خبرگزاری فارس-تهران، من در برابر ماجرای کشف حجابها در حریم عمومی چه وظیفهای دارم؟ واکنشم چیست؟ سکوت کنم؟ بیتفاوت باشم و از کنارش عبور کنم؟ شاید اصلا واکنشم اثر نداشته باشه، پس چرا خودم را به زحمت بندازم و تذکر بدم؟ اصلا مگر حجاب برای حریم خصوصی آدمها نیست؟ پس چرا میگویند باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟ چه جاهایی امر به معروف و نهی از منکر واجب میشه؟ پاسخ این موارد و موارد دیگر را در گفتوگو با علی تقوی، رئیس اندیشکده امر به معروف و نهی از منکر میخوانیم که بخش اول آن در اینجا قابل مشاهده است.
در ادامه بخش دوم گفتوگو را میخوانیم.
فارس: برخی به دلیل ترس از روبهرو شدن با واکنش تند و زننده فرد خطاکار، از امر به معروف و نهی از منکر منصرف میشوند. نظر شما در این رابطه چیست؟
تقوی: ترس در مسأله امر به معروف و نهی از منکر، همیشه غیرعقلانی نیست و چه بسا برای انسان یک نعمت و در یک جاهایی نیاز است؛ اما خیلی اوقات ترس توهمی از شیطان است؛ درست است که برخی معاندند، مثل کسی که مست میکند و توحش میکند و قاتل شهید آرمان علیوردی میشود اما همه که دشمن نیستند، راجعبه خیلی از آنها، رهبری گفتند که من به اشک چشمشان غبطه میخورم و این باور قلبی رهبری است، پس خیلی اوقات این ترس از واکنش طرف مقابل بیجا است.
باید توجه داشت که افرادی که دچار خطا و گناه میشوند، برادرها و خواهرهای ما هستند که از بیعرضگی، کمکاری و جذب نکردن ما و حتی یک جایی به علت اخم نکردن و تذکر ندادن ما، دچار گناهی مثل بیحجابی میشوند.
افرادی که دچار خطا و گناه میشوند، برادرها و خواهرهای ما هستند که از بیعرضگی، کمکاری و جذب نکردن ما و حتی یک جایی به علت اخم نکردن و تذکر ندادن ما، دچار گناهی مثل بیحجابی میشوند
بصورت کلی ترس دو نوع است؛ همانطور که گفتیم خیلی اوقات توهمی است که باید با کسب مهارتهای لازم و انس با آیات و روایات بر آن غلبه کرد؛ البته باید توجه داشت که اگر ما با یک رفتار خشن و نامناسب امر به معروف کنیم، طرف مقابل هم واکنش نشان میدهد.
یک جاهایی هم ترس واقعی است، که این همان ترسی است که فقها ذیل شرط چهارم وجوب امر به معروف و نهی از منکر یعنی «نداشتن مفسده اهم» دستهبندی میکنند؛ تذکر دادن، خطر و ترس دارد اما سکوت هم ترس دارد، ما حواسمان به این نیست؛ خیلی اوقات خطر سکوت بیشتر است و این را باید سنجید؛ سکوت خشم خدا، عادی شدن گناه و یا جرعتافزایی گناهکار را به دنبال دارد؛ باید توجه داشت که اگر جلوی گناه را نگیری، فردا گناه جلوی شما را میگیرد.
فارس: عدهای به بهانه جلوگیری از دو قطبی شدن جامعه، از امر به معروف و نهی از منکر منصرف میشوند، این نگاه تا چه حد درست است؟
تقوی: رهبر انقلاب بارها فرمودهاند که نباید دوقطبی در جامعه وجود داشته باشد که در صورت تحقیق، متوجه میشویم که صرفا چهار نوع دوقطبی شدن در بیانات ایشان وجود دارد که نباید وجود داشته باشند؛ دوقطبیهای سیاسی-جناحی، دوقطبیهای القایی بنیصدری و انتخاباتی، دوقطبیهای شیعه-سنی(مذهبی) و دوقطبیهای قومیتی.
