من ، پسرم و اوتیسم

خبرگزاری برنا سه شنبه 23 خرداد 1402 - 00:24
اوتیسم یک اختلال عملکرد عصبی-روانی می باشد که با رفتارهای ارتباطی کلامی و غیر طبیعی مشخص می شود و بر روی رشد طبیعی مغز در حیطه تعاملات اجتماعی و ارتباطی تاثیر میگذارد و دارای حرکات تکراری و به‌اصطلاح کلیشه ای میباشند مانند دست زدن پریدن بال زدن وابستگی ب اشیا و اشکال در حواس پنج گانه و در موارد خاص خودازاری مشاهده میشود.

به گزارش برنا از مرکزی ، امروز یکی از روزهای خوب خداوندیست، امروز ک قلم در دست گرفته ام تا ازاین مسیرپرپیچ و خم هفت ساله بنویسم حدود دوازده سال است که زندگی مشترک را تجربه میکنم.

من هرچه از کودکی به یاد دارم همه اش خاطرات خوب است، راستش هیچگاه در کودکی گمان نمیکردم در اوج جوانی بتوانم چنین سختی را تحمل کنم، حتی بعد ها باور نکردم که در آن ماجرا تاب آوردم.

دختر گلابتون خانه پدری بعداز پشت سر گذاشتن این هفت سال، حال حاضر مشغول تحصیل در مقطع کارشناسی تربیت مربی پیش دبستانی می باشد که اگر الان در این جایگاه ایستاده فقط و فقط مدیون آدم های مهم زندگیش است. این یادداشت را تقدیم میکنم به چشمان زیبای تمام مادران تلاشگر سرزمینم۰

واما داستان از چیزی شروع شد که همه جای دنیا ب آن میگویند شبه علم و ما به آن میگوییم خرافات !! 

IMG_۲۰۲۳۰۶۱۲_۲۳۳۷۲۱

من وقتی یک کودک ۶ساله بودم در تئاتری بازی میکردم ک بازیگر نقش مادر من به ویروس آبله مرغان مبتلاشده بود و مجبور بود سر صحنه حاضر شود و آنجا بود که من فهمیدم یک دختر اگر در کودکی به این ویروس مبتلا نشود و در بارداری درگیر ویروس آبله شود، ممکن است کودک دچار مشکل مغزی شود .

خلاصه( دست روزگار و سرنوشت هرآنچه در اراده داشته باشد برایمان رغم میزند و ما مهره های شطرنج هستیم در اراده و دست پروردگار) من در کودکی مبتلا به آبله نشدم ولی این فکرهمیشه همراه من بود ۱۳و اندی سال از آن موضوع گذشت تا من در سن ۱۹سالگی ازدواج و باردار شدم همه چیز خوب بود تاچنین شد که در ماه ۸ بارداری به ویروس آبله مرغان مبتلا شدم،  تنهااسترسی که در مدت یک هفته همراه من بود و با تمام پزشک هایی که من را ویزیت کردند در میان می گذاشتم این بود ک مشکلی برای مغز بچه پیش نمی آید و همه میگفتند: نه

اصلا آن کودک نیز مانند شما یک انسان کامل شده و رشد خود را کرده است . ( بعدهاخیلی ها از من پرسیدند هیچ وقت به فکر سقط نیفتادی ومن با قاطعیت تمام میگفتم خیر نمیخوام شعار بدهم شاید اگر میدانستم چه مسیری در پیش دارم به آن موضوع هم فکر میکردم، ولی چون هم پزشک متخصص زنان هم پزشک متخصص عفونی به من اطمینان دادند که بچه سالم است ، اصلا به چنین چیزی فکر هم نکردم.)

