به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس هفتمین پرتو از انوار مقدس ولایت و امامت در سال ۱۲۸ هجری قمری در مدینه منوره چشم به جهان گشود و عالم را به قدوم خود درخشان ساخت و در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری قمری، مظلومانه به شهادت رسید.
حجتالاسلام مسعود عبداللهی کارشناس مذهبی و پژوهشگر اهل بیت (ع) در گفتوگو با فارس با اشاره به اینکه نور اهل بیت خاموش شدنی نیست، گفت: دشمنان خدا و اهل بیت (ع) همواره تلاش کردهاند تا کرامات و معجزات اولیای الهی را کتمان کنند و به زعم خود، مانع از نورافشانی اهل بیت (ع) شوند، اما این وعده خدا در قرآن است که نور الهی خاموش شدنی نیست. از اینرو برخی از این معجزات و کرامات در کتب شیعه و سنی باقی مانده است که برای هدایت جویندگان حقیقت کافی است.
امامی که صبر را برای عالمیان به تصویر کشید
وی ادامه داد: هفتمین پرتو از انوار مقدس ولایت و امامت در سال ۱۲۸ هجری قمری در مدینه منوره چشم به جهان گشود و عالم را به قدوم خود درخشان ساخت. امامی که به معنای واقعی کلمه، صبر را برای عالمیان به تصویر کشید و خشم، غضب و ناملایمات در مقابل «کظم غیظ» او به زانو درآمدند.
حجتالاسلام عبداللهی با بیان اینکه از این امام همام چنان معجزات شگرفی صادر شد که دوست و دشمن را شیفته او ساخته است، گفت: نقل معجزات و کرامات حضرت آن گونه گسترش یافت که سراسر مناطق اسلامی را دربر گرفت تا سرانجام هارون الرشید، حاکم ظالم وقت، از شور و اشتیاق مردم به آن وجود مقدس، به وحشت افتاد و در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری قمری، امام را به شهادت رساند.
اثبات معجزه برای غیر انبیاء
این کارشناس مذهبی افزود: معجزات و کرامات نقل شده از امام کاظم علیه السلام در منابع شیعه و سنی بسیار زیاد است. به یک معجزه از معجزات امام که در کتب اهل سنت آمده است اشاره میکنیم. بزرگان اهل تسنن بعد از نقل معجزات امام کاظم علیهالسلام، این نتیجه علمی را بیان داشتهاند که انجام چنین معجزاتی توسط موسی بن جعفر (ع) بهترین دلیل است بر اینکه معجزه، منحصر در انبیاء الهی نیست و برای غیر انبیاء نیز حالاتی رخ میدهد که منجر به معجزه میشود.
معجزه امام کاظم در کتب اهل تسنن
وی در ادامه یکی از معجزات امام کاظم (ع) را اینگونه نقل کرد:
«شقیق بلخی» که شاهد معجزه امام کاظم (ع) بوده است، قضیه برخورد خود با حضرت را این چنین نقل میکند: در سال ۱۴۹ قمری به حج مشرف شدم و در منطقه «قادسیه» منزل کردم. روزی جوانی نیکو صورت را دیدم که رنگ چهرهاش بسیار زرد شده بود و لباسی پشمین داشت و پارچهای بر روی خود انداخته بود و در پای او نعلین بود و به تنهایی و جدای از مردم نشسته بود. ابتدا گمان کردم که این جوان از صوفیان است و میخواهد باری بر دوش مردم باشد در نتیجه قسم به خدا خوردم که به نزد وی رفته و او را توبیخ کنم. ولی وقتی به او نزدیک شدم، قبل از اینکه سخنی بگویم خطاب به من این آیه از قرآن را تلاوت کرد: ای شقیق، «از بسیاری از گمانها بپرهیزید. به درستی که بسیاری از گمانها، گناه است.»
پس با خود گفتم: این شخص بنده صالح است؛ زیرا از آنچه من در ذهن داشتم به من خبر داد! پس تصمیم گرفتم که با او همراه شده و از او حلالیت بطلبم، اما از دیدگان من پنهان شد. وقتی که در منطقه «واقصه» منزل کردیم او را دیدم که نماز میخواند و اعضای بدن او میلرزد و اشک او روان است. با خود گفتم به نزد او رفته و از او عذر خواهی میکنم.
پس نماز خود را خلاصه کرده و قبل از اینکه سخنی بگویم این آیه از قرآن را خطاب به من قرائت کرد: «به درستی که من برای کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کار نیک انجام دهند و سپس راه هدایت را در پیش گیرند، بخشنده هستم.» با خود گفتم: این شخص از ابدال است؛ چون دوباره از راز درون من سخن گفت. وقتی در منطقه ای به نام «زباله» منزل کردیم او را دیدم که در کنار چاهی ایستاده و ظرفی در دست دارد و می خواهد آب بردارد. ظرف از دستش به چاه افتاد، پس روی خویش را به آسمان کرده و گفت: خداوندا، تو پروردگار من هستی در آن هنگام که تشنه آب باشم؛ و تو نیروی من هستی آن زمان که غذا بخواهم. ای پرودگار من، غیر از این ظرف چیز دیگری نداشتم.
شقیق میگوید: قسم به خدا، آب چاه را دیدم که بالا آمد و ایشان ظرف را از آب گرفته و پر کرد و وضو گرفت و چهار رکعت نماز گذارد و سپس رو به پشته خاکی که در آنجا بود کرده، مشتی از آن را برداشته و در ظرف ریخت و از آن می نوشید.
به ایشان گفتم: از زیادی آنچه خداوند به شما روزی داده است به من نیز عطا کنید. فرمودند: ای شقیق نعمتهای خداوند همیشه در ظاهر و باطن بر ما جاری است. به پروردگارت گمان نیک داشته باش؛ سپس ظرف را به من دادند و من از آن نوشیدم؛ در آن ظرف شربت و شکر بود و به خدا قسم من شربتی گواراتر و خوشبو تر از آن ننوشیدهام؛ هم سیر شدم و هم سیراب و تا چند روز نه اشتهای به غذا داشتم و نه آب.
پس از آن دیگر ایشان را ندیدم تا وارد مکه شدم. شبی او را دیدم که با خشوع و ناله و گریه نماز میخواند و تا آخر شب چنین بود. وقتی که وقت نماز صبح شد در محل نماز خویش نشست و تسبیح گفت و سپس ایستاده نماز صبح را به جا آورد. سپس هفت بار دور خانه طواف کرد و بیرون رفت. من نیز به دنبال ایشان روانه شدم. دیدم که همراهان، اموال و غلامانی دارد و حالت وی مخالف با آنچه بود که در راه دیده بودم. مشاهده کردم که مردم گرد او جمع شده و به او سلام میکنند و از او تبرک میجویند. به آنها گفتم این شخص بزرگوار کیست؟ پاسخ دادند «موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب» علیهمالسلام است.
این کارشناس مذهبی در پایان گفت: سلام و درود خدا بر آن امام مظلوم در روزی که به دنیا آمد و در روزی که غریبانه به شهادت رسید و در روزی که برانگیخته خواهد شد. از خدای متعال خواستاریم که شفاعت آن حضرت را نصیب همه دلدادگان و عاشقان آن امام همام بگرداند.
انتهای پیام/