به گزارش خبرگزاری برنا هرمزگان، ۲۸ صفر رحلت، دلیل خلقت عالم امکان، حضرت محمد مصطفی( ص) است کسی که به بشریت آبرو بخشید و نشان داد، میتوان از انسانی غرق در جهل و عداوت، عارفی متخلق به اخلاق حسنه ساخت؛ پیامبر اسلام (ص) محمد امین بود و بزرگترین امانت الهی را که ۱۲۴ هزار پیامبر برای تحویل آن به اهلش تلاش کرده بودند را به سر منزل مقصود رساند.
اما به هر صورت تجربه نشان داده که هر جا جبههی حق ترقی کند و عرصه را بر باطل تنگ نماید، شیطان به تقویت جبههی نفاق میپردازد که برای خیلیها ماهیت آنها آشکار نیست چرا که نفاق سکهای دو رو است که بر یک روی آن نقش الله و در روی دیگرش نقش شیطان است و عوام الله آن را دیده و از نقش شیطان غافل میشوند و همین امر موجب میشود که منافقین، عوام الناس و خواص بیبصیرت را به انحراف بکشانند و در یک کلام جامعه را از مسیر اصلیاش خارج کنند، عینا همین اتفاق برای جامعهی بدون پیامبر نیز افتاد و مردم آن روز نشان دادند که آن چنان جامعهی قدرشناسی نیستند.
البته منافقین یا بهتر است بگوییم جریان نفوذ، قصدش این بود که در حجهالوداع کار پیامبر را یکسره کند، یعنی قبل از اینکه پیامبر جانشین خود را مشخص کرده باشد، برای همین امر نقشهی ترور کشیده شد اما ابلاغ پیام وحی قبل از رسیدن به مکان برنامهریزی برای ترور انجام شد و تیر اول منافقین به سنگ خورد اما نقشهی ترور رسول الله همچنان پا برجا بود و طبق نقلهای تاریخی در بین راه گروهى از اصحاب توطئه کردند که هنگام عبور حضرت از عقبه که راه باریکی بوده است شتر حضرت را رم دهند تا حضرت به دره سقوط کند و کشته شود؛ پیامبر (ص) با امر الهی از این توطئه مطلع شد لذا به عمّار فرمود تا زمام شترش را بگیرد و "حذیفه" نیز آن را براند؛ در همان حال که مىرفتند صداى هجوم آن گروه را که صورت خود را پوشانده بودند از پشت سر شنیدند که ایشان را محاصره کرده بودند؛ پیامبر(ص) خشمگین شد و به "حذیفه" دستور داد تا آنها را شناسایى کند حذیفه با عصاى سر کجى که داشت به سر و صورت شترهاى منافقین حمله ور گردید؛ آنها ترسیدند لذا با شتاب گریختند و خود را در میان مردم انداختند.(۱) اینکه عاملین ترور پیامبر اسلام(ص) چه کسانی بودند نیز در کتب و منابع معتبر آمده است.
پیامبر اسلام مرگ طبیعی یا شهادت
ترور رسول گرامی اسلام بعد از حجهالوداع، نافرجام بود اما این به معنای پایان تلاشها برای به قتلرساندن این وجود نازنین نیست، چرا که بسیاری از منابع شیعه و سنی، خبر از شهادت رسول گرامی اسلام دادهاند و آنچه صحه بر روی این احتمال میگذارد، فرمایش گرانبهای پیامبر اسلام است که میفرمایند: «وما من نبیّ ولا وصیّ إلاّ شهید»: هیچ پیامبر یا وصی پیامبری نیست مگر آنکه شهید میشود.(۲)
و در روایت دیگری نیز فرمودهاند: «ما منّا إلاّ مقتول أو مسموم»: هیچ کس از ما [اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام )] نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود.(۳)
و لازم است ذکر کنیم که همین مطلب در احادیثی دیگر از امام حسن مجتبی علیه السلام و امام صادق علیه السلام نیز تاکید شده است، بنابراین این مسئله را باید به عنوان یک اصل کلی بپذیریم.
از طرفی کتب روایی و حدیثی شیعه و سنی در بسیاری از موارد متفقالقول هستند که وجود نازنین پیامبر با سم مسموم شده است؛ چنانچه معروف است که « قبض فی المدینه مسموما فی یوم الاثنین» رسول خدا در روز دوشنبه در مدینه با مسمومیت از دنیا رفته است؛ مسئلهای که شیخ مفید رضوانالله تعالی علیه، در کتاب المقنعه صفحه ۴۵۶ ذکر کرده است؛ برخی از اندیشمندان تاریخی نیز استدلال میکنند که مگر میشود آخرین پیامبر الهی، که مقام و عظمتش مافوق تصور است، به شهادت از دنیا نرفته باشد به عنوان مثال ابن مسعود که جزو نخستین ایمان آورندگان به اسلام است و در رزومهاش راوی حدیث، قاری و مفسر قرآن کریم، ثبت شده و اهل سنت او را جزو عَشْرَه مُبَشَّرَه میداند، گفته است حاضرم نُه مرتبه به تمامی مقدسات عالم قسم یاد کنم که رسول خدا را خداوند پس از رساندن به مقام نبوت به مقام شهادت هم رسانیده است.
شیخ طبرسی از بزرگان شیعه نیز همین نظر را دارد و به آن در مجمع البیان فیتفسیر القرآن اشاره کرده است، اما قطعا قویترین نقل، این روایت از امام صادق علیه السلام است که به نقل از پدرانشان فرمودند: امام حسن علیه السلام به فرزندانشان فرمودند: من با سم از دنیا خواهم رفت، همانطوری که رسول الله(ص) از دنیا رفتند.
بنابراین این مسئله را که رسول الله (ص) شهید شدهاند را باید با قوت بپذیریم و در پاسخ به این سوال هم که چرا اگر شهید شدهاند در بین عوام مشهور نشده است بگوییم، اولین جریانی که همزمان با روزهای آخر عمر پیامبر تلاش خود را برای سوار شدن بر افکار عمومی آغاز کرد، جریان تحریف بود؛ وقتی در کمتر از چند ماه، کاری میکنند که مردم بیعت خود را با امیرالمومنین علی علیه را میشکنند و در کمتر از ۹۰ روز بدون اینکه کسی کَکَش بگزد دختر رسول خدا(ص) را به شهادت میرسانند و نقل حدیث از پیامبر را ممنوع میکنند، پنهان کردن شهادت پیامبر و مسمومیت ایشان که کار سادهتری است، چرا که در تاریخ آمده است که حتی زمانی که پیامبر در قید حیات بود به واسطهی بیماری عارض شده، عدهای بر ایشان اتهام هذیانگویی زدند و عملا پیامبر را از معادلات حذف کردند.
۱-الحلبی الشافعی، علی بن برهان الدین؛ السیرة الحلبیة، بیروت – لبنان، دارالمعرفة، 1400ـ ج 3، ص 120.دلائل نبوه،بیهقی، جلد ۴ صفحه ی ۲۵۶ و ۲۵۷ و نیز الدر المنثور، ج ۴، ص ۲۴۳
۲-بصائر الدرجات/ص۵۲۳؛ بحارالأنوار/ج۱۷/ص۴۰۵)
۳- کفایه الأثر الخزاز القمی/ص۱۶۲؛ بحارالأنوار/ج۲۷/ص۲۱۷
گزارش: علی ستاری
انتهای پیام/