به تعطیلات عیدرسیدیم پسرم ۳۸ هفته بود همه جا تعطیل بود باید چکاپ میشدم مجبور شدم ب بیمارستان بروم آنجابود که فهمیدند بلافاصله بعد از مبتلا شدن یعنی در ۳۴ هفتگی بچه در همان سن متوقف شده و رشدی نکرده همان موقع پزشک ها تصمیم گرفتند که من باید فارق بشوم وقتی پسرم به دنیا آمد دانه های ریز آبله روی صورت کوچک او بود، کودکی ضعیف جثه که ۴ هفته از بدن مادر تغذیه ای نکرده بود فقط خواست یک نفر بود که زنده مانده بود آن هم خدا

IMG_۲۰۲۳۰۶۱۲_۲۳۳۸۱۱

دوست ندارم این موضوع ناگفته بماند که ممکن است دلیل اوتیسم پسرم آبله مرغان نباشد ولی مانند تمام مادرانی که به دنبال دلیل میگردند من هم دلیلی پیدا کردم تا این دو را به هم وصل کنم ، براستی که چه راه کوتاه اما طولانی راباهم سپری کردیم.(من پسرم و اوتیسم )

مشکلات از همان روزهای اول خودشان را به من نمایان کردند از شیر نخوردن و بیقرار بودن تا راه نرفتن و حرف نزدن. 

بعدها کم کم حساسیت به انواع مزه ها و بافت ها، پرحسی در رابطه با شنوایی، نوک پایی راه رفتن ،ارتباط گرفتن ضعیف باهم سالان ،ضعف در جسم و وابستگی به اشیا هم اضافه شد.

اخ که چقدر دلم میخواهد شکلات و لواشک را از دستت قائم کنم، دلم میخواهد تو آب بازی و گل بازی کنی خمیر و اسلایم در دست بگیری و من گلایه کنم که چرا اینقدر لباس هایت راکثیف میکنی.

IMG_۲۰۲۳۰۶۱۲_۲۳۳۷۵۷

چقدر دلم میخواست وقتی به جشنی میروم اصلا چنین چیزی به ذهنم هم نمی رسید که صدای بلند موسیقی تو را اذیت خواهد کرد .

اما به راستی چه دنیایی را دیدم شاید واقعا تو آمدی تا تو من را بزرگ کنی چه کسانی رادیدم چه اشک هایی ریختم چه موفقیت هایی کسب کردم و چه شکست هایی را پذیرفتم همه و همه فقط به خاطر وجود تو بود.

بقول شاعر که میگوید:

دردم از یاراست و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم

تو هم بزرگ ترین شادی هم بزرگ ترین غم من هستی

در چهارسال اول تولد تو من تبدیل به انسانی فلج شدم اول فکر کردم خیلی از توانایی هایم را ازدست دادم تو اگر چه کلام

کاملی نداشتی ولی در عین ناتوانی غم رنج ازمن خواستی دوباره توانا بشوم تو در طی این سال ها نه تنها من را به انسانی کم توان تبدیل نکردی بلکه به انسانی پرتوان تبدیل کردی.

حال دیگر میخواستم هم حال دلم خوب باشد هم یک مادر آگاه باشم ، پس تصمیم گرفتم پا در پرتوامید بگذارم واز آنجایی که رشته دانش طلبی  زندگی ام قطع شده بود تصمیم گرفتم مجدد ادامه‌ تحصیل را شروع کنم و درسم را شروع کردم من دیگر خود قبل نیستم که نیستم من تلاشم بر این است که همسری باشم صبور و پرتلاش،  مادرکودکی با شرایط خاص و انسانی که باید با تحصیل و تلاش رشد کند و به فرزندانی بااین شرایط کمک کند،  شاید نور باشم برای مادران شاید کوه باشم برای غمشان مثل دریا باشم در برابرگذراز حرف دیگران، زلال باشم در برابر نگاه ها به فرزندم

مشکلات این خانواده ها با جامعه ناآگاه امروز کم نیست چیزی که خیلی آنها را اذیت میکند این است که مردم نسبت به اوتیسم آگاهی ندارند اگر همه مردم اوتیسم را بشناسند قطعا برخوردشان نسبت به خانواده ها و بچه ها تفاوت خواهد کرد.

