به گزارش خبرگزاری فارس از مازندران، همه ساله قبل از آغاز فصل تابستان گردشگران بسیاری به شوق دیدن دریا به مازندران سفر میکنند اما این سفر تلخیهایی را برای برخی افراد به همراه دارد که هیچگاه نمیتوانند فراموش کنند؛ حتی برخی برای همیشه دور ساحل خزر را خط میکشند تا این خاطره تلخ برایشان تداعی نشود هرچند حادثه تا پایان عمر مقابل چشمانشان است اما برایشان مجددا مجسم میشود.
حکایت امیر ۱۲ ساله جز خاطراتی است که حتی بازگو کردن آن هم تلخ است چه برسد به اینکه بخواهیم حال پدر و مادرش را مجسم کنیم، افراد زیادی هستند که بهدلیل نداشتن آگاهی در دریا غرق شدند و خانوادههایشان با گذشت سالها همچنان در سوگ هستند که اهمیت اطلاعرسانی درباره خزر را بیشتر میکند.
ماجرا را از زبان شاهپور ایلبیگی پدر کودک بازخوانی میکنم؛ حتی یادآوریاش هم برایش سخت است میگوید طی یک سال همه زندگیش مختل شده بهطوریکه شبها نمیتواند دیگر به خواب برود و چه زندگیهایی که بر باد رفته و دیگر هیچ...
*شادی و آرزویی که بر باد رفت
آن روز تلخ را خانوادگی با شادی آغاز میکردیم؛( شادی و خوشحالی که دیگر برایمان آرزو شده!) وقتی به ساحل رسیدیم من و همسرم مشغول پهن کردن وسایل و خارج کردن وسایل از خودرو در کنار ساحل بودیم و مکانی را که برای نشستن کنار ساحل و شنا انتخاب کردیم نه تابلویی برای شنا ممنوع بود نه به عنوان نقطه حادثهخیز؛ چراکه خبرها را میخواندم و در جریان بودم که نباید وارد نقاط حادثهخیز و کور شد.
*زیر پای «امیر» خالی شد
پسرم امیر گفت میروم شنا میکنم با وجود اینکه هیچگاه اجازه نمیدادم وارد آب شود و شنا کند نمیدانم آن روز چه اتفاقی افتاد! وقتی رفت تا کمر در آب بود، ناگهان دیدم پسرم بالا و پایین میرود فکر کردم بازی میکند چون خیلی بازیگوش بود بعدها فهمیدم زیر پایش خالی شد.
وقتی دیدم واقعی است خودم را به پسرم رساندم نمیدانم در این مسیر خودم را چگونه به پسرم رساندم این چند دقیقه برایم شاید سالها طول کشید و در این راه چه چیزهایی به خاطرم میآمد، فقط خداخدا میکردم اتفاقی برای عزیزم نیفتد.
در این بین مردم زیادی اطرافمان نشسته بودند داد و فریاد کردم و از آنها کمک خواستم و به آنها گفتم اینجا عمق ندارد کمکمان کنند، ولی هیچکس به دادمان نرسید البته مردم میترسیدند؛ من هم طلبکار نبودم.
*خبری از ناجی غریق نبود
این قسمت از ساحل اصلا ناجی غریق نبود بعد از چند دقیقه گشتم زیر آب پسرم را پیدا کردم و از زیر آب به بیرون کشیدم؛ شاید باورتان نشود ولی همه این اتفاقات در حد پنج دقیقه و پسرم نیز نهایت ۳ تا ۴ دقیقه زیر آب بود که دنیا روی سرم خراب شد.
*ای کاشهایی که ورد زبانم شد...
