خبرآنلاین لرستان ، مجتبی رومانی : اواخر اولین ماه فصل گرم داغی جانسوز و سوزناک بر پیکر موسیقی لرستان و ایران نشست داغی که هنوز کهنه نشده و نخواهد شد و این داغ، داغی نبود جزء عروج عندلیب بی بدیل لرستان زنده یاد « رضا سقایی
هر گاه در هر کجا و مکانی نامی از زندهیاد «رضا سقایی» به میان میآید آه سردی و بغضی در گلو و اشکی بر گوشه چشم مردم این دیار جاری میشود. گویی صدای جادوی استاد وجود تمامی آنان را تسخیر نموده و این صدا و نجوا با خون و پوست آنان عجین شده است.
رضا سقایی در دیار مفرع و بلوط و ترانه متولد و دوشادوش با مردمان سرزمینش در غم و شادیهایشان چیزی کم نگذاشت در این دیار ماند و در همین دیار نیز به جایگاه ابدیش پرواز نمود. اکنون که پنجمین سال از درگذشت «حنجره طلایی» و «سلطان آواز» زاگرس میگذرد ولی هنوز یاد و خاطره وی در یادها و اذهان اهل این دیار باقی است.
زندهیاد محمدرضا سقایی معروف به رضا سقایی 20 فروردین 1318 در محله کهن پشت بازار خرمآباد متولد شد و به علت شرایط ویژه آن زمان در دوران ابتدائی درس را رها و به کار خیاطی مشغول شد. صدایی اهورایی و رسای وی در دوران نوجوانی و جوانی چنان با موسیقی فلکور لری عجین شده بود که بلبلان چهچهخوان در مقابل وی سر تعظیم فرود میآوردند چه رسد به آدمی!
صدای نوجوانی خوشصدا از دل مغازه خیاطی هر رهگذری را میخکوب و مجذوب خود میکرد و برای اولین بار استاد فرهیخته حمید ایزدپناه با شنیدن صدای وی را دعوت و اثر «بزران» را با کمانچه زندهیاد علیخان شفائی ضبط نمود.
کوچه باغهای شهر هنوز یادآور آواز علیسونههای «رضا» و علیاکبر فاضلپور استاد خیاطیاش است که برای تمرین به آنجا میرفتند تا گلهای باغی با ترنم صدای «رضا» نظارهگر آنان باشند.
در اردیبهشت سال 44 بود که برای نخستین بار با مکاتبات مجدانهی استاد ایزدپناه اولین ترانههای لری گنمخر (شعر از نوری سلاحورزی)، دایه دایه، کوشطلا، قدمخیر، سیت بیارم و مریم مریم با صدای زندهیاد محمدرضا سقایی و روانشادان حسین سالم (کمانچه) و منصور سالم (تمبک) و تار استاد تا کسانی در برنامه شما و رادیو با مجریگری کمالالدین مستجابالدعوه و فروزنده اربابی در استودیوی سراسری رادیو ایران ضبط و گوش ایرانیان را نوازش داد.
بعد از آن بود که ترانه گنم خر و کوش طلا و چند ترانه دیگر به صورت صفحه گرامافون به بازار روانه و در دههی 40 صدای رسا و اهواریی «رضا» موسیقی لری را ملی و فرا ملی نمود و توانست با صدای جادویش معرف و سمبل لرستان باشد و در سالهای دور همواره نام «رضا»، لرستان را در ذهنها تداعی میکرد.
سال 1350 اثری به نام «تفنگ» و در سال 1353 اثری دیگری به نام «دالکه» با شعر حشمتالله شفیعیان با خوانندگی و آهنگسازی زندهیاد رضا سقایی ضبط گردید و در سال 53-54 با نام مجموعه «تفنگ» با نوازندگی استاد چیرهدست کمانچه فرج علیپور و تمبک زندهیاد فریدون علیپور و تار غلام مردای و دکلمه ماندگار فاطمه گودرزی اسد به صورت کاست به بازار عرضه و مورد استقبال بینظیر عموم قرار گرفت.
سال 1350 زندهیاد «رضا سقایی» راهی پایتخت میشود تا در کلاسهای آواز استاد فقید اسماعیل مهرتاش مشق بگیرد و چند جلسهای از محضر این استاد کسب فیض مینمایند در تهران با زندهیاد مجتبی میرزاده آشنا میشود و در آنجاست که اتفاق بینظیری در موسیقی لری و برای زندهیاد رضا سقایی میافتد.
صدای ماندگار زاگرس سال 1354 ترانه «زندگی» را که سروده خانم هما میرافشار بود و توسط آقای ایزدپناه به لری برگردانده شد را اجر نمود که مورد اقبال عمومی قرار گرفت چنانکه توجه استاد عبدالوهاب شهیدی آهنگساز این ترانه را به خود بر انگیخت.
زندهیاد «رضا سقایی» با صدای افسانهایاش اثری به نام «آسمان» شعر از عزت فولاوند و آهنگسازی خودش خلق نمود که بیشک یکی از شاهکارهای موسیقی لری محسوب میشود.
سال 1356 موسیقیدان توانمند شادروان مجتبی میرزاده برای بازسازی هنرمندانه ترانههای قدیمی لری به یاری استاد سقائی آمد و با خلق دو اثر فاخر «قدم خیر» و «موتورچی» در موسیقی ایران اتفاقی با شکوه به وقوع پیوست.
