طعم شیرین تبریزگردی با چاشنی خبرنگاری

خبرگزاری مهر شنبه 12 آذر 1401 - 11:53
تبریز- خبرنگاران دهه هشتادی‌ آذربایجان شرقی روز جمعه میهمان تاریخ و قدمت تبریز بودند تا با شنیدن روایت‌هایی از این دیار بیش از پیش در راه اعتلای فرهنگ و تمدن آن گام بردارند.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها- اسرا درویشی؛ ساعت ۱۰ صبح، مقابل اداره پست آذربایجان شرقی سرآغاز سفر ما بود، همه رسیده بودند و به دلیل سردی هوا داخل اتوبوس چشم انتظار میزبان بودند. اندکی بعد میزبان هم آمد و با خوشامدگویی او سفر آغاز شد.

سفر جالبی در پیش داشتیم، سفری که خوره‌ی دوستداران تاریخ بود، البته این سفر وجه تمایز دیگری نیز داشت؛ دیگر خبری از خانواده، فامیل‌ها و دوستان نبود، همه از قشر فرهیخته و دست به قلم بودند و جمع دهه هشتادی‌ها یا همان گودزیلاهای جامعه جمع بود.

تور تبریز گردی به همت سازمان بسیج رسانه آذربایجان شرقی برای دهه هشتادی‌های رسانه‌ای استان برگزار می‌شد تا خبرنگاران جوان استان با قدمت و تاریخ کهن تبریز آشنا شوند.

از آنجایی که همه یکدیگر را می‌شناختند، صمیمیت خاصی بین آنها برقرار بود و به قول معروف رودربایستی نداشتند.

مسیر اول عمارت شهرداری تبریز بود، جایی که خانه دوم خبرنگاران تبریزی است و هر یکشنبه برای حضور در جلسه‌ی شورای شهر به آنجا می‌روند اما شاید تاکنون به آثار و تاریخ این بنا توجهی نکرده بودند ولی بسیار عجیب است که تمام تاریخ و زیبایی بنا را ول کرده و در مقابل سالن جلسات شورا عکس می‌گرفتند.

وارد عمارت شدیم و از بخش‌های مختلف غیر اداری آن بازدید کردیم، به موزه فرش، عکاسی، اتومبیل‌های قدیمی و هنرهای معاصر آن رفتیم که دیدن هرکدام مدت‌ها ما را مشغول می‌کرد. گذشته از موزه، خود عمارت که از دوران پهلوی به جا مانده است، حرف‌های بسیاری برای گفتن داشت.

احساس عجیبی است، درون بنایی قدم می‌زدیم که می‌دانستیم همین امروز همان استفاده را دارد که ۶۰ سال پیش هم داشت. بناهای تاریخی معمولاً خانه‌های تاریخی یا حمام‌های قدیمی هستند که امروز تغییر کاربری داده‌اند اما این یکی اصالت خود را حفظ کرده است و همین نکته باعث می‌شود از بقیه متفاوت باشد.

پس از عمارت تاریخی شهرداری تبریز، به سوی موزه آذربایجان رفتیم، موزه‌ای که به ندرت می‌توان تبریزی پیدا کرد که در دوران دانش‌آموزی به آنجا نرفته باشد.

طبقه اول آثار و اشیای تاریخی مربوط به دوران پیش از تاریخ و دوران پیش از اسلام بود؛ از سفال‌های مربوط به تپه‌ی اسماعیل‌آباد با هفت هزار سال قدمت، تا سنگ‌های معدنی «سرپانتین» که در جیرفت یافته شده‌اند.

اما اثری بود که توجه همه را به خود جلب کرده بود، اجساد مرد و زنی که مربوط به سه هزار سال پیش هستند و در سال ۱۳۷۸ خورشیدی و در پیرامون مسجد کبود یافت شده‌اند؛ از آنجایی که همه خبرنگار بودند، طبع شوخی آنها هم به راه بود و داستان‌های بسیاری برای این مرحوم و مرحومه روایت می‌کردند، چراکه بی‌ربط هم نبود شکل دفن آنها اندکی جای سوال داشت.

طبقه بعدی ظروف دوره ایلخانان بود، ظروفی بسیار زیبا با نقش و نگارهای ویژه که بیشتر توجه خبرنگاران زن را به خود جلب کرده بود و به قول خودشان این ظروف، فامیل شوهر پسند است. سالن بعدی نیز مربوط به مهرهای دوره هخامنشیان تا دوره قاجار بود.

