عصر ایران- چنان که پیشتر هم توضیح داده شده در این توشهها و خوشهها که از باغ ادبیات ایران برمیگیریم، به دنبال مضامین دشوار نیستیم اما هر ازگاهی خالی از لطف نیست اگر کمی پیچیدهتر باشد.
چنانکه در یکی از قسمتهای گذشته آمد در شاهنامۀ فردوسی و در بخشِ «گفتار اندر سخن پرسیدن موبدان از زال»، موبدانِ 6 چیستان را با زال درمیان میگذارند تا هوش او را بسنجند و خطاب به او میگویند:
به پردهَنْدَرست این سَخُنها بجوی
به پیشِ ردان آشکارا بگوی
گرین رازها آشکارا کنی
زِ خاکِ سیه مشکِ سارا کنی
اولین چیستان به نسبت ساده بود و اینک دومین:
دگر، موبدی گفت: کای سرفراز
دو اسپِ گرانمایه و تیزتاز
یکی زو بکردارِ دریایِ قار
یکی چون بلورِ سپید آبدار
به رنجاند و هر دو شتابندهاند
همان یکدیگر را نیابندهاند
تارنمای «پارسی انجمن» گزارش واژههای دشوار را چنین آورده است:
قار: قیر.
آبدار: در اینجا، روشن و درخشان.
یکدیگر را نیافتن: به یکدیگر نرسیدن.
[دریایِ قار «شب» است و بلورِ سپید «روز» باشد. پس، پاسخ شب و روز است که چون دو اسب سیاه و سپید در شتاباند، لیک به یکدیگر نمیرسند.]
پاسخِ زال هم از این قرار:
دو اسپِ دونده سپید و سیاه
که مر یکدگر را نیابند راه
بدین سان شب و روز دان، ای شگفت
کز اینجا شِگِفتی توانی گرفت