استاد سقایی متأسفانه سال 57 به علت جراحی لوزه حنجره طلایی و صوت اساطیری را به خاطرهها سپرد و آن صدای اهواریی برای همیشه خاموش شد.
این هنرمند حماسهسرا سال 1366 بر اثر ترکش از ناحیه سر در جریان بمباران متجاوزان بعثی به شهر ازنا به درجه رفیع جانبازی جنگ تحمیلی نائل گردید.
وی دیماه 1382 پس از سالها خاموشی در جریان ضایعهی تأسفبار زلزلهی بم برای دقایقی بر روی سِن «مویهای» جهت همدردی و جمع آوری کمک به هموطنان آسیب دیده سر داد.
سال 1386 ترانه "دایه دایه وقت جنگه" تنظیم مجتبی میرزاده و با صدای سقایی جزو آثار فاخر و ماندگار یکصد سال اخیر موسیقی ایران به ثبت رسید.
زندهیاد رضا سقائی شب 19 اسفند سال 1385 در کرج دچار سکته مغزی شد. 10 روز در بیمارستان شهید رجایی کرج تحت مراقبت قرار گرفت و بعد از آن وی به بیمارستان شهدای عشایر خرمآباد انتقال داده شد و از آن زمان به بعد خواهر بزرگترش مسئولیت نگهداری و پرستاری وی را به عهده گرفت. وی مدت سه سال و نیم در بستر بیماری افتاد، حدود 7 بار در بیمارستان عشایر خرم آباد و 3 بار در بیمارستان ساسان تهران بستری شد و طی این مدت مردم بافرهنگ و فهیم استان لرستان مخصوصاً اهالی خرمآباد و دوستان هیچگاه استاد را تنها نگذاشتند.
روز سهشنبه در تاریخ 8 تیرماه 1389 در بخش 3 بیمارستان ساسان تهران، تحت درمان قرار گرفت ولی متاسفانه پس از 9 روز بستری، حالش رو به وخامت گذاشت و به بخش ICU انتقال و ساعت 10 صبح 27 تیرماه 1389 به دلیل نارسایی تنفسی در پی سکته مغزی به رحمت ایزدی رفت.
پیکر وی 31 تیر 1389 در مقابل تالار وحدت تهران با حضور و تنی چند از چهرههای فرهنگی و هنری از جمله هوشنگ کامکار، سید عباس سجادی، درویشرضا منظمی، سید فرید قاسمی، حسین پرنیا و برخی از اعضای هیئت مدیره کانونهای خانه موسیقی و مسئولان انجمن لرستانیهای مقیم مرکز و هنرمندان استان لرستان تشییع شد.
این مراسم درویشرضا منظمی، داریوش نظری، سالاروند شهردار اسبق الیگودرز و فرشید سقایی برادر کوچک او مطالبی را ایراد و رضا فرجی قطعه بلبل را اجرا و شیروانی به شعر خوانی پرداختند.
پیکر رضا سقایی با مراسم چپخوانی سرنانوازان لرستان و طنین قطعه "دایه دایه وقت جنگ" تشییع و به زادگاهش خرم آباد منتقل شد و در تاریخ 2 مرداد 1389 طی مراسم باشکوهی با حضور پرشور مردم، اهالی فرهنگ و هنر، استاندار لرستان، فرماندار خرمآباد و برخی از مسئولان لشکری و کشوری با سخنرانی حسن شریعتنژاد فرماندار وقت و قرائت پیام تسلیت حمید شاهآبادی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی توسط منصور احمدی رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان خرمآباد در مقابل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان تشییع و در قطعه هنرمندان و نامآوران آرامستان خرمآباد به خاک سپرده شد.
مرحوم سقایی یکی از ستارگان درخشان موسیقی لرستان است که علاوه بر صدای شفاف و تحریرهای پرفراز و فرود و تبحر خاص در موسیقی مقامی و محلی دارای تعهد و تعصب نسبت به میهن و سرزمین خویش بود. صدای وی تکرار نشدنی است که همه لرستان وامدار صدای این هنرمند می باشد و همه به خاطر سادگیها، پاکیها و صداقت کودکانهاش دوستش دارند.
مسئولین و مردم هنردوست و قدرشناس این دیار برای پاسداشت مقام و منزلت زندهیاد استاد رضا سقایی در زمان حیات، بیماری و وفات ایشان بزرگداشتها و مراسم مختلفی را برگزار نمودند که برخی از این مراسم به صورت خودجوش و مردمی بوده ولی دو سالی است که به همت انجمن موسیفی استان مزار این هنرمند فقید گلباران و اولین مراسم گلباران با حضور جمع کیثری از هنرمندان عرصه موسیقی، تئاتر، سینما و تلویزیون، ادبیات، شعر، ورزش و اصحاب رسانه و جراید و مردم علاقهمند به موسیقی و هنر برگزار و بیانهای در سه بند صادر که خیابانی در شهر خرمآباد به اسم استاد مزین و جشنواره موسیقی به نام «رضا» و هر ساله بزرگداشتی برای ایشان برگزار گردد که با تلاشها و پیگیری امین عباسیان و اعضای انجمن موسیقی و همکاری اداره کل فرهنگ ارشاد اسلامی استان، شهرداری و شورای اسلامی شهر خرمآباد سردیس و خیابانی در شهر محل تولد استاد ساخته و نامگذاری و مراسم بزرگداشت باشکوهی 20 خردادماه سال 94 خرم آباد برگزار گردید. روحش شاد و یادش گرامی باد