روایت صعود به قله زلیخا در کردستان

صدا و سیما سه شنبه 26 اردیبهشت 1402 - 05:11
خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما سفر ۳ روزه خود را به استان‌های کردستان و کرمانشاه برای صعود به قله «زلیخا» روایت می‌کند.
صعود به قله در استان‌های مختلف همیشه آرزوی کوهنورد است. تجربه قله‌های مختلف، آشنایی با تنوع آداب و رسوم مناطق در کنار صعود به قله‌ها موضوعی است که همیشه در سفر به افزایش تجربه و شناخت سرزمین و وطن انسان تاثیر می گذارد.
 
یکی از قله‌هایی که اهالی طرح سیمرغ فدراسیون کوهنوردی جزو اهدافشان قرار می دهند قله «قولی زلیخا» به ارتفاع ۳۱۹۵ متری از سطح دریاست.
 
برای صعود به این قله باید خودتان را به استان کردستان و شهرستان دیواندره برسانید، در این مسیر باید از بیجار، بلندترین شهر ایران عبور کنید، بیجار به دلیل ارتفاع زیاد؛ عوارض زمین شناسی زیبایی دارد از جمله یک ساختار سنگی زیبا در محل خروجی شهر به سمت سنندج. بعد از عبور از بیجار به سمت سنندج به یک دو راهی می‌رسید که یک سمت به دیواندره و یک سمت آن به طرف سنندج می رود.
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
سمت دیواندره را انتخاب کنید. پس از گذراندن ۱۵ تا ۲۰ کیلومتر، در سمت چپ تابلویی می‌بینید که رویش نوشته؛ شریف آباد. وارد مسیر جدید می‌شوید، انگار وارد سرزمینی رویایی و خیالی شدید، همه ارتفاعات و زمین‌های اطراف سرسبز و مخمل گون، تپه‌هایی که برای کشت دیم و تبدیل شدن به مرتع شخم زده شده اند، رودخانه‌هایی که پای این تپه‌ها جاری هستند و شادابی و طراوات فراوانی به منطقه می‌دهند. به سمت شمال غرب حرکت می‌کنید، تک درخت‌های سبز روی تپه‌ها و زمین‌های مخملی با پوشش گیاهی سبز متراکم متشکل از گیاهان گون، سوسن، بابونه، زنبق، زرشک، نسترن، مرق و انواع گندمیان چشم را نوازش می‌دهند.
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
۳۵ کیلومتر در این مسیر حرکت کنید، بعد از گذراندن دو روستا؛ قله‌های (از راست به چپ) شاه نشین، گاوه لا و قولی زلیخا را می‌بینید که در اردیبهشت رویش برف نشسته است و یخچال دارند، در انتهای مسیر به روستای «بِست» می‌رسید یعنی محل «بن بست» که در انتهای آن جاده به پایان می‌رسد، در انتهای روستا ساختمانی سنگی - فلزی روی سکوی بتنی کمپ کوهنوردی ساخته شده که دو بخش دارد و در مالکیت هیئت کوهنوردی استان کردستان و دیواندره است.
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
روی در شماره تلفن آقای حامد شکاری، متصدی کمپ وجود دارد. با آقای شکاری تماس می‌گیریم، ظاهرا برای چیدن علوفه و سر زدن به کندو‌های عسل به کوه رفته است، بعد از تماس خودش را به محل کمپ رساند، بعد از حال و احوال در را باز کرد، چه مرد خونگرم و با صفا و با محبتی بود، همه اهالی کردستان انسان‌های مهمان دوست و گرم و صمیمی هستند، با گروه وارد شدیم، هر کس گوشه‌ای را انتخاب کرد و کیسه خواب و وسایلش را گذاشت، بعد از کمی استراحت و گرفتن اطلاعات درباره منطقه که به آن «چهل چشمه» هم گفته می‌شود مسیر بالای روستا را در کنار رودخانه پر آب با همنورد‌ها به مدت یک ساعت و نیم پیمودیم، برای رسیدن به قله‌ها یک مسیر مستقیم از وسط دره و چند مسیر فرعی وجود دارد، مسیر دره کوتاهتر است، اما شیب بسیار زیادی دارد.
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
از کنار رودخانه به جلو می‌رفتیم، روی رودخانه چند آب بند هم برای کنترل سیل‌های فصلی زده شده بود و به جز چند صد متر اول کنار رودخانه؛ پر بود از درخت‌های بید، سنجد تبریزی و درختچه‌های زرشک و نسترن و پوشش گیاهی کوتاهتر مثل بابونه، گندمیان و شقایق.
 
