عصر ایران؛ مهرداد خدیر- پوزش نیروی انتظامی به خاطر نوع برخورد با مادری که ضجهکنان از رانندۀ گشت ارشاد میخواهد «دختر بیمار» او را به اتهام بدحجابی با خود نبرند نشان میدهد این داستان چنان که میخواستند پیش نرفته و گره خورده است.
از سوی دیگر موجی که از نفرت برخاسته و کارزاری که زنان دوستدار حجاب در نفی پلیسی و امنیتی شدن پوشش به راه انداختهاند شکاف انداخته است.
این یادداشت 10 پرسش ساده را در میان میگذارد:
1. اگر مأمور پلیس یک قاتل یا قاچاقچی را با خود میبرد آیا باز جامعه مخالفت میکرد؟ آیا در آنجا هم نیروی انتظامی پوزش میخواست و قول برخورد با متخلف را میداد؟ معلوم است که نه. چون جامعه بر سر مجرم بودن آن فرد اتفاق نظر دارد. در فقرۀ رفتار با دختران و زنانی که پوشش رسمی را رعایت نمیکنند اما جامعه اتفاق نظر ندارد.
اگر قانون، قانون است و به خاطر همین تعبیر «مُرّ» را دربارۀ آن به کار میبرند که به معنی «تلخی» است چرا سرشان را بالا نمیگیرند و بگویند داریم قانون را اجرا میکنیم؟
2. مهمترین استناد مأموران، اجرای قانون است. با این وصف چرا جمعآوری دیشهای ماهوارهای رها شده است؟ آن هم قانون است! تازه قانون حجاب اسلامی (یک تبصره در قانون مجازات اسلامی و نه قانونی به نام حجاب) اگر مصوب سال 62 است قانون ماهواره که مربوط به دهۀ 70 و نزدیکتر است.
3. تبصرۀ مادۀ 638 قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از 10 روز تا دو ماه و یا از 50 هزار ریال تا 500 هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.»
مراد از «بدون حجاب شرعی» در این تبصره چیست؟ اگر آشکار بودن مو، چقدر، یک تار مو یا اگر شال شل بر سر داشته باشند کافی است؟
آیا این قانون در حال حاضر اجرا میشود؟ یعنی زنان از 10 تا 60 روز به زندان میافتند یا 5 هزار تومان یا 50 هزار تومان می پردازند؟ هیچ یک! چون تعهدی دریافت میشود و خلاص. پس این قانون در حال حاضر هم اجرا نمیشود!
4 . اگر یک فقیه درگذشته در 1301 خورشیدی و 100 سال قبل دوباره زنده شود آیا زنان مانتوپوش کنونی را باحجاب میداند یا به کمتر از چادر و برقع رضایت نمیدهد؟ این آیا به معنی آن نیست که پوشش بیشتر تابع عرف است تا شرع و در هر زمان به شکلی است؟
5. اگر هدف از این پروژه «تولید ترس» بوده بررسی کردهاند ببینند میزان ترس را کم کرده یا به عکس زایل کرده یا اگر هم ترسانده با چاشنی نفرت بوده است؟
6. تراشیدن ریش با تیغ در مردان هم از نظر برخی مراجع و علما شرعی نیست و به همین خاطر اکثر قریب به اتفاق مقامات ارشد جمهوری اسلامی ریش یا ته ریش دارند یا دست کم صورت خود را با تیغ نمیتراشند.
چرا طالبان در این باره قانون دارد و ایران ندارد؟ چون آن قدر شایع است که امکان تصویب چنین قانونی نیست وگرنه یک تبصره دیگر به ماده 638 اضافه میکردند که «هر مردی که ریش خود را بتراشد به حبس از سه تا 5 روز یا شش تا شصت هزار تومان جزای نقدی مجکوم می شود.»