نه رهبری و نه امام راحل(ره) و نه هر انسان عاقل دیگری نگفتهاند که دوقطبی حق و باطل نباید باشد؛ مگر میشود که نباشد؟ باید توجه داشت اولین بار این شیطان بود که با تمرد از دستور خدا، دوقطبی حق و باطل را ایجاد کرد، این گناهکار است که با سرپیچی از دستور خدا و احترام نگذاشتن به قانون در جامعه دو قطبی ایجاد میکند.
تصور کنید فردی با خودرو خلاف مسیر خیابان حرکت میکند که ما با بوق زدن و چراغ دادن به او تذکر میدهیم که خطای خود را اصلاح کند، حالا فرض کنید فردی پیدا شود و بگوید بوق نزن چون دو قطبی ایجاد میشود، دوقطبی را آمر به معروفی که از حقش دفاع میکند ایجاد نکرده، بلکه خطاکار است که دو قطبی ایجاد کرده است. اگر به بهانه دو قطبی شدن جامعه، امر به معروف نکرده و سر مرز حق ایستادگی نکنیم، گناه پیشروی میکند و ما مجبور به عقبنشینی میشویم.
در قرآن بیان شده است که:«و لن ترضی عنک الیهود و لا النّصاری حتّی تتّبع ملّته» یعنی هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد(تا به طور کامل، تسلیم خواستههای آنها شوی) و از آیین(تحریف یافته) آنان، پیروی کنی. امروز میگویند تذکر ندهید چون دو قطبی میشود؛ فردا میگویند چادر سر نکنید و نماز نخوانید چون دو قطبی ایجاد میشود.
اگر به بهانه دو قطبی شدن جامعه، امر به معروف نکرده و سر مرز حق ایستادگی نکنیم، گناه پیشروی میکند و ما مجبور به عقبنشینی میشویم، امروز میگویند تذکر ندهید چون دو قطبی میشود؛ فردا میگویند چادر سر نکنید و نماز نخوانید چون دو قطبی ایجاد میشود
پس دوقطبی نباید باشد، یک قطبی باید باشد اما حول محور حق، نه حول محور باطل؛ خداوند در قرآن کریم میفرماید«و اعتصموا بحبل الله جمیعا» و سپس «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» که برخی فقها معتقدند این بخش تبیین همان آیه«و اعتصموا» است، یعنی اعتصام به «حبل الله» حول محور حق، نه برای اینکه دو قطبی نشود برویم حول محور باطل.
ما هماکنون در جمهوری اسلامی با یک اقلیت ضد دین فعال و یک اکثریت دیندار غیرفعال مواجهیم؛ برخی افراد با پوشش نامناسب روزی چندین ساعت در خیابانهای تهران راه میروند تا چشمها آنان را مشاهده و عادت کند! اینکه فکر کنیم چاره بیحجابی، تذکر ندادن و نگفتن و نبودن است، طرز تفکر اشتباهی است؛ «جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ»، گاهی فقط باید در اجتماع حضور داشته باشیم.
حالا چه کار کنیم که این تنشها و دفعها و دلخوریها کم شوند؟ باید خودمان را جای آن گناهکار بگذاریم و از خودمان بپرسیم که آیا اگر ما هم در شرایط تربیتی آن شخص بزرگ میشدیم، از آن بهتر عمل میکردیم؟ پس باید پیشفرضمان این باشد که آن گناهکار آدم بدی نیست اما در شرایط محیطی نامناسبی رشد کرده و اگر در شرایط محیطی و تربیتی مناسبتری رشد میکرد، چه بسا از ما انسان بهتر و متعهدتری بود.
برخی رسانهها سخنان رهبری و حاج قاسم را در مورد مسأله حجاب، تحریف کردند
در این موضوع توجه به این نکته ضروری است که یکسری رسانهها رهبری و حاج قاسم را تحریف کردند؛ بطور مثال فقط بر روی قسمتی از بیانات ایشان مانند اینکه «اینها دختران ما هستند ...» و «ضعیفالحجابها را محکوم به بیدینی نکنید ...» مانور رسانهای دادهاند، در صورتی که ایشان در فرمایشات خودشان نیز فرمودهاند «امر به معروف هم بر زن واجب است و هم بر مرد». یعنی دو مسأله امر به معروف و نهی از منکر فرد خطاکار و محکوم نکردن او به بیدینی، هر دو با هم اهمیت دارند.
