روایتی از لبیک کامیون‌داران به فراخوان امام(ره)/معمار کبیر انقلاب چگونه کابوس «دموراژ» را پایان داد؟

خبرگزاری فارس شنبه 26 آذر 1401 - 11:15

خبرگزاری فارس از قزوین، 26 آذر ماه هر سال یادآور صدور فرمان امام راحل «ره» در سال ۱۳۶۲ در زمینه اعزام کامیون‌ها به بنادر جنوبی برای تخلیه کالاهای وارداتی از مبادی دریایی کشور است. ایجاد تنگناها و محدودیت‌ها در نظام ترابری کشور، یکی از تبعات اقتصادی جنگ تحمیلی بود.

در آن ایام، جمع کثیری از رانندگان قزوین به فرمان امام خمینی (ره) لبیک گفتند و برای تخلیه کشتی‌های متوقف شده در بندرعباس عازم جنوب شدند. در این رابطه با یکی از این رانندگان گفت‌وگو کردیم که در ادامه از نظر می‌گذرد.
 

 

 - در ابتدای این مصاحبه بفرمایید از چه سالی راننده کامیون شدید؟

بنده علی‌اکبر سیارمه حدودا 70 ساله هستم. بیش از 40 سال است که گواهینامه رانندگی حرفه‌ای دارم. از سال 58 کامیون تریلی داشتم و از همین قزوین هم خریده بودم و در جاده‌های مختلف رفت و آمد می‌کردم. البته برادرم هم با ماشین کار می‌کرد. 
 
- ماجرای فرمان امام راحل(ره) مبنی بر دعوت از کامیون‌داران برای تخلیه بار در بنادر چه بود؟ 

در 26 آذر ماه سال 62 در میانه جنگ تحمیلی، کشور کاملاً در حصر و نیازهای مردم زیاد بود. رژیم بعث تمام بنادر از شمال خلیج‌فارس از جمله آبادان، خرمشهر و ماهشهر را بمباران می‌کرد و فقط یک بندر فعال یعنی بندرعباس را داشتیم. در لنگرگاه بندرعباس بیش از 100 فروند کشتی در انتظار تخلیه بود و محموله‌های کارخانجات، مایحتاج عمومی مردم و تدارکات و تجهیزات جبهه‌ها در کشتی‌ها و در انتظار تخلیه بود. طی فرمانی از سوی امام راحل مبنی بر تخلیه کشتی‌های متوقف شده، تمام رانندگان بسیج شدند و با دعوت به فرمان معمار کبیر انقلاب، به مسئولیت ملی، دینی و اجتماعی خود عمل کردند.
 

 

 - از حضور و مشارکت رانندگان قزوینی در آن فراخوان بگویید.

در آن زمان حدود 30 ساله بودم و با کامیون کار می‌کردم. کمپرسی‌داران و رانندگان کمپرسی در طول یک ماه باید در خدمت جبهه می‌بودند و کارت‌های انجام وظیفه‌ای هم دریافت می‌کردند و 11 ماه دیگر سال را برای خودشان کار می‌کردند. یعنی در طول هشت سال دفاع مقدس، این رانندگان هشت ماه در جبهه بودند و برای خود وظیفه می‌دانستند و بر این اساس نیز به فرمان امام لبیک گفتند و من هم خدمت در جبهه را برگزیدم.

به یاد دارم بارگیری 700 دستگاه کامیون از آمادگاه عمومی آبیک انجام شد و تجهیزات و محموله‌ها را به جبهه‌های جنوب بردند که یک سر این کامیون‌ها از تاکستان رد شده بود و یک سر دیگر آنها هنوز قزوین بود و با فاصله 10 متری به سمت جنوب می‌رفتند که مسافتی بسیار طولانی بود. بعد از طی این مسافت به مقصد رسیدیم و دو تا سه ساعت در فرودگاه منتظر ماندیم تا هواپیماها بنشینند و محموله‌ها روی تریلی ها قرار بگیرند و آن ها را به جبهه‌ها ببریم.

