عباس آخوندی که بعد از استعفایش از وزارت راه و شهرسازی به گفتوگوهای رسانه ای و نظریه پردازی روی آورده است این بار با روزنامه شرق گفتوگویی داشته است که بخشهای مهم آن در ادامه آمده است:
*در حال حاضر ما با پدیده بیدولتی مواجهیم؛ قاعدتا اقدامات مجلس میتواند این حس را به مردم منتقل کند که تا چه اندازه این پدیده عمیق است. در نتیجه، این اقدامات میتواند به کاهش یا افزایش چالشها بینجامد. متأسفانه درحالحاضر آنچه از سوی مجلس صورت میگیرد، بیشتر تشدید حس بیدولتی است، گویی مجلس یک دولت مستقل است؛ بهصورت مستقل عمل میکند و ارتباطش با دولت جاری و مستقر قطع است، این مسئله در جامعه احساس بسیار بدی ایجاد میکند.
*حال آنکه مردم در شرایط تعارض منافع میان خود و گروههای سیاسی و اجتماعی به دولت روی میآورند، چراکه دولت پناهی است تا مردم را از گذرگاههای پرتنش عبور دهد.
*درحالیکه شهروندان دوست دارند در وضعیت آرام زندگی کنند؛ اما مردم هر صبح که از خواب بیدار میشوند باید خود را برای یک چالش جدید از سوی مجلس آماده کنند. این چالش جدید به ظاهر در جهت پیگیری منافع آحاد ملت است اما در عمل بیشتر عدم قطعیت را ایجاد میکند.
*درحالحاضر نه کارگر و نه سرمایهدار بهطورکل هیچکس امنیت روانی ندارد. در سالهای اخیر میزان فرار سرمایه از کشور پُرشتاب بوده و امید به آینده با این رفتار پرتنش بهشدت کاهش پیدا کرده است.
*مردم میگویند کاندیداها فقط حرف میزنند اما پس از رسیدن به قدرت کار دیگری میکنند. این نکته مهم منشأ بیاعتمادی در جامعه شده است.
*بزرگترین مشکل روحانی این بود که بهجای بازی در زمین خود، در زمین حریف بازی کرد و چرخشهای آشکاری در مواضعش دیده میشود. این دو به بیاعتمادی عمومی در جامعه نهتنها نسبت به دولت بلکه به سه قوه انجامید.
*آقای روحانی باید در این چند ماه باقیمانده تا پایان دولتش و انتخابات ۱۴۰۰ به سخنان و مواضع گذشته و اصیل خود بازگردد و تمامی مجراهای گفتوگو با جهان را فعال کند.
*روحانی در شعارهای انتخاباتیاش گفت من به اقتصاد آزاد اعتقاد دارم اما او در عمل هیچ اعتقادی به اقتصاد آزاد نداشت. روحانی گفت من به دنبال حلوفصل منازعات ایران در صحنه بینالمللی هستم اما اکنون در این راستا کمتر عمل میکند. روحانی اعلام کرد که من به حقوق شهروندی پایبندم اما اصل حقوق شهروندی که حق انتخاب است در دوران او مورد کمتوجهی قرار گرفت.
*روحانی دستاورد بسیار مهمی در دولت یازدهم داشت و آن برجام بود. او باید تا آخرین لحظه پای برجام میایستاد.
*ایشان (حسن روحانی) شخصا تضعیف برجام را کلید زد درحالی که نباید این کار را میکرد. حتی در روزهای آغازین انتخاب بایدن، روحانی باید از سه ماه قبل درخواست تشکیل نشست ۱+۴ در حد سران را میداد اما این کار را نکرد. او بههیچوجه نباید از مواضع اصیل خود برمیگشت.
*روحانی میدانست که برجام بدون «FATF» بیمفهوم است. دستکم به این موضوع در سال ۹۶ پی برده بود. مگر برجام جز یک موافقتنامه امنیتی چه بود؟ این قرارداد ایران را از فصل هفت منشور شورای امنیت سازمان ملل خارج میکرد. برجام زمانی میتوانست مؤثر باشد که موانع تجارت بینالمللی مرتفع شود.