حضرت آقا وقتی گفتند«کسانی که حجاب کامل ندارند را نباید متهم به بیدینی کرد» مرز را مشخص کردند؛ یعنی مرز، ضعیفالحجابها هستند که به دشمن لبیک نگفتند و آنهایی که لبیک گفته و کشف حجاب کردند، تهمت رویشان است.
فارس: شرایط وجوب و عدم وجوب امر به معروف و نهی از منکر چیست؟
تقوی: برای انجام امر به معروف و نهی از منکر چهار شرط وجود دارد؛ اول اینکه مطمئن باشیم کار شخص گناه است، شرط دوم احتمال اثر است؛ البته باید توجه داشت که اینجا احتمال اثر مطرح است نه اطمینان به اثر، دگرگونی و تحول.
رهبر انقلاب میفرمایند که هرکس در هرجا با گناهی مواجه شد، به عامل آن تذکر دهد و او را امر به معروف و نهی از منکر کند؛ نفر اول تذکر بدهد و بگوید، نفر دوم بگوید، نفر دهم بگوید، نفر پنجاهم بگوید، آنوقت است که ریشه گناه میخشکد؛ پس ما بیحجاب را چه دشمن بدانیم، چه معاند، چه منافق، چه غافل و گولخورده و حتی چه دختر حاج قاسم وظیفهمان این است که به او تذکر دهیم.
رهبری در رابطه با شرط دوم معتقدند که احتمال تاثیر همیشه وجود دارد؛ چون شرط دوم همانطور که گفتیم به معنی اصلاح و تحول و دگرگونی نیست و ده الی دوازده قسم دارد. احتمال اثر به این معنا نیست که امر به معروف و نهی از منکر ما حتما در آن لحظه اثر کند، چون ممکن است شخص خطاکار در آینده به حرف آمر به معروف فکر کند و به مرور اثر بپذیرد.
تذکر دهیم و برویم، حتی اگر از فرد مقابل ناسزا هم شنیدیم، عبور کنیم که لجاجت فرد تحریک نشود، در این حالت طرف با وجدانش تنها میماند و بعدا به حرف کسی که تذکر داده فکر میکند
و اینکه تذکر ممکن است گناه را کامل اصلاح نکند اما دفعه بعد کمترش میکند و یا همینکه با امر به معروف و نهی از منکر اتمام حجت کردهایم و با این کار شریک گناهکار نیستیم و یا اینکه گناه بر شخص گناهکار تلخ شود که تمام این موارد از آثار امر به معروف و نهی از منکر است؛ اینکه میبینید شخصی بعد از تذکر شما حرف تندی میزند، به معنای این است که حرف شما در او اثر کرده و الا اگر اثر نمیکرد که او واکنش نشان نمیداد.
پس یکی از روشهای خوب این است که تذکر دهیم و برویم، حتی اگر از فرد مقابل ناسزا هم شنیدیم، عبور کنیم که لجاجت فرد تحریک نشود، در این حالت طرف با وجدانش تنها میماند و بعدا به حرف کسی که تذکر داده فکر میکند.
روایت داریم مؤمن کسی است که اگر کار بدی کرد ناراحت شود، لذا باید کاری کنیم که برادرها و خواهرهایمان اگر کار بدی کردند از کارشان ناراحت شوند چون اینطور شخصی مؤمن میماند، ولی اگر به او نگوییم و تذکر ندهیم و گناه برایش عادی شود او دیگر بیمهابا گناه میکند.
کمترین اثر امر به معروف و نهی از منکر این است که منکر، منکر بماند و مسألهای عادی نشود
رهبری در رابطه با یکی دیگر از احتمالات تأثیر میفرمایند که کمترین اثر امر به معروف و نهی از منکر این است که منکر، منکر بماند و به مرور مسألهای عادی نشود؛ لذا همین که گناهکار تذکر ما را بشنود، چون قبح گناه، تثبیت شده است، اثر رخ داده که امید است اثرات مهمتر هم بعدا رخ دهد.
همچنین اگر به عنوان مثال بیست نفر به فرد خطاکار تذکر دادند، تندی و عتابی که ممکن است گناهکار به نفر بیستم کند، به مراتب کمتر از حرف تندی است که به نفر اول گفته که این نکته بیانگر اثر همنوایی است.
