک بازی بدون تماشاگر – بخوانید بدون حضور بانوان- آماده بود که ستاد استانی مبارزه با کرونا در مشهد، یا هر اسم دیگری که دارد، ابلاغ کرد که بازی های این استان مشکلی برای برگزاری با تماشاگر ندارند! نتیجه این بیانیه به فاجعه ای ختم شد که دیدید!

اینکه خانم ها در تهران برای تشویق تیم ملی به ورزشگاه آزادی بروند، تا همین لحظه تنها به ضرب و زور تهدیدهای فیفا صورت گرفته اما متاسفانه منافع فوتبال ایران در مشهد، خیلی محلی از اعراب ندارند!

نتیجه خریداری تعدادی بلیت توسط خانم ها - لابد با شماره ملی فیک - که تقلب دو کافی‌نت کلاهبردار هم به آن چسبانده شده، و طبیعتا راه ندادن‌شان به ورزشگاه و بعد پخش رایگان و صلواتی گاز اشک آور در محل بود که خودش چند روزی به شایعات مبنی بر تعلیق فوتبال ایران و حذف از جام جهانی ۲۰۲۲ دامن زد! جدا که باید آفرین گفت به فدراسیونی که عقلش را دست احسان اصولی عضو هیات رئیسه مشهدی و حسن کامرانی‌فر دبیرکل بازهم مشهدی خود داد و نتیجه خود را اینگونه در مشهد دریافت کرد!
شاید حالا بیشتراز همیشه باید درک کنیم که حضور آدم های غیراصولی در راس کارها، به چنین فجایعی ختم می شود! خدا رحم کند به فاجعه بعدی!

 

سلام دوباره آقای ممنوع الکار
اما سرانجام قرعه کشی جام جهانی قطر در تالار مجلل دوحه برگزار شد و ما توانستیم علی دایی را بعد از مدت ها از تلویزیون خودمان دوباره ببینیم. از همگروهی ایران با کشورهای جهانخوار آمریکا و انگلیس که بگذریم، سخن دوست از نظر دور شیرین تر و خوش تر می نماید.

یک ممنوع الکار و چند جهانخوار، یک خلال چوب کبریت و چند پیس گاز اشک آور!

همه می دانیم استاد دو سالی هست ممنوع الکار است اما کسی رسما این عنوان را اعلام نمی‌کند! جرم او هم در افتادن با مدیر دو اسمه سایپای وقت بود که سبقه غیرورزشی داشت و آقای دایی اسم اول و دوم او را با شجاعت در کنفرانس مطبوعاتی افشاگرانه‌اش اعلام کرد و نتیجه این گردن کلفتی هم به ممنوع الکاری تلخی منجر شد که هنوز ادامه دارد.

تلخ است وقتی می بینی فوتبال ایران سال هاست مربیان بزرگ خود را به حاشیه می راند و نسلی از مربیان اهل حاشیه را به مرکز کار هل می دهد که نتیجه اش می شود لیگی که می بینیم. باز دم فیفا گرم که یادش هست علی دایی چه اسطوره ای بوده! مرسی دوستان.

امیدواریم ادامه سال به خیر بگذرد و فوتبال با این گاز و شتاب به خلق سوژه تلخ نپردازد و هر چه باشد، اخبار شیرین و مثبت باشد، وگرنه در پایان سال ۱۴۰۱ یک کتاب قطور از سوژه‌های تاریک برجای می‌ماند.

نویسنده: هومن جعفری

منبع خبر "تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.