به گزارش ایرنا، فرهنگ حاصل بازسازیهای ذهنی مردم نسبت به تصورها و تفکرها از زیستمان اجتماعی بر اساس تجربههای هستیشناسی پیشینیان، واقعیتهای اجتماعی جاری و پندارهای معطوف به آینده است.
در ساحت کلان فرهنگی سه مساله ایرانیت، اسلامیت و غربیت در یک منازعه خفته و گاه آشکار در قامت تاریخ به روابط دیالکتیکی سازوارگی و ناسازواری روی آوردهاند و حاصل آن به مثابه عرصههای منوفونیک، هموفونیک و پلیفونیک در رخسار رفتاری ایرانیان تجلی یافته است.
در این راستا کهن دیار پر از رمز و راز اردبیل با دیرینهشناسی عواص گونه در پهنه آن در انکشاف در و جواهر، از چندلایگی فرهنگی تا التقاط فرهنگی و از آمیختگی فرهنگی تا شکوه فرهنگی را در بستر خود جا داده است و رخ نمایاندن هر یک از این زیباییها و نارساییها معلول عوامل درونی و بیرونی است.
کتاب پرنیان فرهنگ دارالارشاد یک پژوهش از نوع آمیخته و مشتمل بر بخشهای فرهنگی، مذهبی، هنری و علمی است که برای سیاستگذاریها و برنامهریزیهای فرهنگی بسیار ضروری مینماید.
نتیجه یافتههای پژوهشی در این کتاب نشان میدهد که کارکردها و عملکردهای نهادها و دستگاههای فرهنگی در گذر زمان، مبتنی بر توزیع عادلانه امکانات و خدمات فرهنگی بر اساس عدالت و اطلس فرهنگی نبوده است.
چنان که در مقدمه نیز تاکید شده است، این کتاب به عنوان نخستین گام در زمینه نگارش اطلس فرهنگی است که سپهر فرهنگ و جغرافیای اردبیل ایجاب میکند تا بر اساس پیروی از الگوهای علمی و اقدامهای فرهنگی بستر مناسب برای استعلا و استکمال را پیدا کند.
چیستی اطلس فرهنگی
نگارندگان کتاب در بحث چیستی اطلس فرهنگی تشریح کردند: یکی از شیوههای تحلی پدیدههای فرهنگی در حوزه سیاستگذاری فرهنگی، تهیه اطلس فرهنگی است و در اصل هر گونه اقدام و فعالیتی در دایره ارزیابی تاثیرهای اجتماعی و یا پیوستنگاری فرهنگی و در نگاهی کلانتر تدوین چارچوب سیاستگذاری فرهنگی در کشور مانند تدوین نقشه مهندسی فرهنگی، نیازمند خوانشی فرهنگی در قالب شاخصها و مولفههایی فرهنگی است که یکی از آنها اطلس فرهنگی میباشد.
توجه به بعد مکانی و سرزمینی فرهنگ از زمینههای اصلی برای حل مسایل فرهنگی به شمار میرود و جغرافیای فرهنگی در کنار سایر رشتههای علمی، به مساله فرهنگ در ارتباط با مکان و فضا میپردازد و در صدد حل این گونه مسائل است.
یکی از مهمترین دستاوردهای دانش میان رشتهای اطلس فرهنگی است که مجموعهای از آمارها و اطلاعات فرهنگی را شامل میشود که به صورت کتبی و تصویری و در قالب نقشهها، جدولها و نمودارها نمایان میشود.
اطلاعات و تصمیمگیری در واقع ۲ روی یک سکه هستند، زیرا بدون اطلاعات امکان هیچگونه تصمیمگیری نیست و برعکس، بیاطلاعی به بیتصمیمی میانجامد.
اطلاعات لازم برای برنامهریزی فرهنگی را میتوان در چند دسته طبقهبندی کرد؛ اطلاعات مربوط به نقاط مختلف کشور، اطلاعات مربوط به مراکز، تاسیسات و تجهیزات در اختیار دستگاههای فرهنگی، اطلاعات مربوط به تولید و مصرف فرهنگی، اطلاعات مربوط به عملکرد دستگاههای فرهنگی.
جغرافیای فرهنگی در این میان یکی از منابع اصلی تغریه سیاستگذاری فرهنگی به شمار میرود؛ سیاستگذاران فرهنگی برای حل مسائل فرهنگی نیازمند اطلاعات جغرافیایی هستند.