اصلا چرا وقتی به فردی تذکر میدهیم، به ما میگوید «به تو چه فضول؟» چون از صبح تا آنموقع، صد نفر بیتفاوت از کنار او عبور کرده و هیچکدام از آنها به آن شخص تذکری ندادهاند، خب آن شخص هم فکر میکند تذکر دهنده فضول است، در صورتی که اگر دوز این تذکرها کمتر شود اما همه آن را انجام دهند، قطعا تاثیرش بیشتر میشود.
از طرفی ما معتقدیم که افراد مذهبی بعنوان مثال خانمهای محجبه باید در جامعه حضور داشته باشند و آقایان و خانمها با خانوادهشان هفتهای یک شب هم که شده، تفریحاتشان را در پارکها و محیطهای عمومی برگزار کنند و آنجا به انجام فرایضی مثل نماز بپردازند؛ چون با این اقدامات، ظاهر مذهبی جامعه حفظ میشود و خیلی اوقات دیگر حتی تذکر هم لازم نیست.
خانوادههای مذهبی هفتهای یک شب هم که شده، تفریحاتشان را در پارکها و محیطهای عمومی برگزار کنند و آنجا به انجام فرایضی مثل نماز بپردازند؛ چون با این اقدامات، ظاهر مذهبی جامعه حفظ میشود و خیلی اوقات دیگر حتی تذکر هم لازم نیست
شرط سوم اینکه فردی قصد ارتکاب گناه را داشته باشد، یعنی اگر بدانیم شخص مدنظر از گناه دست برمیدارد نباید ورود کنیم؛ البته استمرار در گناه هم به این معنی نیست که اگر گناهی را دیدیم به بهانه اینکه ما شاهد استمرارش نبودهایم، از آن عبور کنیم؛ برخی میگویند اگر گناه یکبار رخ داد، لازم نیست ورود کنیم و اگر دیدیم گناه چند بار رخ داد آنموقع باید ورود کنیم که این اشتباه است.
بطور مثال یکی در خانه ما مهمان است و نماز صبح خواب مانده، اینجا مراجع تقلید میفرمایند اگر قصد داشته برای نماز بیدار شود، یعنی قصد ترک نماز و ارتکاب گناه را نداشته، خوب است بیدارش کنیم اما واجب نیست؛ ولی اگر تعمدا خواسته که بیدار نشود و نماز نخواند، واجب است بیدارش کنید.
شرط چهارم هم که توضیحش را دادیم، نداشتن خطر زیاد یا عدم مفسده اهم از منکر است؛ یعنی تذکر خطر دارد اما تذکر ندادن هم خطر دارد، لذا باید بسنجیم که کدام خطرش بیشتر است. مثلا آنجایی که یک شخصی پوست شکلاتی را زمین انداخته و در حالت مستی و در یک دستش هم قمه است، در اینجا تذکر دادن قاعدتا خطرش زیاد است و حفظ جان عنوان اولی و امر به معروف و نهی از منکر عنوان ثانوی پیدا میکند. اما در جایی ممکن است آن شخص قصد کشتن ده نفر را داشته باشد که در این صورت امر به معروف و نهی از منکر حتی به قیمت خوردن چند سیلی هم که شده واجب است.
مهمتر از خود گناه، تظاهر به گناه و علنیکردن آن است
فارس: چرا با وجود این همه حرام، امر به معروف و نهی از منکر در بحث بیحجابی اولویت دارد؟
تقوی: باید توجه داشت که گناه پنهانی با گناه علنی خیلی تفاوت دارد و حفظ ظاهر خیلی مهم است؛ مبادا کسی فکر کند در اسلام مطلقا باطن مهمتر از ظاهر است؛ اساتید اخلاق معتقدند مطلقا اینطور نیست و خیلی اوقات حفظ ظاهر مهمتر از حفظ باطن است؛ چونکه مهمتر از خود گناه، تظاهر به گناه و علنیکردن آن و تفاخر به آن است چون در این حالت جای حق و باطل عوض میشود.
