شمال نیوز / دکتر حامد ذاکریان فعال رسانه ای، اجتماعی : *تنها راه برون رفت از شرایط حاضر اعتمادبه #نسل جوان است / فضا دهید، کاری چو کارستان خواهیم کرد*.
باید مدیران *ر خوت زده* از مناصب کنار بروند و با حضور جوانان، امید به جامعه تزریق و حرکت سریع در راستای رفع مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به سرعت آغاز شود، چه بخواهید و چه نخواهید تنها راه برون رفت از شرایط حاضر اعتماد به نسل جوان حاضرست، به ما همانطوری نگاه کنید، که در چهار و پنج دهه قبل پیشکسوتان آن زمان به شما نگاه کردند و با اعتماد خود فضا و فرصت را در اختیارتان قرار دادند.
بیانیه گام دوم انقلاب در حقیقت مانیفست دومین مرحله تمدن سازی با هدف آمادگی برای طلوع ولایت حضرت بقیهالله به شمار میآید و خطاب اصلی آن «جوان مؤمن ایرانی» است .
در این بیانیه بهصراحت، عمده بار مسئولیت به سرانجام رساندن این مأموریت تاریخی، متوجه جوانان است، چراکه برای ترسیم افقهای جدید، نیروهای تازهنفس باید نقش اصلی را در کنار نسل_اول_دوم انقلاب بازی کنند و «شانههای خود را به زیر بار مسؤولیت دهند.» برای ترسیم دقیقتر مؤلفههای ضرورت حضور جوانان در پیشرانهای گام دوم انقلاب اسلامی میتوان به نکات ذیل اشاره کرد.
یکم : هر گوشه از تاریخ انقلاب را که بنگریم، نمیتوانیم گوشهای از موفقیتهای آن را بدون حضور و ظهور *جوانان* تصویر کنیم . در عرصههای جنگ تحمیلی که یکی از سختترین برهههای کشور بود، تقریباً همه فرماندهان جوانانی بودند که هیچ دوره نظامی یا چریکی را بهصورت آکادمیک ندیده بودند و هر آنچه از مهارتهای رزمی در معرکه بکار بستند، حاصل نبوغ و مشورت جمعی آنها بود.
دوم : جوانان محافظهکاری و مصلحتاندیشی نیستند و تکلیف خود را هر جا بر زمینمانده ببینند، بدون ملاحظه انجام میدهند . این البته به مفهوم کار بدون فکر، شتابزده و هیجانی نیست. در موارد بسیاری دیدهشده که مفاد قانونی و اصول شرعی و انقلابی، ضرورت یک اقدام را مثلاً در بخش فرهنگی یا اجتماعی مشخص کردهاند ولی به دلیل عاقبتاندیشی و برخی ملاحظات سیاسی، مسئولین دست روی دست گذاشته و بیتحرک نشستهاند، درحالیکه اگر در بخش اجراء، جوانان متصدی امور و از مجوزهای قانونی برخوردار بودند، با روشهای خلاقانه و شیوههای جذاب، بدون فوت وقت آنچه را که باید، انجام میدادند .
نکته اینجاست که این فرمول، به مفهوم مرتبط بودن تشدید محافظهکاری با افزایش سن نیست، چراکه نمونههای فراوانی را میتوان آدرس داد که باتجربه ها و معمرین و پیشکسوتان، پا بهپای جوانان در میادین و بزنگاهها حاضر و در کسوت الگوی آنان ظاهر شدهاند اما آنچه مسلم و به تجربه ثابتشده، اینکه میانگین آرمانخواهی و پافشاری بر اصول و موازین نظام در جوانان بیش از پیشکسوتان است.
سوم : حضور جوانان در حوزههای مدیریتی کشور یک امر مستحب نیست، بلکه واجبی غیرقابلاجتناب است، چراکه در صورت تداوم حضور مدیران_ناکارآمد ، ممکن است به برخی نارضایتیها دامن زده شود و بهانه به دست بدخواهانی بیفتد که میخواهند ناکارآمدی پارهای از مدیران فرسوده را به پای کلیت نظام بنویسند و از این رهگذر، مردم را در مقابل حاکمیت قرار دهند .
افزون بر این، در اینکه جمهوری اسلامی ایران علیرغم شاخصهای رو به رشد و حرکت سریع در همه عرصهها، با جماعتی از مدیران مواجه است که میز و ریاست را ملک طلق خود میدانند، شکی نیست، لذا اگر بخواهیم که اولاً به دامنه مشروعیت نظام بیفزایم و ثانیاً در جنگ اقتصادی سرافراز شویم، باید مطالبهای در میان جامعه شکل بگیرد که مدیران رخوت زده از مناصب کنار بروند و با حضور جوانان، امید به جامعه تزریق و حرکت سریع در راستای رفع مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهسرعت آغاز شده و به آرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برسیم.
بنابراین، تحول در مدیریتها بیش از آنکه مرهون تکنیکها و فنون مدیریتی باشد – که آن هم در جای خود حائز اهمیت است – نیازمند روی کار آمدن نیروهای تازهنفس انقلابی (نه چپ و نه راست) و *جوانگرایی* است.
این فراز از رهنمودهای رهبر حکیم انقلاب در بیانه گام دوم انقلاب در خاتمه خواندنی است: «دنباله این مسیر (انقلاب) که به گمان زیاد ، به دشواری گذشتهها نیست ، باید با همت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود . مدیران جوان ، کارگزاران جوان ، اندیشمندان جوان ، فعالان جوان ، در همه میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی و نیز در عرصههای دین و اخلاق و معنویت و عدالت ، باید شانههای خود را به زیر بار مسئولیت دهند ، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند ، نگاه انقلابی و روحیه انقلابی و عمل جهادی را بکار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته اسلامی بسازند.»