در زمان دیگری در روز تاسوعا به همراه دو تریلی دیگر بارگیری کردیم و روز عاشورا در راه بودیم و ظهر عاشورا به آباده رسیدیم. همراه هر کدام از ما یک سرباز مسلح هم بود و مهمات را به پایگاه‌های نیروی دریایی سپاه و ارتش در کنار خلیج‌فارس بردیم. 

 
- داستان دموراژ (Demurrage)  چه بود؟

به خاطر توقف کشتی‌ها در لنگرگا‌ه‌ها خسارت خواب دریافت می‌کردند و از نظر بین‌المللی در دریانوردی به آن دموراژ می‌گفتند که رقم بسیار بالایی بود و به دلار هم می‌گرفتند. تعریف دقیق‌تر آن این است که اگر شما در مدت زمان تعیین شده، کانتینر را به شرکت‌های حمل و نقل دریایی تحویل ندهید باید مبلغی را به عنوان جریمه به آنها بپردازید که به آن دموراژ (Demurrage)  گفته می‌شود.

یک کشتی اگر یک ماه یا بیشتر متوقف می‌شد، به صورت روزشمار رقم‌های بسیار کلانی به کشور تحمیل می‌شد که با فرمان امام و لبیک رانندگان کامیون و غیره با تخلیه کشتی‌ها جلوی این خسارت‌ها گرفته می‌شد یا از میزان خسارت‌ها کاسته می‌شد. یک دهه بعد از 26 آذر ماه سال 62، به پیشنهاد وزارت راه و ترابری، این روز به نام روز «حمل و نقل» نامگذاری شد و در تقویم ثبت شد که به نام و مختص رانندگان است.

منتی به کسی نداریم. مملکت ما بوده و در آن مقطع زمانی که دشمن به کشور حمله کرده بود، رانندگان با دلایلی که برای خود داشتند و وظیفه بوده برای دفاع از کشور به جبهه‌ها می‌رفتند و خدا را شاکر بودند و با احساس رضایت به وظیفه خود عمل کردند. اگر در مواقع ضروری تمام اقشار جامعه به وظایف خود عمل کنند یعنی هر کسی در هر جایگاهی که برایش تعریف شده به وظیفه‌اش عمل کند بسیاری از مشکلات جامعه حل می‌شود. 

افزون بر این، وجه تمایز رانندگان با دیگر اقشار جامعه در زمان جنگ این بود که عده‌ای با جان، عده‌ای با مال و عده‌ای با تبلیغات وظایف خود را نسبت به وطن در جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها انجام می‌دادند و کامیونداران و رانندگان ماشین‌های سنگین هم با جان و مال خود در خدمت جبهه‌ها بودند.
 

 

 - خاطره‌ای از حضورتان در شهرهای جنگ‌زده جنوب دارید؟ حال و هوای مردم چطور بود؟ 

جنگ اصلا خوب نیست. خاطرم هست که مردم شهرهای آبادان و خرمشهر احساس ناامنی می‌کردند و شبانه‌روز شهرهایشان بمباران می‌شد. عده‌ای از مردم این شهرها تعصب ماندن داشتند و عده‌ای هم اعم از زن و مرد و بچه و کوچک و بزرگ هر چیزی که قابل حمل بود را از خانه هایشان برمی‌داشتند تا بتوانند از شهرها خارج شوند.

ماه‌های اول جنگ بود در خرمشهر مردمی را دیدم که با خودروها و اسباب و لوازم زندگی به سمت اهواز می‌رفتند. به همراه شوهر خواهرم از خرمشهر به اهواز می‌رفتیم که دیدیم هفت الی هشت خودرو که مردم سوار بودند، به دلیل خرابی و تمام شدن سوخت بنزین، توقف کرده بودند. در آن شرایط بنزین نداشتیم و این چند ماشین را به هم وصل کردیم و با کامیون حرکت کردیم تا از صدمات جلوگیری کنیم.

