حجاب و معانی هویت بخش

خبرگزاری برنا سه شنبه 28 شهریور 1402 - 16:17
هسته اصلی و مرکزی همه نظام سازی های اخلاقی چه در جریانات حق و چه باطل؛ «معنا سازی» است حتی پیامبران و اولیاء دین بر همین اساس پروژه های فرهنگی و اخلاقی خود را ساخته و پیش برده اند. برخی از این معانی و مفاهیم مربوط به ریشه ها و مبانی هستند و ستون های اصلی اندیشه و هویت افراد را شکل می دهند مثل معنای معاد و دسته ای دیگر مانند نظامات اخلاقی، مدنی و غیره را در هویت فرد و جامعه می سازند.

به گزارش خبرگزاری برنا، هسته اصلی و مرکزی همه نظام سازی های اخلاقی چه در جریانات حق و چه باطل؛ «معنا سازی» است حتی پیامبران و اولیاء دین بر همین اساس پروژه های فرهنگی و اخلاقی خود را ساخته و پیش برده اند. برخی از این معانی و مفاهیم مربوط به ریشه ها و مبانی هستند و ستون های اصلی اندیشه و هویت افراد را شکل می دهند مثل معنای معاد و دسته ای دیگر مانند نظامات اخلاقی، مدنی و غیره را در هویت فرد و جامعه می سازند و بر پایه همان ستون ها شکل می گیرند زمانی که تلقّی و تصوّر ما از نوعی مُردن؛ دستیابی به حیاتی برتر باشد با زمانی که همین نوع از مُردن را نفله شدن بدانیم کاملا متفاوت عمل خواهیم کرد. این معانی و نظامی که از نسبت میان آنها در ذهن افراد شکل می گیرد زیرساخت اصلی فرهنگ هاست چون بخش مهمی از فرهنگ، در واقع قضاوت ما درباره حسن و قبح افکار و افعال است و همین مفاهیم هستند که در دل خود خوبی و بدی؛ زشتی و زیبایی و ارزش و ضد ارزش را می سازند و همین مفاهیم و معانی هستند که تعلّق و تنفّر یا تولی و تبری را ایجاد می کنند. بدون شک قدرت زبان و امتیاز تولید مفهوم از بزرگترین تمایزات انسان از حیوان و از بزرگترین عرصه های قدرت او است. این که گفته اند خون بر شمشیر پیروز است کنایه از همین امر است که «دستگاه تولید معنا» و قدرت نرم در نهایت، همواره بر دستگاه تولید زور و ظلم و قدرت سخت غلبه پیدا می کند.

 لذا از مهمترین شاخصه های منافق، تبدیل معروف به منکر و منکر به معروف در افکار عمومی است. تبدیل فحشا به عشق؛ تبدیل لواط به گرایش طبیعی به همجنس؛ تبدیل خلسه های شیطانی پوچ به عرفان نوظهور، تبدیل رهایی نهیلیستی به آزادی، تبدیل زنا به ازدواج سفید؛ تبدیل برده داری جنسی به خدمات جنسی قانونی؛ تبدیل تبرّج و خودنمایی به آراستگی و برازندگی، تبدیل زنای محصنه به جهاد نکاح و... همگی نمونه هایی از این معناسازی ها و در واقع قلب معانی هستند. در واقع ما ذیل امپراتوری مفاهیم و معانی زندگی می کنیم و تاریخ بشر در واقع تاریخ تطوّر و پیدایش معانی و مفاهیم و نسبت آنها با هم و به تبع آن، پیدایش فرهنگ ها و در نهایت سبک زندگی های مختلف است.

پس گزافه نیست اگر ادعا کنیم اصلی ترین کار فرهنگی؛ خلق و تثبیت نظام معانی و مفاهیم بر اساس مفاهیم و اصول پایه و برقراری نسبت درست و منطقی میان آنها و رفع سوء تفاهم های احتمالی در نسبت آنها با هم است (جهاد تبیین)

حال با این مقدمه، مشخصاً در موضوع حجاب و عفاف چند نکته قابل توجه است:

حجاب به مثابه یک رفتار و عفاف به مثابه یک منش مانند همه رفتارها و رویکردهای دیگر در انسان اساسا مبتنی و متکی بر شکل گیری و تثبیت مفاهیم و معانی است این اصل را هرگز نباید فراموش کرد. قانون گذاری های اجتماعی در این امر اگرچه در حد خود لازم است و باید در مقام پشتیبان فرهنگ و حفاظت از حق فرهنگی جامعه به میدان بیاید اما حتما کار اصلی و مرکزی ما در مدیریت فرهنگی یک جامعه قانون گذاری نیست اساسا «قانون» تحمل چنین باری را ندارد. قلب تپنده و مولّد معنا در جامعه باید نهاد فرهنگ باشد نه نهاد قانون. کم کاری های فرهنگی به سست شدن معانی و مفاهیم می انجامد و لاجرم قانون را هم وادار به عقب نشینی می کند.

مشکل اصلی ما در مقوله حجاب چیست؟ دقیقا برساخت و القای معانی غلط و غیرهویت ساز و عرفی شده (به معنای مدرن آن) از مقولاتی چون حجاب ؛ پوشیدگی و عفاف و نیز برساخت معانی غلط از مفاهیم وابسته به مفهوم عفاف و حجاب مانند غیرت؛ ناموس و آزادی. هم در فضای داخلی و هم توسط هژمونی فرهنگ ساز تمدن مدرن

حجاب نماینده جمود، سنت زدگی، حصر زنانگی و محصول مردسالاری برساخت می شود و بی حجابی نماینده آزادی، تساوی، آگاهی و کنش‌گری.

