به گزارش "ورزش سه"، بیست و دومین دوره رقابت های لیگ برتر، با تمام حواشی و فراز و نشیب ها به خط پایان نزدیک شده و تا پایان این ماه قهرمان فوتبال ایران مشخص خواهد شد و به مانند دوره های قبل دو تیم نیز به دسته پایین تر سقوط کرده و چهار تیم هم به آسیا راه پیدا خواهند کرد.
اما آنچه که در این لیگ در کنار رقابت داغ و تماشایی سرخابیها با سپاهان برای قهرمانی به چشم آمد، انبوه مشکلات مالی ای بود که غالب باشگاه های لیگ با آن دست و پنجه نرم کردند و به خصوص در استقلال و پرسپولیس بیشتر از قبل شاهد آن بودیم.
موضوعی که حتی تیم های صنعتی و نفتی فوتبال نظیر مس کرمان و نفت مسجدسلیمان و آبادان را هم تحت الشعاع قرار داد و در هفته گذشته هم شاهد دلخوری بازیکنان تیم هایی چون پیکان بودیم.
موضوع دلسردکننده ای که برخلاف تصور، هرچه پیشتر میرویم، بیشتر از قبل شاهد آن در فوتبال به عنوان ورزش اول کشور از لحاظ گردش مالی هستیم. در همین رابطه، دکتر فرهاد رحیمی، استاد دانشگاه و کارآفرین ورزشی که از چهرههای شناخته شده حوزه مدیریت ورزشی در اصفهان به شمار میرود، یادداشتی در اختیار ورزش سه قرار داده که در ادامه می خوانید؛
نتایج سالها تحقیق و مطالعه در حوزه ورزش و تاثیر آن بر سلامت جامعه در کشورهای توسعه یافته به خوبی مبین اهمیت سرمایهگذاری در ورزش اعم از همگانی و قهرمانی است و در همین راستا، فوتبال به عنوان جذاب ترین ورزش جهان، در کانون توجه قرار دارد. موضوعی که در سالیان گذشته در کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز شاهد آن هستیم، افزایش تمایل سرمایهگذاران کلان در حوزه ورزش و خاصه فوتبال است.
با این حال، با نگاهی به کشورهای توسعهیافته اقتصادی که اغلب در ورزش فوتبال نیز صاحب جایگاه هستند، در مییابیم تمرکز دولتها در سالیان اخیر معطوف به تفویض کامل اختیارات به بخشهای خصوصی و برعهده گرفتن نقش نظارتی است به طوری که روز به روز در کشورهای صاحب سبک فوتبال، تاثیرگذاری این ورزش در اقتصاد در حال افزایش است و هرچه از نقش ساختار دولتی کاسته میشود، آورده مالی بخش خصوصی نیز افزایش پیدا میکند و سهم اقتصاد ورزشی - که به طور محسوسی در ایران مغفول مانده - حتی از بعضی صنایع بزرگ نیز در اشتغال بیشتر است.
موضوعی که با رعایت ملاحظات لازم باید در فوتبال ایران هم اجرا شود و دولت با بسترسازی مناسب، بخش خصوصی را به مشارکت ترغیب کند. مشارکتی که البته اگر مبنای آن استفاده از همان سنت قدیمی استفاده از کارگزار باشد، راه به جایی نمیبرد. " کسی که تنها ابزار در اختیارش چکش است، همه چیز را به شکل میخ میبیند"، ضربالمثلی در همین راستا است. در واقع دولت باید با عبور از راههای قبلی، به استفاده از روشهای جدید برای بهرهمندی از مشارکت بخش خصوصی روی بیاورد.
ارزشآفرینی فیک از طریق راههایی چون ارسال پیام به اوپراتورها برای حمایت از باشگاه و طرحهایی از این دست، همان موضوعاتی است که در نهایت نگاه کارگزار در استفاده از جیب هواداران(نه ظرفیت هواداری) را تداعی میکند در حالی که باشگاههایی چون استقلال و پرسپولیس با همکاری دولت و به شرط بسترسازی برای مشارکت بخش خصوصی از توان درآمدزایی غیرقابل تصوری به دلیل وجود بدنه عریض هواداری، برخوردارند.
هرچند صحبت از حق پخش تلویزیونی دیگر تکرار مکررات به حساب میآید اما در همین شرایط فعلی هم راههای نرفته زیادی پیش روست. جایی بسی تعجب است در همه سالیان اخیر، باشگاههای مطرح فوتبال ایران هرگز به فکر استفاده از برندشاپ نیفتاده یا آن را عملی نکردند و هربار که اخباری در خصوص سود مشترک باشگاهها با کمپانیهای تولیدکننده البسه و تجهیزات ورزشیشان از فروش اقلام هواداری به گوش میرسد، این تعجب جای خود را به حسرت میدهد.
این فقط یکی از راههای درآمدزایی پیش روی باشگاههاست اما نکته کلیدی در این بین، بیتفاوتی مدیران باشگاهها بهدلیل درمیاننبودن منافع ناشی از مدیریت دولتی است. پر واضح است که در صورت حاکم بودن بخش خصوصی در این باشگاهها، استفاده از منابع دولتی به پایان رسیده و آن زمان دیگر برآیند مالی یک شرکت برای صاحبان و مدیران آن از ارزش برخوردار میشود.
در نهایت خصوصیسازی باشگاههای فوتبال ایران و دورکردن تمرکز از مالکیت و مدیریت دولتی نیز تنها زمانی مفید خواهد بود که دولت پس از واگذاری از نقش اجرایی دست کشیده و با گرفتن نقشی نظارتی، از تیمداری در فوتبال و متعاقب آن ورزش دست بردارد و در عوض آن، با فراهم کردن ملزومات مالکیت خصوصی، این بخش را به سرمایهگذاری در ورزش ترغیب کند.