پیرمردی را دیدم که دوست نداشت همراه خانواده‌اش به اهواز بیاید و می‌گفت نمی‌آیم و می‌خواهم در خانه و شهر خود بمیرم و برای رفتن از شهر مقاومت می‌کرد. در مسیر مردم در هر زمان که به آبادی و جای امنی می‌رسیدند و می‌توانستند بنزین تهیه کنند پیاده می‌شدند.
 

 

 - از مهمترین خاطرات دوران رانندگی که به یاد دارید برای ما بفرمایید.  

از قزوین حرکت کرده بودم و محموله ای را به بهبهان رساندم و سپس قرار بود به امیدیه اهواز بروم. شنیده بودم مسیری وجود دارد که می‌توانم از آنجا به گچساران و سپس امیدیه بروم. یعنی مسیری بود که می‌توانستم زودتر به امیدیه برسم. 20 کیلومتر بعد از بهبهان شروع به حرکت کردم. پس از آن باید به رامهرمز، سپس به سمت گچساران و امیدیه می‌رفتم که فاصله 100 کیلومتر بود. ساعت 9 شب در جاده گچساران بودم که از داخل کوه‌ها رشته زاگرس باید عبور می‌کردم. این جاده سخت و صعب‌العبور بود. عرض جاده سه متر بیشتر نبود، در حالی که 2.5 متر کف تریلی من بود که با فاصله 20 تا 30 سانتیمتری پل را رد کردم.

یک لحظه دیدم انگار خورشید مقابل من طلوع کرده، سپس خاموش شد. در جایی که ضلع جنوبی رشته کوه بود دیدم شعله‌های گاز به آسمان می‌رود که متوجه شدم خورشید نبود و چا‌ه‌های نفت بودند که شعله‌های گاز از آن ها خارج می‌شد.

ساعت پنج صبح به امیدیه رسیدم. طی مسیر 100 کیلومتری را که فکر می‌کردم زودتر برسم، پنج ساعت طول کشیده بود. نکته تعجب برانگیز این بود که در طول مسیر، پنج ماشین هم به چشمم نخورد. شب خیلی سختی بود و این مسیر را تجربه نکرده بودم و همسفری هم نداشتم اما بخیر گذشت. 
 
در صحبت ها به اینکه اولین رئیس کانون سراسری رانندگان کشور بودید، اشاره کردید. توضیح بیشتری در این باره بفرمایید.

با عضویت در این کانون که در اصفهان تشکیل شده بود، بیمه رانندگان پیگیری و اجرایی شد. پیشنهادها و طرح‌های بسیاری در دولت‌های مختلف به مسئولان ذیربط ارائه شد اما به دلیل کاغذبازی‌ها و تصمیم‌گیری‌های ناشی از تغییر مدیریت‌ها و بعضا سوءمدیریت و ناکارآمدی برخی مسئولان، ابتر ماند. شاید اگر در زمان خودش مسائل پیگیری و مشکلات حل می‌شد امروز نارضایتی‌ها در بین قشر رانندگان کمتر بود. 
 
- به عنوان حسن ختام، اگر نکته‌ای مدنظر دارید، بفرمایید.

مدیر نمایندگی دفتر جمعیت طرفداران ایمنی راه‌ها در استان قزوین هم هستم. جزو اولین استان‌هایی هستیم که این نمایندگی شکل گرفته و پیگیر ایمنی جاده‌ها بوده و هستیم تا از میزان تلفات در جاده‌ها به میزان قابل توجه کاسته شود.

در برهه ای خوب عمل شد اما دوباره نیازمند پیگیری مسئولان هستیم. رانندگان جاده‌ای در حقیقت استفاده‌کنندگان حرفه‌ای از راه‌ها هستند و از جمله مطالبات آنها، اصلاح راه‌ها و مسائل مربوط به آنهاست که به همراه این مطالبات، مسائل راهداری را هم پیگیری می‌کنیم. 
 
پایان پیام/ 

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.