تصویب چنین قانونی تقریبا محال است. نه آن که شرعی نیست چون شمار کسانی که ریش خود را می تراشند فراتر از آن است که پلیس بتواند دخالت کند. اگر دربارۀ حجاب هم این اتفاق بیفتد چه کار خواهند کرد؟ برای همه پرونده تشکیل می دهند؟
7. اگر یکی از اهداف انقلاب اسلامی حجاب اجباری بود چرا گویندۀ تلویزیون در نوروز 1358 که مردم را به شنیدن پیامهای امام خمینی رهبر انقلاب، آیتالله شریعتمداری و مهندس بازرگان نخستوزیر دعوت کرد حجاب نداشت؟ البته پوشیده بود وبی آرایش.
بحث حجاب هم درگرفته بود اما نه برای معابر بلکه در ادارات و مدارس و سازمانها و تبصره ماده 683 مربوط به سال 62 است. براندازان و افراطیون اما اصرار دارند به انقلاب 57 نسبت دهند.
8. اگر استناد به حکم شرع است چرا درقانون مجازات اسلامی از زندان و جریمۀ نقدی صحبت به میان آمده حال آن که میدانیم مجازات های اصلی در شرع، قصاص و حدود و دیات است و وقتی صحبت از تعزیرات میشود و قانون هم به صورت موقت تصویب و اجرا می شده یعنی قابل تغییر و انطباق با مقتضیات زمان است.
فیالمثل می توان در ادارات و دستگاهها و مراکز آموزشی کماکان بر یونیفورم تعریف شده تأکید داشت و برای معابر و انظار تدبیر دیگری اندیشید. بدون ضرب و زور عملا چارهای ندارند به شال ولو شل رضایت دهند و نمیتوانند دنبال حداکثرسازی بروند. هر چند این پرسش قابل طرح است که در حکومت دینی مردم باید از خدا بتنرسند یا از پلیس؟ در این صورت در جایی که پلیس نباشد چه؟
9. استدلال دیگر در برخوردها این است که قضیه سیاسی شده و با زن کم حجاب و بد خحاب و شل حجاب کاری نداریم اما آن که روسری را به عمد برمی دارد و مثل پرچم علم می کند دارد کار سیاسی می کند و از فلان جا خط گرفته است. این احتمال را نویسنده رد نمی کند اما اتفاقا هر چه بیشتر حساسیت نشان دهید احساس میکنند به موفقیت بیشتر دست یافته اند.
10. چرا باید نزد برخی زن فقط تن باشد؟ دوستی میگفت همکار خانم مجردی دارد با سه مدرک فوق لیسانس و با نزدیک به 50 سال سن، یک منشی جوان 20 سالۀ دیپلمه و یک خانم 45 ساله با دو فرزند. این سه با هم از دفتر خارج شدند و با هم منتظر تاکسی بودند. گشت ارشاد از راه رسید و به هر سه تذکر داد. یعنی نزد این مأموران اهمیتی ندارد که آن زن واجد چه جایگاه دانشگاهی و چه اعتباری است یا این دختر، جوان است و آن زن همان مادری است که هر سال میگویند بهشت زیر پای توست و تنها کارمند زن که در دفتر او در تمام ماه رمضان روزه بوده است. چون زن را با فقط تن و پوشش او قضاوت میکنند. 20 ساله یا 50 ساله هم فرقی ندارد.
با این نگاه طالبان زیرکتر است که اصلا اجازۀ تحصیل بالاتر از دبستان نمیدهد چون نمی توانی درهای دانشگاه را باز بگذاری و بعد جوانکی جای برادر کوچکتر او بگوید تو نمیفهمی چه باید بپوشی و منِ پلیس به تو میگویم.
در دنیایی که تعبیر «معلول» هم منسوخ شده چون انسانها را نمیتوان به «سالم» و «معلول» تقسیم کرد و هر که ممکن اس در عضوی مشکل داشته باشد و از تعبیر «دارای معلولیت» استفاده میشود این که زن را تنها به عنوان زن ببینی تصویری مترقی از پلیس در اذهان ترسیم نمیکند ولو در مدرن ترین خودروها نشسته و به وسایل جدید مجهز باشد.