وقتی قصد داشتم تا برای بلند کردن باری که همراه مسافرم بود به او کمک کنم به یکباره دست خون آلودی را دیدم و همان موقع تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس اطلاع دهم.
پس از اظهارات راننده تاکسی مأموران به محل رفتند و زن میانسال به نام شیلا را دستگیر کردند. او پس از دستگیری بلافاصله به قتل شوهرش شهرام اعتراف کرد و گفت: من و شهرام ۲۰ سال پیش از هم جدا شدیم. او دخترم را از من گرفت و من به ناچار هفتهای یکبار به خانه شهرام میرفتم تا دخترم را ببینم. بعد از سالها که دخترم سیما بزرگ شده بود یک روز که برای انجام کارهای خانه و ملاقات با دخترم به خانه شهرام رفته بودم او به من پیشنهاد داد دوباره باهم ازدواج کنیم که قبول نکردم و همین موضوع منجر به جر و بحثمان شد و تصمیم گرفتم از خانه خارج شوم که شروع به داد و فریاد کرد و به سمتم آمد که کتکم بزند درست مثل زمانی که باهم زن و شوهر بودیم. در یک لحظه از کوره در رفتم و او را زدم و، چون او به مواد مخدر اعتیاد داشت و بدنش ضعیف بود فوت کرد. با اینکه پشیمان شده بودم، اما از ترسم تصمیم گرفتم او را از خانه خارج کنم بههمین خاطر او را مثله کردم و داخل پتو پیچیدم و یک تاکسی دربست گرفتم که راننده من را لو داد.
با اعترافات صریح متهم، سیما برای مادرش درخواست قصاص کرد. او گفت: پدرم اعتیاد داشت، اما من خیلی دوستش داشتم. پدرم به تنهایی من را بزرگ کرد و به خاطر من از خودش گذشت. حالا هم حاضرنیستم از قاتل او بگذرم.
پس از آن شیلا برای سلامت روانی اش به پزشکی قانونی منتقل شد و متخصصان این مرکز اعلام کردند که متهم در زمان ارتکاب جرم دچار جنون شده و مسئول اعمال خودش نبوده است. با اینکه این نظریه روند رسیدگی به پرونده را تغییر داد، ولی سیما به گزارش پزشکی قانونی اعتراض کرد و کمیسیون پزشکی تشکیل شد و اعضای کمیسیون ۵ نفره اعلام کردند متهم هرچند دچار مشکلات روانی است، اما مسئول اعمال خودش بوده است.
بعد از آن پرونده به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم محاکمه شد. متهم در جلسه دادگاه ضمن تکرار اظهاراتش در مرحله بازجویی گفت: روز حادثه وقتی شهرام با ناسزاهایش دوباره تحقیرم کرد یاد سالهایی افتادم که باهم زندگی میکردیم و او مدام به من توهین میکرد و کتکم میزد و در یک لحظه از خود بیخود شده و او را زدم. بعد از اظهارات متهم قضات وارد شور شدند و زن میانسال را به قصاص محکوم کردند.