نهم مهرماه (اول اکتبر) «روز جهانی سالمند» است؛ روزی که بیش از ۴ دهه از تعیین آن، به دلایل متعدد حالا در کشورمان هم حائز اهمیت شناخته شده است و از این رو قابل تامل به نظر میرسد.
به گزارش «تابناک»، از جمله تغییرات شگرفی که در بازه زمانی کوتاه در کشورمان تجربه کرده ایم، رسیدن از کشوری جوان به سرزمینی با جمعیت میانسال و در معرض سالمندی است. تغییری که به نظر طبیعی به نظر نمیرسد و میتواند نشانه آشکاری بر اشتباهاتی باشد که پیشتر مرتکب شده ایم یا هم اکنون در حال رقم زدنش هستیم وگرنه ممکن نیست به یکباره کشوری جوان، به کشوری پیر تبدیل شود.
با این مقدمه، معلوم است که موضوع این مقاله، جمعیت است. گزارهای بسیار مهم برای کشورها که تغییرات آن به دقت رصد میشود و مبنای تصمیم گیریهای مختلف قرار میگیرد تا جایی که تنظیم جمعیت یکی از اساسیترین اقدامات همه دولتها در سراسر جهان است و توانمندی کشورها در این حوزه، به نوعی آینه تمام نمای آینده کشورها و ملتها محسوب میشود.
بر پایه این نگاه است که جوانی یا سالمندی جمعیت معنا مییابد و به تناسب آن، سیاست گذاری در دستور کار قرار میگیرد. مثل اتفاقی که چند دهه قبل در کشورمان در دستور کار قرار گرفت و هدفش کنترل جمعیت بود، با اتکا بر این نکته که شمار متولدین دهه شصت بسیار زیاد است و در نتیجه، مشکلاتی مانند بیکاری، مسکن و... شدت گرفته که یکی از تدابیر مقابله با آنها، محدود کردن افزایش جمعیت است.
سیاستی که تقریبا تا یک دهه پیش در دستور کار کشورمان قرار داشت و در نهایت پیرو تذکر رهبر انقلاب تغییر کرد و جایش را به سیاست افزایش جمعیت داد، با این دورنما که ایران ظرفیت جمعیت بسیار بالاتری را دارد و همچنین پیک جمعیتی کشورمان در حال عبور از مرحله جوانی و رسیدن به مرحله میانسالی است، که نگرانیهایی به دنبال دارد، به ویژه از این رو که اگر تدابیر لازم اتخاذ و اجرا نشود، با سالخوردگی جمعیت مواجه خواهیم شد که تهدیدی به غایت جدی است.
از جمله نکاتی که موجب تقویت این نگرانی در کشورمان شده، افزایش چشمگیر سن «امید به زندگی» است که در سایه پیشرفتهای متعدد به ویژه در حوزه بهداشت و درمان حاصل شده و معنایش این است که شمار بیشتری از ایرانیان سنین کهنسالی را خواهند دید و در نتیجه، برای رهایی جمعیت کشور از سالخوردگی، نیازمند افزایش شمار ولادتها هستیم.
بر اساس آخرین برآوردهای بخش جمعیت سازمان ملل متحد که اخیرا منتشر شده، میانگین سن امید به زندگی در ایران برای هر دو جنسیت (مردان و زنان) ۷۷.۳۳ سال (زنان ۷۸.۵۴ و مردان ۷۶.۲۲ سال) است که به نسبت ۶۰ سال به ثبت رسیده در سال ۱۳۶۸، رشد چشمگیری نشان میدهد. رشدی که حتی در مقیاس جهانی قابل توجه است به ویژه اگر بدانیم متوسط سن امید به زندگی در جهان ۷۳ سال است.
بر اساس این دیدگاه است که تدابیری مانند قانون جوانی جمعیت اتخاذ شده و در دست اجرا قرار گرفته است. قانونی که البته هنوز در مرحله اجرا با مشکلات ریز و درشتی دست به گریبان است و دولت مردان هم بر ضرورت اعمال اصلاحاتی در آن تاکید دارند، اما از آنجایی که به نظر میرسد مقوله پیری جمعیت در کشورمان دچار انحرافاتی شده، ممکن است قضاوت درستی پیرامون کارآمدی این قانون شکل نگیرد و در نتیجه، تدابیر اتخاذ شده به فرجام مورد دلخواه ختم نشود.