حال سوال این است که در این جنگ مفاهیم و در این دنیای مدرنی که چهارنعل به سمت برهنگی و کمونیسم جنسی می تازد و برایش جعل معنا و ارزش می کند، برای تثبیت معنای حجاب چه باید کرد و بر روی کدام مفاهیم و معانی متمرکز شد؟

قبل از پاسخ به این سوال به نظرم باید مسئله مهمی را مدنظر قرار داد و آن اینکه اساسا در تبلیغ و تبیین یک حقیقت باید به تکثر افراد، افکار و روحیات انسانی هم توجه داشت یعنی اینکه تصور کنیم صرفا تمرکز بر معناسازی در بُعد اجتماعی حجاب باید در دستور کار ما باشد یا مثلا فکر کنیم توجه دادن به تعبّد در این حکم الهی و معناسازی بر محور آن خریدار ندارد به لحاظ سیاست گذاری درست نیست اگرچه ممکن است فضای فکری غالب؛ اقتضای معناسازی های تازه ای داشته باشد و یا ترویج برخی معانی را در اولویت قرار دهد اما اولا این معناسازی ها و معنابخشی ها نباید از آنچه خود شارع به عنوان فلسفه اصلی مقوله حجاب ترسیم کرده فاصله زیادی داشته باشد ثانیا نباید به مقولات خاصی محدود کرد و بقیه را به کلی طرد و نفی کرد.

با این مقدمه؛ به نظر می رسد باتوجه به ساحات اصلی زندگی انسان که عبارت است از سه بعد فردی؛ خانوادگی و اجتماعی ؛ در هر یک از این ابعاد می شود بر یک معنای محوری برای حجاب تمرکز کرد. به طور اجمال می توان اینگونه گفت:

تبیین معنای حجاب در بعد فردی آن می تواند بر مفهوم «کرامت جنسی و جنسیتی زن» صورت بندی شود یعنی معنا و کارکرد حکم حجاب به لحاظ فردی محافظت از دو امر مهم است یکی حفاظت از کرامت جنسی زن و دیگری محافظت از کرامت جنسیتی او؛ هم او را از بازیچه جنسی شدن (و دیگران را بازیچه جنسی خود کردن) محافظت می کند و هم از مرزهای زنانگی و تمایزهای جنسیتی او و حرمت و کرامت آن در مقابل جنسیت مرد مراقبت می کند.

به لحاظ بعد خانوادگی و هویت منزلی هم حجاب می توان معناساز باشد و آن مفهوم «محافظت از عشق» است. چه طور؟ با این منطق که حجاب یک مرزگذاری آشکار بین نسبت های خانوادگی و نسبت های اجتماعی زنان و مردان ایجاد می کند و به معنای یک نه به روابط عاشقانه در جامعه و به تبع آن یک آری به روابط عاشقانه در خانواده است  و این هم خواسته مرد خانواده است و دل او را به همسرش بیشتر پیوند می زند و هم خواسته زنان دیگر در جامعه است که از کشش جنسی بالاتر زنان جامعه نسبت به همسرشان دغدغه مند هستند پس حجاب محافظ عشق است

در بعد اجتماعی هم حجاب یک معنای هویت بخش دارد و آن حجاب به مثابه «کنشگری فرهنگی زن مسلمان» است بدین معنا که در دنیای امروز که دنیای تقابل و بلکه جنگ معانی و هویت هاست حضورِ با حجاب زن در جامعه دقیقا به مثابه یک تقابل فعال و یک کنشگری انقلابی معنی دار است زن محجبه مرّوج نوع خاصی از بودن اجتماعی و نوع خاصی از هویت اجتماعی است. حجاب امروزه فقط نماینده یک پوشش در کنار انواع متنوع پوشش ها نیست بلکه در تقابل مستقیم با نوع بودنی است که دنیای مدرن امروز از جایگاه و معنای زن و زنانگی تبلیغ می کند و می خواهد آن را به عنوان الگوی زن تراز در همه جوامع بشری جا بیاندازند. حجاب یعنی من نه جایگاه و معنا و نوع بودنی که سرمایه داری برای زن، برساخت می کند را قبول دارم و نه معنای فمنیستی آن را من نه جنسی می شوم نه جنسیتم را کنار می گذارم و نه حذف می شوم

این سه محور کلی به عقیده حقیر ظرفیت بالاتری برای معناسازی مبتنی بر رویکرد شریعت و با توجه به شرایط روز داراست اگرچه باز تاکید می کنم همه فواید دیگر حجاب همین امروز و با توجه به تکثر مخاطب می تواند اثرگذار باشد مفاهیمی چون : حجاب ابزار جلب رضایت اولیای دین؛ حجاب ابزار کسب آرامش؛ حجاب و کسب ثواب؛ حجاب و تشبّه به حضرت زهرا س؛ حجاب و ترحم به مردان مجرد!

 نویسنده: دکتر یاسر طاهر رحیمی

 انتهای پیام/

 

منبع خبر "خبرگزاری برنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.