این اطلاعات شامل امکانات فرهنگی، آیینها، باورها و هنجارهای فرهنگی است؛ امروزه به دلیل تغییر و تحولهای فرهنگی چنین اطلاعاتی باید به طور دائم بهروز رسانی شود.
عدم شناخت و دسترسی به اطلاعات فرهنگی هرگونه تصمیمگیری و ارزیابی را برای سیاستگذاران دچار اشکال میکند اما استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) برخط، اطلاعات بهروز رسانی شده را در اختیار سیاستگذاران قرار میدهد.
وجود اطلاعات کمی، کیفی، مکانی و توصیفی دقیق به صورت اطلس از مهمترین ابزارهای برنامهریزی و مدیریت بهینه یک سرزمین و از ملزومات اساسی در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است.
در جغرافیای فرهنگی امکان نمایش مستقیم و بدون واسطه فرهنگ بسیار دشوار مینماید؛ برای چنین مواردی استفاده از مفهومسازی و نمادسازی به وسیله نقشه، تصویر و نشانههای ارتباطی میتواند موثر واقع شود و راهکارهای مناسبی برای درک فرهنگ میباشد و یکی از ظرفیتهای اطلس ارایه اطلاعات و دادهها در قالب اینگونه مفاهیم و نمادهاست.
ضرورت و پیشینه تدوین اطلس فرهنگی
نگارندگان با اشاره به ضرورتهای تدوین اطلس فرهنگی در توجیه موضوع آوردهاند: دانش بشری برای تصمیمسازی و تصمیمگیری همواره نیازمند بهرهگیری از علوم گوناگون است و علم جغرافیا همواره در تحقیقات مختلف علوم انسانی مطمح نظر پژوهشگران میباشد.
در جغرافیای فرهنگی نیز کاربرد نقشههای فرهنگی و اطلس فرهنگی بسیار مورد توجه است و برای آشکارسازی ساختار هویت فرهنگی یک ناحیه جغرافیایی، استفاده از اطلس فرهنگی در شناخت، بهرهمندی و نیازسنجی فرهنگی بسیاری از افراد، سازمانها و نهادهای مدنی و مردمی ضروری میباشد.
مطالعات هافتسد با چهار شاخصه فاصله قدرت، خردگرایی، مردگرایی و ابهامگریزی از نخستین اطلسهای نگلشته شده با رویکرد نوین است.
طرح گلوب با توصیف ۹ بعد فرهنگی فاصله از قدرت، جمعگرایی در گروه، ابهامگریزی، گرایش به آینده، تساوی جنسیتی، جرات ورزی، جهتگیری انسانی و جهتگیری اجرایی تدوین یافته است.
بسیاری از شهرهای اروپایی و آمریکایی در دوران متاخر در نگارش اطلس فرهنگی پیشتاز بوده و عمده جهتگیریها، سیاستگذرایها و برنامهریزیهای فرهنگی بر مبنای پیمایشهای صورت گرفته و بهروز رسانیهای مکرر در ان انجام یافته است.
اگرچه به لحاظ تبارشناسی، تهیه نقشههای شهری سابقهای بسیار طولانی دارد و در ایران نیز از دوران قاجار شواهدی دال بر ترسیم نقشههای مدرن شهری موجود است که هر سال بر زوایای آن ابعاد گستردهتری افزوده میشود، اما تدوین اطلس فرهنگی، اقدامی با سابقه بسیار اندک میباشد و محصول دوران فرانوگرایی بوده و از ضرورتهای گسترش شهرهای بزرگ و درهم تنیدگی مباحث گوناگون فرهنگی در سپر برنامهریزی شهری میباشد.
شاید نخستین اقدامی که در بهکارگیری و بهکاربری اصطلاح اطلس فرهنگی در ایران رخ داده است، اطلس فرهنگی شهر تهران باشد که از سوی مرکز مطالعات و هماهنگی شورای عالی فرهنگ و هنر در سال ۱۳۵۵ منتشر شده است.
متولیان فرهنگی برای برنامهریزی و ساماندهی فعالیتهای خود به یک نقشه ترسیم شده شامل اطلاعات کاملی از وضعیت جایگاه اماکن فرهنگی نیاز دارند.
بر این اساس مولفههای فرهنگی مورد نظر در یک اطلس فرهنگی عبارتند از: عناصر فرهنگی مادی و معنوی، ادوار زمانی ظهور و بروز مولفههای فرهنگی و محدودههای مکانی مورد استفاده.