برای اینکه ماجرا بهتر برایتان روشن شود، به این بخش از پیام حسین فرشیدی، معاون بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به مناسبت روز جهانی سالمند توجه کنید: «افزایش امید زندگی و کاهش بی سابقه نرخ باروری کلی، در قرن بیستم در سراسر جهان منجر به پدیده سالمندی جمعیت شده است. کشور ما نیز دستخوش چنین تغییرات جمعیتی شده است و در صورت حفظ روند یاد شده، رشد سالمندی جمعیت، با شتاب بسیار زیادی پیش خواهد رفت، به گونهای که نسبت جمعیت سالمند در طی حدود ۲۰ سال آینده، از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد خواهد رسید (۲ برابر شدن جمعیت سالمندی). این در حالی است که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته جهان، دو برابر شدن جمعیت سالمندی در طول بیش از صد سال اتفاق افتاده است.»
در یکی دو سال اخیر مشابه این اظهارنظر را به وفور از چندین مقام مسئول در کشورمان و به طور ویژه مقامات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشورمان شنیده ایم، اما آیا واقعا طی بیست سال آینده جمعیت سالمند در کشورمان ۲ برابر خواهد شد؟ این سوالی است که به شدت قابل تامل به نظر میرسد چراکه بر مبنای آن تدابیر افزایش جمعیت در دستور کار قرار گرفته و ارزیابی میشود. سوالی کلیدی که تامل پیرامون آن به نکات جالب توجهی میرسد.
برای پاسخ دادن به این سوال لازم است که یادآوری کنیم مبنای سالمندی در تعاریف سازمان ملل و همچنین استانداردهای آماری در کشورمان، سن بالای ۶۵ سال است. با این یادآوری، میتوان به آخرین سرشماری انجام شده در کشور (سرشماری ۱۳۹۵) مراجعه کرد تا پی برد که ۲۰ سال بعد یعنی در سال ۱۴۲۲ و با فرض اینکه همه افراد سرشماری شده در قید حیات بمانند، جمعیت افراد بالای ۶۵ سال کشورمان کمی بیش از ۱۷ میلیون نفر خواهد بود.
اما آیا جمعیت کشورمان تا ۲۰ سال بعد ثابت خواهند ماند که بیست درصد آن (۲۰ درصد ۸۵ میلیون، میشود ۱۷ میلیون) سالمندان باشند یا نه، با احتساب نرخ ولادت فعلی در کشورمان، کماکان روند رشد جمعیت ایران ادامه دار خواهد بود؟ اینجاست که ناگزیر از مراجعه به پیش بینیهای جمعیتی میشویم که بر اساس آنها در بدترین حالت در سال ۱۴۲۲ با جمعیتی بالغ بر ۹۲ میلیون نفر مواجهیم و در بهترین حالت، جمعیت کشورمان حدود ۱۱۰ میلیون نفر خواهد بود. اعداد و ارقامی که نشان میدهد افزایش دوبرابری جمعیت سالمندان، درست و دقیق نیست.
این در حالی است که میشود به جای اتکا به این محاسبات، راه ساده تری را در پیش گرفت و مثلا به برآوردهای جمعیتی مرکز آمار ایران مراجعه کرد که پیشبینی کرده جمعیت سالمندان ایران تا تا ۲۰ سال آینده، در بدترین حالت (در صورتی که میزان باروری کل به کمترین حالت خود، یعنی ۱.۵ فرزند سقوط کند) در محدوده ۱۳ تا ۱۶ درصد (حدودا کمتر از ۱۵ درصد) خواهد بود که باز هم با اظهارنظر بسیاری از مسئولان از جمله معاون وزیر بهداشت، فاصله دارد.
اینجاست که جا دارد تاکید کنیم اگرچه اوضاع جمعیتی در کشورمان خوب نیست و میبایست با اتخاذ تدابیری مانند قانون جوانی جمعیت و حرکت بر مدار آنها، آیندهای با جمعیت متعادلتر رقم زد که سالمندان کسر کوچکتری از جمعیت را به خود اختصاص دهند، اما این گونه هم نیست که دورنمای جمعیتی کشورمان تیره و تار باشد، تا جایی که مدعی شویم در دو دهه، درصد سالمندان در کشورمان دو برابر خواهد شد، آن هم در شرایطی که این میزان افزایش در جهان در یک قرن رقم میخورد نه ۲۰ سال!