پس از موزه آذربایجان به سراغ مسجد کبود رفتیم که در چند قدمی آنجا بود. طاق‌های تو در تو این بنا سوژه عکاسی خبرنگاران شده بود، به داخل مسجد رفتیم، راهنمای این بنا ما را جمع کرده و توضیحاتی را در رابطه با آن داد؛ از مسجدی که مسجد نبود تا نام آنکه کبود نبود، مسجد کبود همان عمارت مظفریه است که آرامگاه جهانشاه به همراه همسر اول و البته قبر خالی همسر دوم در آنجا بود.

مسجد کبود بهانه‌ای شد تا اهالی رسانه عکس دسته‌جمعی بگیرند و از این روز به یاد ماندنی به یادگار داشته باشند.

طعم شیرین تبریزگردی با چاشنی خبرنگاری

بعد مسجد کبود به موزه شهریار، دیار شعر و ادب، رفتیم. این خانه حس و حال دیگری داشت، با ورود به این بنا یاد شعر معروف شهریار «شهر تبریز است و جان قربان جانان می‌کند» افتادم، خانه‌ای ساده اما دلنشین، کتاب‌ها و اسباب خانه شهریار همانطور دست نخورده باقی مانده بود.

از طبقه زیرین خانه شهریار هم که نگویم، حوضی در وسط خانه بود با گلدان‌های رنگارنگ، با دیدن این فضا، طبع شعری خبرنگاران گل کرد و چند بیت شعر ما را میهمان کردند، شنیدن اشعار جان سوز شهریار اشک را در چشمان‌مان جمع می‌کرد.

بعد از خانه شهریار حال‌مان تغییر کرد و دیگر حال گذشته را نداشتیم. حس و حالی که تعریفی برای آن وجود ندارد؛ نه شاد بودیم نه غمگین اما اشعار شهریار حال‌مان را دگرگون کرده بود.

از خانه شهریار تا موزه قاجار فاصله بیشتری بود، در این فاصله همه مشغول کاری بودند، تعدادی گرم صحبت تعدادی هم مشغول شلوغی البته دهه هشتادی‌های جمع نسبت به بزرگترها آرامتر بودند؛ چراکه شاید کودک درون بزرگترها با دیدن این جمع جوان فعال شده بود.

طعم شیرین تبریزگردی با چاشنی خبرنگاری

خانه موزه قاجار، همان خانه‌ای که دست نخورده از دوران قاجاریه به جا مانده بود و در رابطه با زیبایی بنای آن بسیار شنیده‌ایم.

با ورود به این خانه‌ی باشکوه بیشتر از تاریخ، طبیعت پاییزی آنجا توجه ما را جلب کرد و به نوعی خوره‌ی عکاسی بود به‌ویژه برای آنهایی که به سراغ عکس‌های دلبرانه و شاعرانه هستند.

از داخل بنا هم که دیگر نگویم، پنجره‌های رنگارنگ، گچبری‌های زیبا، عکس‌های زنان ناصرالدین شاه، دختران ساده و زیبا روی آن دوره، آن چنان ما را غرق خود کرده بودند که دل‌مان می‌خواست ساعت‌ها در آنجا بمانیم.

راهنمای موزه در مورد بنا می‌گفت اما همه سرگرم عکاسی بودند، ژست عاشقانه و خیره به یک گوشه گرفته و در مقابل پنجره‌های رنگی ایستاده بودند و عکس‌های شاعرانه می‌گرفتند تا در صفحات اجتماعی خود با یک بیت شعر به اشتراک بگذارند.

عکس‌های قدیمی هم که دیگر هیچ، عکس زنان بی‌شمار ناصرالدین شاه که شاید تمام زیبارویان آن دوران را به همسری خود درآورده بود، زنانی با قیافه مردانه، دامن‌های چین چینی، روسری به سر و پاها بیرون! انگار تعریف حجاب در آن دوران بسیار جالب‌تر از اکنون بوده است.

با دیدن مجسمه‌های بزرگ مردان آن دوره نیز یاد دوران قاجار افتادیم، هر قدمی که برمی‌داشتیم انگار در دوره‌ی قاجار بودیم و تنها وجه تمایز ما لباس‌های متفاوت و البته تلفن همراه بود که امکان ندارد خبرنگاری را لحظه‌ای بدون آن ببینید.

خانه موزه قاجار پایان سفر ماجراجویانه و متفاوت خبرنگاران دهه هشتادی استان بر دل تاریخ تبریز بود تا شاید با شنیدن قدمت تاریخی گام‌هایی را در مسیر اعتلا و پیشرفت این دیار بردارند و تاریخ کهن آن را زنده نگه دارند.

این سفر نیز مانند دیگر تورهای رسانه‌ای تمام شد اما خاطرات شیرین آن هیچگاه فراموش نمی‌شود.

منبع خبر "خبرگزاری مهر" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.