اختصاصی تابناک باتو ــ مردم شرق آسیا، همه چیز خوارند و یکی از خوراک های چندش آور و مشمئز کنندۀ آن ها، «موش» است که به شکل های مختلف آن را می خورند و از آن لذت می برند.
گاهی از موش های بالغ در «شراب» استفاده می کنند که در تصویر زیر این روش خوراکی را می بینید.
گاهی اوقات، به جهت لطیف بودن و نرم تر بودن گوشت بچۀ موش، آن ها را در شراب مخصوصی با همین نامِ «شراب بچۀ موش» قرار می دهند.
گاهی از روی تنوع غذایی و دریافت مزه و ذائقه جدیدتر، مردمان شرق آسیا، موش را کبابی و اصطلاحاً «گریل» کرده و با تزئینات خاصی مثل سبزیجات معطر و گوجه و خیار و چیزهای دیگر تزئین و سفره آرایی می نمایند؛
یا حتی بدون تزئینات، آن را برای میهمان یا غیر میهمان به همراه «نمک»، «فلفل» و «برنج»، سِرو و آماده می نمایند.
در برخی موارد، مانند ما که روی منقل «جوجه کباب» درست می کنیم، موش را به سیخ کشیده و آن را با ولع خاصی می خورند.
برای آن ها این خوراکی بد هیبت، جا افتاده است و به خاطر این که در خوردن آن مداومت کرده اند دیگر برایشان چندش آور نیست و حتی مثل مرغ های بسته بندی شده در فروشگاه ها برای مشتاقان عرضه می شود.
گاهی اوقات نیز گوشت موش را قطعه قطعه یا اصطلاحاً «قُرمه» یا «قیمه» می نمایند و برای مصارفی چون «خورش» یا «سوپِ» مخصوص موش استفاده می کنند.
شرقی ها، موش را به شکل «سوخاری» یا «سرخ شده» همراه با «باقلا» و «سیب زمینی»، به عنوان مزه یا طعم دهنده نیز طبخ می کنند؛
یا کسانی که رژیم دارند بیشتر موش را به شکل «آب پز»، میل می کنند.
برخی ذائقه ها جهت تازه خوری یا تنوع، موش را با «سرکه» یا «سویا سس» یا ادویه ها و افزودنی های مخصوص دیگر طعم دار می کنند تا مزۀ دلپذیری به هنگام خوردن برای آن ها داشته باشد.
به هر روی یکی از عادات غذایی چندش آور مردمان شرق آسیا همین خوردن موش است که انواع سبک های خوردن آن را ملاحظه نمودید. این مقدمه چینی ها در بدو امر بیان شد تا نکته ای از دل تاریخ، مرتبط با یکی از مسلمانان سده های نخستین اسلام و موش خواری بیان کنیم.
با این بیان، یکی از شاعران و رَجَز سرایان بزرگ مسلمان جهان عرب و از بیابان نشینان شهر بصرۀ عراق به نام «رُؤبَة بن عَجّاج» که به سال ۱۴۵ قمری، حدود زمانی دوران خلافت منصور عباسی و امامت امام صادق (ع)) و در نیمۀ اول قرن دوم هجری از دنیا رفته، عادت غذایی عجیب و چندش آوری داشته که در صفحات تاریخ ثبت و ضبط شده است و رفتار او تداعی کنندۀ روش غذایی مردمان شرق آسیا است.
«ابوالفَرَج اصفهانی» (م. ۳۵۶ق.) از دانشمندان ادیب و از نَسَب شناسان بزرگ ایرانی در کتاب ارزشمند خود که در آن در زمینه های شعر و ادب و موسیقی پرداخته، از این شاعر بزرگ عرب یاد نموده و در خصوص عادت مشمئز کنندۀ غذایی وی چنین نگاشته است؛ «رُؤبَه [بن عَجّاج]، «موش» می خورد. او در این خصوص مورد سرزنش دیگران واقع شد و گفت: قسم به خدا که [این موش] تمیزتر از مرغ و خروس های شما است که «قَذَر» (چرک و پلیدی و مدفوع) می خورند و حال آن که موش، گندم پاک و همچنین خالصِ (برگزیده و مغز) غذا را می خورد!» [۱]
بحث
۱-طرز فکر یک عده در فهم و برداشت از احکام دین به خصوص در زمینۀ خوراکی ها مانند همین شاعر عرب است که در حقیقت برای یک مسلمان غیر قابل قبول و مردود می باشد. عجیب است که چطور این شخص، به چنین رژیم غذایی منفوری علاقه و انس پیدا کرده است؟ استدلال و استنتاج او نیز در خصوص تمیزی موش و نوع تغذیۀ آن، منطقی و عقلانی از نظر شرع نیست. در اسلام و احکام آن، چیزهای خوراکی شرط و شروطی دارند که در «فقه» به تفصیل بیان شده است.
۲-این گزارش تاریخی، از بُعد «انسان شناسی» و همین طور «روان شناسی» قابل تأمل است. «ابن عَجّاج»، شاعر بوده است و شاعر با احساس و ذوق و لطافت طبع ارتباط و پیوستگی دارد و چطور چنین غذای چندش و تهوع آوری را می خورده است؟ شاعر توانمند و با احساسی که بنا بر قول یکی از معاصران بسیار دانشمندش، شعر و ادب با مرگ او دفن شد! [۲]
۳-از این که ابن عَجّاج بر خلاف احکام دین خود، اقدام به خوردن موش می کرده است می توان فهمید با همۀ بزرگی و کمال در «شعر» در «عقل»، کمبود و نُقصان داشته است. از قسم خوردن به خدا در تأیید عمل نادرست او نیز جلوۀ دیگری از بی خردی او هویدا می شود.
۴-یکی از نشانه های نُقصان عقل وی این است که در برخی روایات، او را معتقد به «جَبر» معرفی نموده اند [۳] یعنی او چنین باوری داشته است که همۀ اتفاقات در عالم هستی، مطلقاً قضا و قدر الهی است و نقش «اختیار» که خداوند به موجودات به خصوص انسان عطا کرده است و در طول ارادۀ او می باشد از دید وی وجود ندارد و همه تنها خواست و اجبار خدا می باشد.
۵-چنان که در ابتدا آوردیم در برخی جوامع بشری مثل مردمان شرق آسیا، موش خورده می شود و با بررسی که انجام دادیم این واقعیت به دست آمد که در میان جامعۀ مسلمانان در ادوار گذشته نیز، به رغم حرمت خوردن موش در اسلام، شاعر مسلمانی (!) از جهان عرب در ۱۳۰۰ سال پیش به تاریخ امروز، موش را در رژیم غذایی خویش قرار می داده است و جالب آن که برای این فعل حرام خود نیز استدلال می کرده و قسم جلاله می خورده است!
پی نوشت
[۱]الاغانی، ج۲۰، ص۴۴۸[۲]همان،ج۲۰، ص۳۳۵[۳]امالی شیخ مفید، ص۱۰۷
دکتر سید مرتضی میرسراجی، مدرس دانشگاه