وقتی برگشتیم هوا تاریک شده بود (ساعت ۲۱:۳۰). بعد از میل کردن ماکارونی (کربوهیدرات شب قبل از صعود بسیار توصیه می‌شود) هر کسی به کیسه خواب خودش رفت. ساعت ۴:۳۰ بامداد بیدار شدیم، بعد از خواندن نماز؛ کوله‌ها را که از شب قبل بسته بودیم روی دوش انداختیم، در این فاصله هم هوا کم کم روشن می‌شد، دمای هوا منفی یک درجه بود (نیمه اردیبهشت)، روی بیس (لباس اصلی کوهنوردی) یک کاپشن پولار (پشمی) پوشیدم، دستکش‌ها را دستم کردم، گروه آماده و در حالیکه سپیده می‌زد حرکت کردیم، از مسیر فرعی گرده سمت راست روستا حرکت را آغاز کردیم، همینطور که بالا می‌رفتیم هوا گرمتر شد، پولار را درآوردم، سمت چپ دره و سمت راست با کمی اختلاف ارتفاع یک دشت. مسیر را با پستی بلندی هایش پیمایش کردیم، هر چه آفتاب بالاتر می‌آمد مناظر زیبا و سبز بیشتر به چشم می خورد، وای که این کردستان چقدر زیباست.
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
بعد از حدود ۵ ساعت پیمایشِ بدون وقفه و گذر از چند تراوِرس (حرکت اوریب برای شکستن شیب بدون رفتن به رأس) به یک کاسه که در دامنه و محل تلاقی سه قله بود، رسیدیم. به این منطقه «چهل چشمه» گفته می شود.
 
 
 
این محل از تعداد زیادی چشمه بسیار پر آب تشکیل شده است، در محلی که آب چشمه‌ها با آب برف‌ها قاطی می‌شد و به پایین دست جاری می‌شد گروه توقف کرد، از شب قبل هم تعدادی از کوهنورد‌ها در این منظقه چادر زده بودند و کمپ کرده بودند، من به همراه یکی از همنورد‌ها توقف نکردیم از گروه جدا شدیم مسیر میانه دره را به دامنه قله شاه نشین حرکت کردیم این مسیر با برف پوشیده شده بود، ولی چون یخ بسته بود و سفت بود نیاز به برف کوبی نداشت در حالیکه آفتاب کامل بالا آمده بود بالا رفتیم شیب زیاد بود و بخاطر برف حرکت کمی سخت تر شده بود، صورتم را با اسکارف (یک پوشش پارچه نخی استوانی کشسان) پوشانده بودم و بینی را ضد آفتاب زده بودم که آفتاب کمترین اثر را روی پوستم داشته باشد.
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
پس از حدود نیم ساعت به یک زین اسبی بین دو قله «گاوه لا» و «شاه نشین» رسیدیم، اینجا بود که باید یک مسیر را انتخاب می کردیم؛ صعود به شاه نشین یا گاوه لا و زلیخا، از آنجایی که دو قله در سمت چپ بود ما مسیر سمت چپ یعنی صعود به قله گاوه لا را انتخاب کردیم.
 
از فاصله ۵۰ متری قله گاوه لا تراورس کردیم و به سمت زلیخا رفتیم، ساعت ۱۱:۳۰ پس از پیمایشی ۱۵ کیلومتری (اختلاف ارتفاع مبدا تا قله ۱۳۰۰ متر) با شیب متوسط به قله قولی زلیخا به ارتفاع ۳۱۹۵ رسیدیم، این نقطه بام استان کردستان است یعنی هیچ قله‌ای بلندتر از این قله در استان کردستان نیست.
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
 
بعد از گرفتن چند عکس و یک ویدئو از دره سمت راست که یک یخچال ۸۰۰ متری داشت به صورت اوریب به سمت پایین دست حرکت کردیم. از نکات قابل توجه این بود که ردپای حیوانات مختلف از کبک گرفته تا خرس روی برف دیده می‌شد.
 
 
 
کمی پایین‌تر از کنار رودخانه خودمان را به ارتفاع پایین‌تر رساندیم، از نظر انرژی در سطح پایینی قرار داشتم، دو تراکتور در حال انتقال دو خانواده به سمت روستا بود که دست تکان دادیم و سوار تراکتور شدیم کلی گپ زدیم تا به روستا رسیدیم.
 
اعضای گروه شب در کمپ تصمیم گرفتند هر فردی که علاقه دارد می‌تواند صبح شنبه از کردستان به کرمانشاه بیاید، چند نفری موافقت کردند و مابقی از مسیر بیجار به تهران برگشتند.
 
شنبه ساعت ۶ صبح از دیواندره به سمت سنندج حرکت کردیم، با یکی از دوستان در یک سالن غذا خوری قرار داشتیم، می خواستیم هم دیدار تازه کنیم و هم یکی از غذا‌ها و صبحانه‌های محلی استان کردستان را بچشیم، دوستمان را دیدم و در کنار گپ زدن؛ کوفته گوشت که از دو کوفته تبریزی با سایز کوچک و ۴ تکه گوشت قورمه تشکیل شده بود به همراه آب کوفته میل کردیم.
 
