شاخه گل شهید تکواندوکار برای «مادر»

صدا و سیما چهارشنبه 15 بهمن 1399 - 15:42
مادر که می‌گویی می‌توانی مزه مهربانی را روی زبانت احساس کنی، انگار خدا دنیایی از دلسوزی و فداکاری را در یک کلمه خلاصه کرده است و آن کلمه «مادر» است.

به گزارش خبرنگار اخبار ورزشی خبرگزاری صدا و سیما، نگاه مادر با عکس پسرش گره خورده است. وقتی عکس‌های آلبوم را به من نشان می‌دهد، چشم هایش برق می‌زند. برگشته به ۳۰ سال قبل، همان روز‌هایی که محمدرضای عزیزتر از جانش لباس تکواندو بر تن می‌کرد، از زیر قرآنی که مادر آماده کرده بود، رد می‌شد و روی تاتامی رقبایش را شکست می‌داد.
عکس‌های محمدرضا با لباس تکواندو و احکام قهرمانی‌اش که بیش از سه دهه، روی دیوار‌های خانه خودنمایی می‌کند، در همه این سال‌ها شعله غرور و افتخار را در دل مادر روشن نگه داشته است و هر روز به همه یادآوری می‌کند، پسر او نه تن‌ها در میدان جهاد بلکه در میدان ورزش هم قهرمان بود. مادری پرمحبت که وقتی شنید، به مناسبت روز "مادر" به دیدارش آمده ایم، از خاطرات شیرین پسر شهیدش برایمان گفت.

 عشق به تکواندو 
حاجیه خانم خدیجه مقدم مادر شهید تکواندوکار "محمدرضا کریمائی" از روز‌هایی می‌گوید که محمدرضا در باشگاه محله شان ثبت نام می‌کند و به سراغ تکواندو می‌رود. وقتی عکس‌های مبارزات پسرش را نشان می‌دهد، می‌گوید: "۱۵ یا ۱۶ ساله بود که تکواندو کار می‌کرد و هر تکنیکی که یاد می‌گرفت، در پشت بام خانه به برادرانش هم یاد می‌داد. " او اطلاعات خوبی از تکواندو دارد و ادامه می‌دهد؛ "آن زمان تکواندوکاران بدون کلاه مسابقه می‌دادند و چیزی به نام تشک‌های امروزی برای مسابقه و تمرین نبود. تکواندو تجهیزات امروزی مثل جوراب و مچ بند را نداشت. هر بار که پسر‌ها به منزل برمی گشتند، آسیب دیده بودند و من دور از چشم پدرشان به آن‌ها رسیدگی می‌کردم و در کنار آن باید درس هم می‌خواندند. "

 همه تکواندوکاران برایم محمدرضا هستند 
مادر شهید کریمائی شیطنت پسرانش را هم به خوبی به یاد دارد؛ "وقتی به خانه برمی گشتند، تکنیک‌ها را مرور می‌کردند و بعضی وقت‌ها خانه را بهم می‌ریختند. " او با شوق فراوان از علاقه اش به تکواندو می‌گوید؛ "همه مسابقات تکواندو را می‌بینم. این رشته را خیلی دوست دارم. وقتی مسابقات را می‌بینم، فکر می‌کنم، پسر خودم مبارزه می‌کند. در واقع همه تکواندوکاران را به چشم محمدرضا یا غلامرضا و حتی نوه ام می‌بینم. "

 جوان تکواندوکاری که عازم جبهه شد 
"برای خدمت سربازی به نیروی انتظامی منتقل شد. در آنجا هم مربیگری می‌کرد و به دوستانش تکواندو یاد می‌داد". "می پرسم؛ "چطور شد که شهید کریمائی به جبهه رفت؟ " با لبخند می‌گوید: "آن روز‌ها جوانان یکی یکی عازم جبهه می‌شدند. یک روز محمدرضا پیش ما آمد و به پدرش گفت که می‌خواهد، به جبهه برود. او بچه مقیدی بود و به چشم پدر و مادرش نگاه نمی‌کرد. با خجالت تقاضایش را مطرح کرد. پدرش اول مخالفت کرد و گفت؛ تو وظیفه دیگری داری و امنیت شهر با امثال تو است. محمدرضا از من خواست، هر طور شده است، پدرش را راضی کنم. همین کار را کردم و گفتم که وقتی علاقه دارد، اجازه بدهیم که برود. " خانم کریمائی ادامه می‌دهد؛ "وقتی محمدرضا دلش می‌خواست، به جبهه برود، چیزی نگفتم، اما ته دلم می‌دانستم، که اتفاقی در راه است؛ بنابراین با دایی اش هم مشورت کردیم که او هم راضی بود. "

