داستان قاب عکسی که زنده است

خبرگزاری فارس یکشنبه 02 مهر 1402 - 12:37

خبرگزاری فارس مازندران ـ مهرآسا جانعلی پور| هفته دفاع مقدس فرصت مغتنمی است تا بار دیگر دفتر قهرمانی‌ها و رشادت‌های جوانان این مرز و بوم در طول ۸ سال جنگ تحمیلی را ورق بزنیم و چندباره به بودنشان افتخار کنیم و بر خود ببالیم.

جوانانی که از جان و مال و زندگی و فرزند خود گذشتند تا حافظ ذره ذره خاک ایران عزیز ما باشند.

هشت ساله بود که پدرش شهید شد

یکی از این جوانان از خود گذشته، شهید نظرعلی اصغری است که به بهانه فرارسیدن هفته دفاع مقدس چند دقیقه‌ای پای صحبت دخترش نشستم.

در حاشیه برگزاری آئین تجلیل از ایثارگران و پیشکسوتان عرصه جنگ و دفاع مقدس دیدمش. کمی دلش پر بود از اینکه خانواده شهدا، هیچ گاه به دنبال دیده شدن و تقدیر نبوده‌اند و نیستند اما بهتر می‌بود از چند فرزند شهید هم به نمایندگی از بقیه در این مراسم، نامی برده می‌شد.

خودش را سارا اصغری فرزند شهید نظرعلی اصغری، شهید دفاع مقدس معرفی کرد. ارشد معماری دارد و در حال حاضر در شهرداری قائمشهر مشغول به کار است.

هشت ساله بود که به همراه سه برادرش، خبر شهادت پدر را شنید و با خاطرات کمرنگی که از پدر شهیدش داشت، گام در مسیری گذاشت که سخت بود. خیلی سخت. آن هم برای یک دختر هشت ساله که تمام دنیایش، پدرش بود.

همکلاس شدن با پدر در اولین روز مدرسه

وقتی از خاطراتش با پدر پرسیدم لبخندی زد و گفت: یک کودک هشت ساله که پدرش همیشه در جبهه بود، خاطره‌ای نمی تواند داشته باشد.

همیشه فکر می‌کنم هشت سال زندگی با پدر یک خواب بود و خاطرات کمی از وی در ذهنم مانده است. کمی فکر کرد و از وابستگی و دلبستگی‌اش به پدر برایم گفت. از اولین روز مدرسه و بی‌قراری هایش برای جدایی از پدر و اینکه انقدر گریه کرد و اشک ریخت تا شهید را مجاب کند که یکی دوروزی با دخترش هم کلاسی شود و روی یک نیمکت کنار هم بنشینند.

 

عشق بازی با قاب عکس پدر

این دختر شهید در ادامه از عشق بازی و خلوت‌های پدر و دختری با قاب عکسش گفت و ادامه داد: هر روز موقع خارج شدن از خانه از پدر خداحافظی می‌کنم و وقتی برگشتم به قاب عکسی که برایم حضور پدر را تداعی می ‌ند، سلام می‌دهم. ناراحت که باشم سرش غر می‌زنم، خوشحال باشم با قاب عکسش می‌خندم و دلم بگیرد با پدرم درددل می‌کنم.

نه تنها من، که فکر می‌کنم همه فرزندان شهدا، این گونه زیستن را آموختند و این چنین پدر را در کنارمان همیشه و همه جا حس می کنیم.

مادرم در ۲۲سالگی خبر شهادت همسرش را شنید

از مادرش پرسیدم و سختی‌هایی که بعد شهادت همسر به سراغش آمد. دختر شهید اصغری در جوابم گفت: زمان شهادت پدرم، مادر فقط ۲۲سال داشت، با چهار فرزند خردسال قد و نیم قد. راه دشواری در پیش داشت و سختی‌های زیادی را تحمل کرد تا من و برادرانم، از آب و گل در بیاییم.

حضور پررنگ جوانان و نوجوانان امروز در حفظ انقلاب

کم کم بحث را به سمت هفته دفاع مقدس و بینش و درک جوانان و نوجوانان امروز از فرهنگ شهید و شهادت سوق دادم.

سارا اصغری گفت: اگر به ظاهر تعداد جوانان انقلابی و حزب اللهی در جامعه کم است، تنها دلیلش این است که اهل دیده شدن و ظواهر مادی نیستند و حضورشان در ‌، راهیان نور، مواکب اربعین و خادمی شهدا بسیار پررنگ است و حتی دهه هشتادی و دهه نودی ها هم پای کار هستند.

زیاد اهل گلایه نبود اما به این نکته اشاره کرد که چیزی که بیشتر فرزندان و خانواده شهدا را آزار می‌دهد و می‌رنجاند، شنیدن جمله«فلانی بچه شهیده و با سهمیه قبول شده و چیزی بارش نیست» است در حالی که در واقعیت این چنین نیست و اگر هم باشد تعدادشان انگشت شمار است.
 

 

مراقب باشیم با اشتباهات، خون شهدا پایمال نشود

وی وظیفه خود و همه فرزندان شهدا را حفظ اخلاق و رفتار شایسته خانواده شهدا برشمرد و ادامه داد: باید رفتار و منش ما طوری باشد که در محل کار و جامعه الگو باشیم.

این فرزند شهید در پایان خطاب به مسوؤلان گفت: نباید آرمان‌های امام راحل، انقلاب و خون شهدا با اشتباهات بعضی‌ها پایمال شود و به دنبال عمل باشند و فقط شعاری کار نکنند و هیچ گاه یاد شهدا و ایثارگران را از خاطر نبرند.
 

 

به گزارش فارس، شهید نظرعلی اصغری، در سال ۶۷ و بعد از پذیرش قطعنامه توسط ایران، در منطقه شاهرانی کردستان توسط گروه منافق کوموله، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پایان پیام/م

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.