 
پس از سنندج به سمت مریوان و دریاچه «زریوار» حرکت کردیم، مسیر مریوان دو جاده داشت؛ قدیم و جدید. مسیر جدید چند تونل و پوشش گیاهی زاگرس با درختان بلوط داشت و بطور کلی پوشش گیاهی متفاوتی نسبت به بخش شمالی کردستان داشت.
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
دریاچه زریوار در مریوان یکی از جاذبه‌های گردشگری است، زریوار با وسعتی برابر ۷/۵ کیلومترمربع در ارتفاع ۱۲۸۵ متری از سطح دریا قرار دارد و در عمیق‌ترین نقطه ۶ متر عمق دارد.
 
 
مریوان از سمت شمال و شمال غربی به نقطه مرزی و گمرکی باشماق، از جنوب به استان کرمانشاه و از غرب با عراق هم مرز است، در ادامه به سمت «اورامانات» و «اورامانِ تخت» و روستای «دزلی» نقطه مرزی با عراق و استان کرمانشاه که گردنه ژالانه نقطه اشتراک این سه منطقه است، حرکت کردیم.
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
 
 
گردنه ژالانه یا تته در بیشتر اوقات سال به دلیل برف و بهمن بسته است، شانس داشتم که جاده باز بود، اما هنوز آثار بهمن و برف در جاده بود، کف این گردنه ۱۴۰۰ متر ارتفاع دارد و در یک فاصله کم در بالاترین نقطه این گردنه ارتفاع به ۲۷۰۰ متر از سطح دریا می‌رسد، در بالاترین نقطه در حالی که به سمت جنوب حرکت می‌کنید در سمت راست یا غرب شهر‌های عراق را می‌بینید، به سمت پایین حرکت کردیم، به نقطه‌ای رسیدیم که پاسگاه مرزی وجود داشت، با افراد نظامی حاضر در محل خوش و بشی کردیم و آن‌ها پس از بازرسی خودرو‌ها اجازه عبور دادند.
 
 
با خودرو باز هم ارتفاع را کم کردیم تا به روستای «نودِشه» اولین روستای استان کرمانشاه رسیدیم. در این روستا که مثل اورامان تخت خانه‌ها بصورت پله‌ای ساخته شده است نان کلانه (نانی محلی که با روغن حیوانی سبزیجات خوشبو مانند پیازچه پخته می‌شود) با دوغ خوردیم.
 
در ادامه مسیر به سمت پاوه رفتیم، اما قبل از آن مگر می‌شود به روستای «هجیج» نرفت روستایی پله‌ای در کنار دریاچه یک سد قرار گرفته است سدی که آب آن فقط از یک چشمه خارق العاده تامین می‌شود چشمه «بِل» چشمه‌ای پر آب که صد‌ها سال است یکی از سرچشمه‌های اصلی رودخانه سیروان است چشمه‌ای که از کف دره و در دل کوه ۱۴۰ متر بالا آورده شده است و بدون پمپ یا موتور به اندازه یک خودروی پراید در یک ثانیه آب از آن خارج می‌شود صحنه‌ای بسیار عجیب که منبع این چشمه کجاست و چیست.
 
 
پس از هجیج به سمت پاوه حرکت کردیم و پس از آن به سمت جوانرود و کرمانشاه در میانه راه غار «قوری قلعه» قرار دارد بزرگترین غار آبی خاورمیانه در دامنه کوه شاهو و حالا کرمانشاه و طاق بستان سنگ نوشته و سنگ نگاره‌ای مربوط به دوران ساسانی که چشمه‌ای زیر آن روان است.
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
 
روایت صعود به قله زلیخا در کردستان
 
مگر می‌شود به کرمانشاه رفت و غذای سنتی کرمانشاه را میل نکرد! بله دنده کباب، جای شما خالی. بعد از کرمانشاه به سمت همدان؛ بیستون را هم می‌توانید از کنار جاده ببینید، مجسمه هرکول و باز هم کتیبه‌ای که نوشته نشده و فقط قاب آن تراشیده شده است.
 
در مسیر پس از شهر صحنه به سمت همدان؛ معبد آناهیتا در کنگاور قرار دارد که دومین بنای تاریخی سنگی بزرگ پس از تخت جمشید است.
 
پس از گذشتن از همدان و ساوه و حالا پایان مسافرت سه روزه به کردستان و کرمانشاه که با صعود به بلندترین قله استان کردستان یعنی زلیخا همراه بود.

منبع خبر "صدا و سیما" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.