دستهبندی اماکن فرهنگی، تهیه فرم اطلاعات متناسب با هر یک از اماکن مورد اشاره، گردآوری اطلاعات پایه از سازمانها و ارگانهای فرهنگی، تحقیقات میدانی جهت کنترل و تکمیل اطلاعات با استفاده از پرسشگران آموزش دیده و استخراج اطلاعات آماری، نگارش بانک اطلاعاتی، کتاب و نرمافزار از جمله مراحل اجرایی در تدوین اطلس فرهنگی است.
تهیه و تولید اطلس فرهنگی نیازمند بهکارگیری روش کلگرایانه است؛ چرا که در جغرافیا عناصر جغرافیایی به تنهایی مد نظر نیستند، بلکه کنش و واکنش عناصر و پدیدهها مورد مطالعه جغرافیدان است. به همین دلیل باید لایههای گوناگون اطلاعات در ارتباط با یکدیگر مبنای تحلیل قرار گیرند.
الزامات و بسترهای تحقق اطلس فرهنگی
برای ارایه تصویری مطلوب از خصوصیات فرهنگ میتوان بر اساس دادههای برآمده از محیط، قابلیت اشتراک و انتقالی بودن آن، بافتار ذهنی و ساختار سیاسی یک جامعه، نشانگان فرهنگی را احصا نمود.
اقتصاد، سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، کالاهای فرهنگی عمومی و خصوصی، مباحث جامعه شناختی، جهانی شدن، ارتباطات فرهنگی، قومیتها، زبان و بسیاری از هوامل دیگر نیز در این ثبات و یا دگردیسی فرهنگی نقشآفرین هستند و فرهنگ عمومی نیروی سیاسی است که مدام بین فرهنگ عام و خرده فرهنگها در حال پویایی میباشد.
اطلس فرهنگی در این میان قادر است تا شناخت مناسبی را مبتنی بر نوع نگرشهای انسانی در پیوند با جغرافیا و محیط فراهم سازد و زمینهساز ارتباط میان فرهنگها باشد تا تعالیبخش ارزشهای بشری مبتنی بر تعالیم توحیدی را میسر سازد.
اگرچه تا کنون اطلسهای فرهنگی ارایه شده در ایران با هدف سیاستگذاری و برنامهریزیهای کلان فرهنگی تدوین یافته است و از قدمتی چندان نیز برخوردار نیست، اما آنچه نگارش یافته است، بیشتر به توصیفنگاری وضعیت فرهنگی یک منطقه اکتفا نموده است و تحلیل و تبیینی برای بهبود وضعیت فرهنگی بهویژه در آینده ارایه نکردند.
از سوی دیگر این اطلس بیشتر با بیمهری و کماعتنایی دستاندرکاران مورد توجه خاص در سیاستگذاریها واقع نگردیده و بدین سان تورم امکانات فرهنگ در مقابل به محاق رفتن بخشی دیگر، فرهنگی دیدن بخشی از فرهنگ در مقابل سیاسی شدن بخشی دیگر، همواره از آسیبهای این حوزه بوده است؛ در حالی که برای تحقق اطلس فرهنگی توجه به چهار اصل تعقل، ایمان، اخلاقمداری و شهروندی ضروری است.
در واقع ۶ سیگمای فرهنگ مشتمل بر تعریف، سنجهپذیری، تحلیل، بهبود، خلاقیت و کنترل را میتوان از دل اطلس فرهنگی به دست آورد.
باورها، ارزشها، هنجارها، نمادها، اسطورهها، آیینها، آداب و رسوم، فناوریها، مهارتها و نوآوریها را میتوان ناظر بر محیط و فضای نوینی دانست که اطلس فرهنگی هم در مقارنه با آن جای گیرد.
اگر فرهنگ به عنوان شکل دهنده به ذهن و رفتار عمومی و جهتبخش و تاثیرگذار در عرصههای ملی بهکار گرفته شود، اطلس فرهنگی هم مجالی برای ظهور و تجلی خواهد یافت.
در چنین زیستمان عاقلانهای مهندسی فرهنگی به منزله بازشناسی، آسیبشناسی، پالایش و ارتقای شهروندان بر پایه هویت اسلامی- ایرانی با توجه به شرایط، متقاضیات ملی و جهانی در بستر اطلس فرهنگی، کانون توجه نخبگان، دستاندرکاران و عوام خواهد بود.
کتاب پرنیان فرهنگ دارالارشاد در ۱۴۴ صفحه از سوی نشر جنتسرا روانه بازار شده است.