با خواهش کردنهای من و پیدا کردن پسرم در آب مردم و جتاسکی آمد و فرزندم همه دنیایم را به ساحل رساندیم، دیگر از آن خلوتی خبری نبود همین که پسرم بیرون از آب کشیده شد به جمعیت هم اضافه شد، در آن ساعت خیلی چیزها جلوی چشمم آمد و رفت، چه افسوسهایی اگر امداد و نجات بلد بودم! اگر کمکهای اولیه بلد بودم ! و ای کاشهای دیگر؛ شاید اگر در این مرحله هم کمکهای اولیه بلد بودم و کارهای احیا را انجام میدادم امیرم به هوش میآمد ولی بهواسطه شرایط روحی و جسمیمان افسوس دیگری باز هم برایم ماند.
بعد از دقایقی اورژانس رسید البته خانمی در آن حوالی همان ابتدا که این اتفاق افتاد با اورژانس تماس گرفت و باتوجه به اینکه محل استقرارشان نزدیکی ساحل بود خودشان را خیلی سریع رساندند.
خانم دیگری بود که باتوجه به اینکه کمکهای اولیه بلد بود توانست قلب بچه را برگرداند و امیرم نبضش میزد باتوجه به این شرایط میگفتند باید اورژانس در همان ساحل کارهای احیا را انجام میداد، چون نبض پسرم میزد ولی همین که اورژانس رسید امیرم را به آمبولانس منتقل کردند و در آمبولانس هم چیزی ندیدم وقتی به بیمارستان محمودآباد رسیدیم خبری از خدمتی نبود دیدم یک صندلی کنارش یک خانمی با تنفس دستی اکسیژن میرساند وقتی این شرایط را دیدم از آنها سوال کردم دستگاه اکسیژن ندارید، چطور میشود دستگاه اکسیژن ندارید؟ پاسخی نگرفتم!!
*لحظههای طلایی نجات امیرم از بین رفت
در آن اوضاع بلافاصله با دوستانم صحبت کردم که به من گفتند باید به فرزندم آمپولی تزریق میکردند ولی این کار هم انجام نشد در واقع لحظههای طلایی نجات پسرم از بین رفت؛ بنابراین فرزندم همه زندگیم را با آمبولانس به ساری انتقال دادیم ولی پسرم دوام نیاورد و در مسیر جان داد.
* آرام و قرار نداریم
پسرم کمربند مشکیاش رشته رزمیاش را گرفت همه مثالش را میزدند از خوبی، وقتی با همسرم درددل میکنم میگویم شاید اگر پسرم به کرونا مبتلا میشد و یا تصادف میکرد آرام میشدیم اینکه نمیتوانیم آرام بگیریم دلیلش این است واقعا مکانی نبود که یک بچه از بین رود و همین داغمان را سنگین کرد.
پسرم رفت با دنیای ای کاشها، این روزها هم نزدیک سالگرد پسرم است نمیدانم چگونه روزم شب و شبم روز میشود با خودم میگویم اگر این اتفاق برای فرزند و افراد دیگر بیفتد چه میشود؟ خانواده و خانوادههای دیگر داغدار میشود؟!
سوالات در ذهن من هر روز بیشتر و بیشتر میشود اما دریغ از یک جواب قانعکننده؟! اگر آن قسمت از ساحل مکان ناامنی است چرا یک تابلو میزنند و یا اینکه مامور یا نجات غریق باشد راه را ببندد؟ چرا نباید بیمارستان و اورژانس یک شهر ساحلی مجهز باشد؟ اورژانس اگر میدانست کنار ساحل با بیمارستان تفاوتی ندارد، چرا پسرم را به بیمارستان بردند و در ساحل برای احیا وقت نگذاشتند؟ یعنی واقعا جان مردم برایشان کم اهمیت است؟
اعتقاد دارم عمر دست خداست ولی هر جور با خودم فکر میکنم میبینم در حق پسرم کمکاری کردند و از همه نگرانکنندهتر اینکه این ماجرا هر سال دارد تکرار میشود.
موضوع مهم دیگر اینکه اگر وارد دریا شوی زیر پای انسان خالی میشود چرا چنین موضوع مهمی نباید اطلاعرسانی شود.
