شعیب بریالی، امروز ۲۷ اردیبهشتماه در ابتدای پنل اول همایش ملی افغانستان و چشماندازهای آینده که در محل سالن اجتماعات دانشکده علوم اداری دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، با اشاره به اهمیت مشورت در روابط خارجه، اظهار کرد: ما هر انتقاد سالم و مشورت خوب را با آرامش میشنویم؛ چراکه انسان کامل نیست و به مشورت نیاز دارد، اما اصول علمی باید رعایت شود. افغانستان مشکلات زیادی دارد اما اولویتهای ما متفاوت است. ما بعد از ۴۰ سال حاکمیت واحد داریم. امکان تحصیل در مدارس تا کلاس چهاردهم و مکاتب تا کلاس ششم برای دختران وجود دارد. در افغانستان تنشهای قومی وجود دارد، اما در حال حاضر همگی کنار یکدیگر میایستند و نماز میخوانند. در شرایط کنونی باید منطقه یکدست شود.
وی افزود: چرا افغانستان را به عنوان دولت اسلامی به رسمیت نمیشناسند؟ یک افغانستان آرام به معنای یک منطقه آرام است. حال که یک حاکمیت واحد وجود دارد، باید از آن استفاده کرد. همچنین تقاضای مردم باید به اندازه توانایی ما باشد. فرق ما و یک دیپلمات ایرانی این است که ما در آرامش تحصیل نکردهایم.
امارت اسلامی افغانستان ناگزیر است در شیوه اداره جامعه تجدید نظر کند
همچنین علیاصغر داوودی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، نیز در ادامه این مراسم با بیان اینکه ریشه بسیاری از مسائل افغانستان به فقدان یک دولت قوی در این کشور برمیگردد، اظهار کرد: حضور یک دولت قوی در افغانستان ثبات سیاسی در این کشور را تامین خواهد کرد.
وی با بیان اینکه دولتهای خارجی نمیتوانند در افغانستان دخالت کنند، افزود: اکنون امارت اسلامی در افغانستان یک حاکمیت موثر ایجاد کرده است و این حاکمیت پتانسیل بالایی برای ایجاد یک دولت قوی در این کشور دارد. طالبان میتواند این ضعف تاریخی افغانستان را با شروطی حل کند. طالبان یک دولت پیشامدرن است که میخواهد یک نظام سیاسی را ایجاد کند و موضوع مانایی این دولت مطرح است. طالبان نمیتواند به اقتضائات تشکیل دولت مدرن بیتفاوت باشد. مسئله ارتباط با دنیا، تعامل با شهروندان، ایجاد دولت فراگیر و... از اقتضائات دولت مدرن است.
این تحلیلگر مسائل افغانستان با بیان اینکه اداره کشوری مانند افغانستان در دنیای جدید نیاز به تخصص و مهارت دارد، عنوان کرد: مسئله آموزش در افغانستان گسترش و رشد پیدا کرده و اینکه امارت اسلامی به این مسئله بیتوجه باشد، جفای بزرگی به این کشور است. بسیاری از مسائل مانند تحصیل، شغل و... از حقوق ابتدایی انسان است که تعارضی با اسلام نیز ندارد. امارت اسلامی افغانستان ناگزیر است در شیوه اداره جامعه تجدید نظر کند.
توهم توسعه با توسعه پایدار متفاوت است
در ادامه دکتر حجت میانآبادی، استادیار دانشگاه تربیت مدرس نیز در خصوص بازیگران سوم در مناسبات ایران و افغانستان و نقش آب در سیاست خارجه افغانستان، بیان کرد: افغانستان پنج حوزه آبریز اصلی دارد. باوجود اینکه این کشور پرآب است، اما از نظر وضعیت امنیت اقتصادی آبی در وضعیت نامناسبی قرار دارد. موقعیت ژئوپلیتیک این کشور باعث شده افغانستان همواره در طول تاریخ محل بازیهای بزرگ باشد. یکی از مهمترین راههای نفوذ و تسلط بر افغانستان در طول تاریخ مسئله آب بوده است.
وی افزود: کنترل منابع آبی در طول تاریخ مسئله جدی افغانستان و اهرم بازی قدرتها برای نفوذ در این کشور بوده است. در دهه ۱۹۶۰ کشورهایی نظیر شوروی، چین و آلمان غربی پروژههای سدسازی افغانستان را در دست اجرا داشتند. در این زمان افغانستان از بیشترین کمک توسعهای در سطح جهان بهرهمند میشد، تا جایی که رقابت بین شوروری و آمریکا در افغانستان به عنوان نوع جدیدی از جنگ سرد معرفی شد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در آن سالها مقامات آمریکایی صراحتا اعلام میکردند سرمایهگذاری برای ساخت سد در افغانستان توسط کشورهای مختلف، همان جنگ سردی است که آنها میخواهند. سدسازی در این کشور به غلط معادل پارادایمهای توسعه معنا شده است.
مفهوم مشترک بر سر انتظام اجتماعی، حلقه گمشده در افغانستان
دکتر مرتضی منشادی، دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد نیز در ادامه این همایش در سخنرانی خود با موضوع "میراث مشترک فرهنگی حلقه گمشده انتظام اجتماعی در افغانستان"، خاطرنشان کرد: فرهنگ مجموعهای از تفکر، احساس و عمل مشترک بین گروه زیادی از انسانها است که موجب همبستگی و تمایز آنها از سایر گروهها میشود. انتظام با نظم متفاوت است، نظم در طبیعت یافت میشود و انتظام مخصوص جوامع انسانی است. آنچه که در افغانستان طی دو سده گذشته مفقود بوده، مفهوم مشترک بر سر انتظام است.
وی ادامه داد: اتفاقی که در افغانستان افتاده و نخبگان فکری برای آن نکردند، تعارض بر سر آموزش در دوره مدرن است. در دوره مدرن، حاملان فرهنگی در افغانستان نتوانستهاند انتظام بینالاذهانی به وجود بیاورند. این تعارض در دوره مجاهدان جدی شد، حتی در دوره جمهوری نیز این مشکل حل نگردید. این مفهوم زمانی ایجاد خواهد شد که نخبگان افغانستان به جای پرداختن به فرهنگ سیاسی، به جامعهپذیری سیاسی بپردازند. در حال حاضر ایجاد مفاهیم بینالاذهانی تنها از حکومت برمیآید.
انتهای پیام