بیشترین گله و شکایتی که از سمت این خانواده ها به چشم میخورد این است که به مرکز درمانی، اتوبوس و مکان های عمومی

رفتم دلم شکست کودکم درشلوغی بنابر ان مشکلات رفتاری که نتیجه بهم ریختگی های حسیشان است سر و صدا کرد گازگرفت و سرش را به شیشه کوبید هرکس چیزی میگفت یکی میگفت به او شکلات بده فکر میکردند ما برای آرامشش تلاشی نکردیم یا اینکه فکر میکردند تربیت خوبی ندارد، یا اینکه در مراکز درمانی پرستار نمی داند چه رفتار مناسبی انجام بدهد یا اینکه وقتی به مطب میروند باید توی نوبت بنشینند ،این خانواده ها از نظر روحی شکننده هستند و آسیب پذیر، پس بهتراست که جامعه اطلاعاتش را بیشترکند.

افرادی میایندو شعار میدهند که این بچه ها باید راحت بیایند داخل جامعه و باید بین بقیه افراد باشند بله درست است این مخصوص زمانی است که تک تک افراد آگاه باشند ، منِ مادر اتیسم نمیتوانم وقتی داخل جامعه میروم برای همه توضیح بدهم و دوست ندارم که مدام قضاوت بشوم و نگران نگاه افراد باشم مدام راهکار هایی از افراد مختلف بشنوم که اصلاچیزی از اوتیسم نمیدانند، پس ترجیح میدهم کودکم را کمتر داخل جامعه ببرم تا هم خودم هم بچه هم به نوعی جامعه اذیت نشود،  پس بنابراین یکسری نیازمندی هایی دارم یک پارک مخصوص برای کودکان اوتیسم،  یک مکان بازی خصوصی و محلی برای نگهداری و سرگرمی کودکان اوتیسم.

شهر من به عنوان یک کلانشهر ویک شهر صنعتی که به جرات میتوانم بگویم آمار این بیماری در آن زیاد است آگاهی کافی ندارد طبق گفته سازمان بهداشت جهانی از هر ۳۵ کودکی که متولد میشود یکی از آن ها اوتیسم می باشد و نسبت پسرها ۲برابر دخترهااست .

اولین قدمی که مدیران شهری میتوانند برای بهبود آگاهی بخشی و فرهنگ‌سازی در مورد نوع رفتار مردم با خانواده های دارای فرزند اوتیسم  بردارند این است که از تابلوهای اطلاع رسانی درمورد این اختلال در شهرها استفاده کنند.

و اما داروی مورد نیاز کودکان اوتیسم که برای این کودکان ضروری است و باعث آرامش این کودکان میشود( ریسپریدون ) نام دارد که به سختی در دسترس خانواده هاست که اگر برنامه ریزی برای یارانه ای شدن این دارو و خرید آسانتر توسط دستگاه های مسئول صورت  پذیرد مشکل بزرگی از این خانواده ها برطرف شده است .

 

همه ما میدانیم که تنها راه توانمند کردن این کودکان کاردرمانی و گفتار درمانی میباشد که در این رابطه از سازمان های متولی  انتظار میرود با راه اندازی مراکز گفتار درمانی دولتی باعث کمک به خدمات دهی به این کودکان باشند.

همه تلاشم این است که به واسطه این دلنوشته و یادداشت واژه اوتیسم به گوش همه افراد جامعه برسد و حداقل باعث تلنگری باشد تا در مورد آن مطاله کنند.

و کلام آخر دردت را فریاد بزن، در موردش آگاهی سازی کن، توضیح بده که اوتیسم چیست، صفحه ای بزن در این باره و افراد جامعه خود را برای رفتار بهتر با این کودکان آگاه کن.

اگر به پارک میروی و کودکت هیجانی میشود و نگاه بقیه را جذب میکند،  تو اشک بریز ولی او را به پارک ببر ،  انقدر پارک ببر ، تا برای همه عادی شود.

هر کاری از دستت برمیاید انجام بده، تو دردی را تجربه کردی که تنها راهش این است که با آن کنار بیایی، پسر متفاوت و بینظیر من بمان تا همیشه برای من ، بمان تا شرایط بهتری بسازیم هم برای خودمان هم برای برادران و خواهرانت .

 

 

منبع خبر "خبرگزاری برنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.