لذا استوریکردن گناه از خود گناه مهمتر است؛ بطور مثال، گناه کسی که گناه فرد دیگری را که در خفا انجام داده در جایی نقل کند بیشتر است، مگر در مواردی باشد که جواز غیبت هست؛ در این رابطه امام رضا(ع) میفرمایند «و المُستَتِرُ بالسیّئةِ مَغفورٌ لَهُ» یعنی گناه پنهانی بخشیده شده است یا امام باقر(ع) میفرمایند خدا گناهان پنهانی را خیلی راحتتر میبخشد.
برخی میگویند بیحجابی گناه کوچکی است در صورتی که اینطور نیست و مراجع معتقدند بیحجابی نیز گناه کبیره است. اما به فرض اینکه گناه بیحجابی کوچک باشد، کرونا هم ویروس کوچکی بود، اما سرعت انتشارش زیاد بود و نیاز بود با آن مقابله شود و نمیشد گفت که آقای وزیر بهداشت چرا همه بیماریها را محدود کردهای به کرونا.
برخی میگویند با وجود این همه گناه و حرام دیگر چرا به حجاب چسبیدهاید، علت این است که این گناه بیشتر علنی میشود و در جامعه ظهور و بروز بیشتری پیدا میکند
برخی هم میگویند با وجود این همه گناه و حرام دیگر چرا به حجاب چسبیدهاید؛ ما هم میگوییم چونکه این گناه بیشتر علنی میشود و در جامعه ظهور و بروز بیشتری پیدا میکند.
تقصیر ما چیست که بیشتر این گناه رخ میدهد؛ یکی برود از اصحاب ماهواره و دشمنان و حزب شیطان بپرسد که چرا بیشتر روی مسأله حجاب دست میگذارند، البته ما میدانیم دلیلش چیست؛ برای آنان علنیشدن گناه بسیار بسیار مهم است و چه گناه علنی بهتر از بیحجابی.
اگر از فردا نافرمانی مدنی دیگری بجای بیحجابی، مثلا زباله ریختن بر روی زمین رایج شود، اینجا هم بچه مذهبیها تعهد میدهند که از فردا که دیگر بیحجابی نبینند، به زبالهریختن تذکر دهند، یا پلیس هم دوربین نصب میکند و به کسی که زباله میریزد پیامک میدهد.
پس برای اینکه چرا بین این همه حرام، حجاب در اولویت امر به معروف و نهی از منکر قرار دارد، این را باید از دشمنان بپرسید. اهل بیت(ع) به ما گفتهاند هر کجا که گناه علنی دیدید، تذکر بدهید و امر به معروف و نهی از منکر کنید؛ الان اختلاس خیلی گناه بزرگی است اما ما خیلی اوقات به شخصه آن را نمیبینیم که بخواهیم شخص مختلس را امر به معروف و نهی از منکر کنیم.
بله افرادی که مسؤول نظارت و حراست از اموال کشور هستند، وظیفهشان این است که بازرسی و حراست کنند اما من و شما مکلفیم چیزی را که میبینیم تذکر بدهیم؛ البته اگر اختلاس و سایر خطاهای اینچنینی را هم دیدیم، وظیفهمان این است که تذکر و آن را به مسؤولان مربوطه اطلاع دهیم.
من و شما مکلفیم چیزی را که میبینیم تذکر بدهیم؛ البته اگر اختلاس و سایر خطاهای اینچنینی را هم دیدیم، وظیفهمان این است که تذکر و آن را به مسؤولان مربوطه اطلاع دهیم
در همان گناه بزرگ اختلاس، چون فرد اختلاسگر به زشتی آن واقف است و از علنی شدن آن ترس دارد، آن را در خفا انجام میدهد، اما در مسأله حجاب اینطور نیست؛ اگر ما در خلوت خود گناه کنیم ابلیس، هم خوشحال میشود و هم ناراحت؛ خوشحال از اینکه گناه کردهایم و ناراحت از اینکه چرا آن گناه را علنی نکردهایم.
لذا این گناهکار است که روی یک گناهی بیشتر دست میگذارد و باعث میشود جامعه هم نسبت به آن حساس و فعال باشد، ما نیز در حیطه عمومی جامعه موظفیم که طبق قانون ۲۴ مادهای حمایت از آمران به معروف که در ذیل اصل ۸ قانون اساسی است و هم طبق عقل و شرع نسبت به آن گناهانی که در منظر عموم شکل میگیرند، تذکر دهیم.
پایان پیام/ ت 523