*حکایت روزهای پر از حسرت
کار من و همسرم این شده بهشت زهرا برویم و سر خاکش اشک بریزیم و باز هم ای کاشها را مرور کنیم.
شبها از بس اشک میریزیم به خواب میرویم و صبحها از اینکه دوباره بیدار شدیم یک روز تلخ دیگر بدون عزیزمان را شروع میکنیم؛ این هم حکایت روزهای پرحسرت ...
*جریان شکافنده دریا
باقری نائب رئیس هیات نجات غریق و غواصی مازندران در اینباره میگوید: میخواهیم به برخی از عوامل مخاطرات دریا اشاره کنیم تا از حوادثی مثل غرق شدگی در دریا پیشگیری کنیم و امیدواریم که مورد توجه هموطنان ما که قصد استفاده از دریا دارند، قرار گیرد.
یکی از مهمترین این عوامل، جریانهای شکافنده است؛ در واقع جریانهای ساحلی و مرگباری هستند که از نزدیک ساحل به سمت دریا کشیده میشوند و کانال یا آبراهههایی در درون دریا و نزدیک خط ساحلی ایجاد میکنند که افرادی که در مسیر این کانال قرار بگیرند را به سمت دریا میکشند.
نائب رئیس هیات نجات غریق و غواصی مازندران بیان میکند: حتی بهترین شناگران هم اگر در مسیر این جریانهای شکافنده قرار بگیرند ممکن است به کام مرگ کشیده شوند.
جریان شکافنده یکی از مهمترین علل غرقشدگی گردشگران و بومیان در دریای خزر و همچنین سواحل جنوب کشور است و ۸۰ درصد عملیات نجات توسط منجیان غریق در دریای خزر بهدلیل این پدیده است.
باقری اضافه میکند: موضوع مهم آبی که توسط امواج به ساحل آورده میشود باید مجددا به داخل دریا بازگردد؛ به همین دلیل به طور غیرقابل پیشبینی در مسیر بازگشت آب به دریا، بسته به سرعت وزش باد، شدت امواج، شیب ساحل و فرم بستر ماسهای، کانال یا آب راهههایی در نزدیکی ساحل به طرف دریا ایجاد میشود که تا خارج از خط شکست موج ادامه دارد و در آن آب با سرعت زیاد بر خلاف جهت امواج به دریا بر میگردد که عامل اصلی قدرت و شدت کشش آب به سمت دریا و مرگ انسانها است.
این جریانها در سواحل دریای خزر معمولا کم عرض هستند و طول مسیرشان گاهی به دهها متر میرسد.
وی یادآور میشود: در مواقعی که شدت وزش باد زیاد و یا دریا طوفانی باشد قدرت جریانهای شکافنده نسبت به وضعیت عادی دریا خیلی بیشتر است.
جریانهای شکافنده از بالا شبیه قارچ هستند که بدنه یا گردن آنها باریک و کم عرض است اما قدرت جریان در بدنه آن بسیار زیاد بوده و در قسمت سر قارچ یا پهنه جریان، قدرت جریان فروکش کرده و به پایان میرسد.
نائب رئیس هیات نجات غریق و غواصی مازندران تصریح کرد: بر اساس تحلیلهای ماهوارهای و دادههای به دست آمده، خطرناکترین پهنههای ساحلی در وقوع جریانهای شکافنده، سواحل غرب مازندران است که بیشترین مخاطرات را برای استفاده کنندگان از دریا دارد.
جریانهای شکافنده در تمامی فصلهای ساحل پدید میآیند؛ اما با توجه بر اینکه سواحل دریای خزر بدلیل شرایط آب و هوایی و وضعیت دریا، هر ساله بیشتر در خرداد ماه و تابستان مورد استقبال قرار میگیرند، تلفات انسانی در این زمان به طور چشمگیر نمود پیدا میکند.
