براساس کیفرخواست صادر شده در این جلسه دادگاه ماهان صدرات مدنی فرزند کاظم فاقد سابقه کیفری و ساکن تهران جزو افرادی بوده که در تاریخ ۲۰ /۰۷/ ۱۴۰۱ در اغتشاشات شهر تهران شرکت کرده و مرتکب جرایمی شده است.
وی متهم به محاربه از طریق کشیدن سلاح سرد (چاقو) به نحوی که موجب ایجاد
ناامنی و ترس در محیط شده است، اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، آتش زدن موتورسیکلت و تخریب گوشی شاکی خصوصی و ایراد جرح عمدی با چاقو نسبت به شاکی است. براساس فیلم و تصاویر دوبینهای مداربسته، متهم در محل اغتشاشات اقدام به آتش زدن موتور سیکلت و مسدود کردن خیابان کرده است.
همچنین متهم ماهان صدرات مدنی با شاکی خصوصی درگیر و او را با چاقو مجروح کرده است.
پس از قرائت کیفرخواست که توسط نماینده دادستان صورت گرفت، قاضی افشاری با دعوت یکی از شکات این پرونده از او خواست تا در خصوص حضور متهم در محل وقوع حادثه شهادت دهد. یکی از شکات در جریان این دادگاه گفت: بنده کارمند یک شرکت خصوصی هستم و هر روز صبح سرکار رفته و راس ساعت چهار بعد ازظهر از شرکت خارج می شوم. وی ادامه داد: بنده به همراه دوستم در عصر روز ۲۰ مهر ماه، سوار بر یک موتورسیکلت در حال تردد از خیابان ولیعصر - چهارراه مدرس به سمت میدان راه آهن - بودیم که متوجه شدیم چندین موتورسوار به صورت گروهی در خیابان رعب و وحشت ایجاد میکنند.
وی افزود: این موتورسواران که به صورت گروهی حرکت میکردند، با توقف در برخی از میادین و سر دادن شعار علیه نظام، قصد داشتند مردم را به تجمع، تشویق و دعوت کنند و با رجزخوانی و تهدید مردم از آنها میخواستند که حلقه اعتراضات را شکل دهند. شاکی این پرونده گفت: این موتورسواران در ادامه اقدام به تعقیب موتور سیکلت ما کرده و با لگد پراکنی به سمت موتور در حرکت - گویی که در اجرای این عملیات حرفهای هستند - موتور سیکلت ما را در نزدیکی مهدیه تهران واژگون کرده و در ادامه متهم- ماهان صداقت مرنی- با در دست داشتن یک فقره چاقوی سلاخی، از پشت، دوستم - راکب موتور - را از ناحیه بازوی دست چپ مورد حمله قرار داد.
وی تاکید کرد: این فرد و سایر موتورسواران به همین اقدام اکتفا نکرده و تلاش کردند شلنگ بنزین موتور ما را قطع کنند اما به دلیل اینکه محل شلنگ بنزین را پیدا نکردند، چاقوی همراه خود را در باک بنزین موتورسیکلت فرو کرده و نهایتا با روشن کردن فندک، اقدام به آتش زدن موتور سیکلت ما در ملا عام نمودند. شاکی نخست این پرونده تاکید کرد: طبق اقرار متهم، این افراد ما را به عنوان مامور لباس شخصی شناسایی کرده بودند و این در حالی است که ما اصلا در مسیر حرکت به خانه بودیم و هیچ توقفی نداشتیم. با این حال وقتی این فرد ما را مورد حمله قرار داد فریاد میزد که آهای مردم من لباس شخصی را زدم!
شاکی این پرونده تاکید کرد: در زمان طرح شکایت از بنده پرسیدند که آیا چهره این فرد ضارب را دیدهام یا نه که من گفتم چهره این ضارب را به خاطر دارم و ضمنا به یاد دارم که روی دو دست این فرد خالکوبی شده بود. قاضی افشاری در ادامه از متهم خواست که دستان خود را در معرض دید دادگاه قرار دهد و در ادامه از شاکی پرسید، خالکوبی که مشاهده کردید در همین محل بود؟ که شاکی به قاضی افشاری جواب مثبت داد. قاضی افشاری در ادامه از شاکی پرسید آیا شما در آن روز در مأموریت بسیج و یا در مأموریت مبارزه با ناآرامیها بودید؟ که شاکی به این سوال جواب منفی داد. قاضی افشاری در ادامه پرسید آیا شما این فرد را پیش از این درگیری دیده بودید؟ آیا این فرد با شما خصومتی شخصی داشته است؟ که شاکی باز هم به این پاسخ جواب منفی داد. در ادامه این جلسه قاضی افشاری از شاکی دیگر پرونده خواست توضیحات خود را به محضر دادگاه ارائه نماید.
شاکی دیگر گفت: من در این حادثه راکب موتور بودم. پس از اینکه موتور به وسیله لگد پراکنی این موتورسواران واژگون شد، متهم به سمت من حمله کرد و بنده را مورد مشت زدن و الفاظ رکیک قرار داد و در ادامه با چاقو، بازوی دست چپ بنده را مجروح کرد.
قاضی افشاری از شاکی پرسید آیا ضارب شما این آقا ( اشاره به متهم) بود؟ که شاکی به این سوال پاسخ مثبت داد. سپس قاضی افشاری از شاکی پرسید: نکتهای که برای این دادگاه اهمیت دارد این است که شما بعد از اینکه ضربه اول را متحمل شدید دیگر با این فرد چهره به چهره بودید؟
که شاکی پاسخ داد: بله. ما تنها با این متهم حاضر در جلسه دادگاه درگیر شدیم.