 دیدار پدر و پسر در خط مقدم؛ مثل یک معجزه 
"مدتی در پشت جبهه فعالیت می‌کرد و دو ماه و نیم در خط مقدم منطقه مهران بود. یک روز به خاله محمدرضا زنگ زدند و گفتند او تیر خورده است. وقتی خبر به گوش پدر محمدرضا رسید، عازم غرب کشور شد. وقتی به نزدیکی‌های مهران می‌رسد، به طور معجزه آسایی یک ماشین حاج آقا را سوار می‌کند و به خط مقدم می‌برد. پدرش از رزمنده‌ها سراغ محمدرضا را می‌گیرد و آن‌ها هم او را نشان می‌دهند و تازه می‌فهمد، که محمدرضا سالم است، بعد از چند ساعت پدر با بدرقه پسر راهی تهران می‌شود. حاج آقا کریمائی برای محمدرضا گوجه سبز و خیار برده بود و وقتی فرمانده میوه‌ها را می‌بیند، هم تعجب می‌کند و هم مطمئن می‌شود که پدری برای دیدار پسرش به خط مقدم جبهه آمده است؛ بنابراین به محمدرضا چند روز مرخصی می‌دهد. "

 تنها فیلم یادگاری 
خانم مقدم از خاطرات قهرمانی پسرش در مسابقات تکواندو بسیج و سپاه تهران هم گفت؛ "محمدرضا به تکواندو علاقه زیادی داشت. وقتی به مرخصی آمد، در مسابقات قهرمانی بین سپاه و بسیج تهران شرکت کرد و قهرمان شد. چند روز بعد مسابقات محمدرضا را برنامه "ورزش و مردم" پخش کرد. ما نمی‌دانستیم و همسایه‌ها خبر دادند که مسابقه محمدرضا را تلویزیون نشان می‌دهد. این تنها فیلمی است که از شهید به یادگار مانده است. " او با بغض ادامه داد: "بعد از مسابقات، نامه‌های همرزمانش را به خانوده آن‌ها رساند و دوباره به جبهه برگشت. این آخرین دیدار ما با او بود، وقتی که فقط ۲۱ سال داشت. "

 هدیه‌ای که در یاد مادر ماند 
هدیه‌ای که هیچ وقت از یاد مادر نمی‌رود. او روز‌هایی را یادآوری می‌کند که محمدرضا برای یادگیری حرفه خیاطی و زیگزاگ دوزی به بازار تهران می‌رود و نزد یکی از آشنا‌ها با این حرفه آشنا می‌شود. " محمدرضا خیلی از روز‌ها از باشگاه مستقیم به بازار می‌رفت و آنجا آموزش خیاطی می‌دید. گاهی مزدش را جمع می‌کرد و به من می‌داد. " حاجیه خانم مقدم از هدیه روز مادر پسرش گفت: "از مزدی که می‌گرفت، برای روز مادر برایم یک شاخه گل و پنج تومان پول هدیه داد و با خجالت گفت؛ مادر ببخشید که بیشتر از این نتوانستم، هدیه بدهم. به او گفتم همین هدیه هم برایم ارزش زیاد و برکت دارد. "

 فعالیت‌های ورزشی بجز تکواندو 
حاجیه خانم مقدم می‌گوید؛ "همه می‌گفتند، محمدرضا جوان فعالی است، او به جز تکواندو در پرش طول و فوتبال هم مسابقه می‌داد. در مسابقات فوتبال جام رمضان شرکت می‌کرد. هر سال برای زیارت به مشهد که می‌رفتیم، دوستان محمدرضا در این شهر هم برای باز فوتبال دعوتش می‌کردند. "

 محمدرضا مشوق برادران 
آقای غلامرضا کریمائی برادر شهید محمدرضا کریمائی هم از روز‌هایی گفت که با برادرانش تکواندو تمرین می‌کردند؛ "محمدرضا برادر بزرگتر بود و، چون ما کوچکتر بودیم، حریف تمرینی او می‌شدیم. همین موضوع باعث شد که بیشتر به سمت تکواندو برویم و ما هم مثل شهید کریمائی تکواندوکار شویم. "

 ادامه دهنده راه برادر 
کار نیمه‌تمام محمدرضا را برادرش تمام می‌کند. برادر شهید یادش می‌آید؛ "خاطرات تکواندویی من از آن دوران، به بعد از شهادت برادرم برمی گردد، در مراسم شهید، استاد زلفانی مربی ما در باشگاه از من خواست که ادامه دهنده راه برادرم در تکواندو باشم. ابتدا جدی نگرفتم، اما با همان لباس و ساک برادرم شروع کردم و با همین تجهیزات تکواندو را ادامه دادم. حالا دان پنج این رشته را دارم و مربی تیم نوجوانان دانشگاه آزاد هستم. پسرم هم دان سه تکواندو را گرفته است. " او گفت؛ "از همان باشگاه محله شان که شهید کریمائی تمرین می‌کرد، خاطرات زیادی از زبان هم دوره ای‌ها و دوستانش شنیده است. "
گزارش از: انسیه بحری

منبع خبر "صدا و سیما" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.