*توصیههایی برای فرار یا رهایی از جریانهای شکافنده
باقری بیان میکند: افراد هرگاه در مسیر یک جریان شکافنده قرار گرفتند، برای رسیدن به ساحل با جریان مبارزه نکرده و خلاف مسیر جریان به سمت ساحل شنا نکنند و اینکه موازی با ساحل به سمت کنارههای جریان شنا کنند تا از مسیر جریان خارج شوند.
اگر هم نتوانستند از کنارههای جریان فرار کنند خود را به جریان بسپارند تا جایی که به ناحیه انتهایی جریان برسند؛ به این معنا که جایی که اثر کِشندگی جریان از بین رفته باشد و سپس یا روی آب شناور شوند و درخواست کمک کنند و یا به صورت مورب به کمک جریانهای برگشتی ( امواج) خود را به ساحل برسانند؛ اگر نیاز به کمک دارند با صدا کردن یا تکان دادن دست درخواست کمک کنند.
وی ادامه میدهد: از عوامل دیگری که باعث ایجاد مخاطره در دریای خزر میشود میتوان به فرم بستر ماسهای دریای خزر اشاره کرد که باعث میشود در یک خط موازی با ساحل، ارتفاع آب متفاوت باشد؛ یعنی در مکانی که پای فرد بر روی زمین قرار دارد به فاصله چند قدم ارتفاع آب تغییر کرده و بیشتر شود که این موضوع باعث گمراه شدن مردم و افزایش احتمال غرقشدگی میشود.
هر ساله تعداد زیادی از هموطنان عزیزمان به دلیل عدم آگاهی از مخاطرات دریا و عدم توجه به تابلوهای هشدار و بعضا عدم توجه به هشدارهای منجیان غریق مستقر در سواحل در زمانهای پر خطر یعنی مواقعی که دریا نیمه آرام و خصوصا طوفانی است و عدم توجه به مکانهای پرخطر و حادثهخیز یعنی مناطقی که از لحاظ بستر ماسهای به گونهای است که هر ساله خطرآفرین است، وارد دریا شده و به کام مرگ کشیده میشوند؛ از این رو پرچمهای به رنگ سفید (دریا آرام)، قرمز(دریا نیمه آرام) و سیاه (دریا طوفانی) هر ساله بر اساس وضعیت دریا، در سطح سواحل مازندران نصب میشوند تا گردشگران و بومیان در خصوص امکان استفاده از دریا راهنمایی شوند.
*اهمیت ماساژ قلبی برای غرقشدگان
زکریا اشکپور سخنگوی اورژانس مازندران در گفتوگو با فارس، میگوید: در ارتباط با غریق درصورتیکه نبض و تنفس نداشته باشد در همان ساحل بحث احیای قلبی ریوی در دستور کار قرار میگیرد.
توصیه ما در مواردی که فرد داخل دریا غرق میشود، اگر از آب بیرون آورده شد تنفس و نبض فرد که این صورت نشان دهنده ضربان قلب است.
سخنگوی اورژانس مازندران اضافه میکند: خیلی کم پیش میآید فردی غرق شود ولی تنفس داشته باشد درحالی که ممکن است قلب همچنان ضربان داشته باشد.
در موارد غرقی که فرد فاقد نبض شد باید ماساژ قلبی شروع شود و بلافاصله با اورژانس تماس گرفته شود ولی وقتی نبض حس شود، نیاز به ماساژ نیست باید فرد به پهلو خوابانده شود تا ترشحات وارد ریه نشوند.
اشکپور گفت: انجام ماساژ قلبی خیلی مهم است؛ چراکه درصد زنده بودن و همچنین آسیبهای مغزی کمتر خواهد بود.
به گزارش فارس، زندگی امیر خیلی زود بسته شد و داغی روی دل خانوادهاش گذاشت که هیچگاه فراموش نخواهد شد اما میتوان با اطلاعرسانی بهویژه در رسانههای جمعی از جمله تلویزیون و فضای مجازی جلوی پرپر شدن انسانهای دیگر را گرفت.
انتهای پیام/۸۶۰۳۴/ح