به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «درباره تجدد، سیاست، فرهنگ» نوشته عباس میلانی بهتازگی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است.
عباس ملکزاده میلانی نویسنده اینکتاب، متولد ۱۳۲۸ مدیر برنامه مطالعات ایرانی در دانشگاه استنفورد و استاد فراخوانده دانشکده علوم سیاسی ایندانشگاه است. او پیشتر ترجمه کتاب «مرشد و مارگاریتا» را با همکاری نشر نو منتشر کرده است.
کتاب پیشرو گزیدهای از نوشتهها، سخنرانیها و گفتگوهای میلانی طی ۴ دهه اخیر است که به گفته خودش، زبان و سیاق کلامشان یکسان نیست. برخی ضربآهنگ یکگفتگو را دارند، بعضی روایت مکتوب یکسخنرانیاند و چندتای دیگرشان هم از ابتدا مقاله بودهاند. اما بهرغم گوناگونی لحن و موضوع، همه گرد یکمساله واحد دور میزنند و آن چالش تجدد در ایران و پیوند تنگاتنگ تحولات فرهنگیسیاسی و زیباییشناسی در اینزمینه است. تحولات جهانی هم تجدد هم بر اینفرایند بومی تاثیر میگذارند.
کتاب پیشرو ۳ بخش اصلی دارد که مقالات و نوشتهها را در بر میگیرند. بخش اول «سیاست و حکومت در امریکا»، بخش دوم «تحولات و موانع تجدد در ایران» و بخش سوم «برشی از زندگی و کارنامه برخی از فرهنگسازان» نام دارد.
بخش اول، دربرگیرنده ۲ مقاله «ریگان و پایههای قدرت او» و «چالشهای دموکراسی در امریکا» است. در بخش دوم هم اینمقالات به چاپ رسیدهاند: «بحثی دیگر درباره تجدد در ایران»، «سنت و تجدد در ادبیات فارسی»، «میراث ایران در تجدد غرب»، «تساهل و تولرانس مذهبی در ایران»، «شاه، جنبش تجدد و دشمنان آن»، «بررسی و تحلیل اسناد جدید محرمانه منتشرشده در امریکا درمورد ایران» و «چالشهای بنیانهای نظری دموکراسی و تئوکراسی».
سومینبخش کتاب «درباره تجدد، سیاست، فرهنگ» هم دربرگیرنده ۸ مطلب است که به اینترتیباند: «تولد و تجدد بیضایی»، «سخنانی درباره بهرام بیضایی در جشنواره تیرگان»، «تجدد مسکوب»، «اخوان ثالث و مساله تجدد»، «درباره گفتگوی برنامه پرگار با ابراهیم گلستان»، «مصاحبه فیروزه خطیبی با عباس میلانی»، «گفتگوی روجا اسدی با عباس میلانی» و «گفتگوی ماندانا زندیان با عباس میلانی».
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
سید قطب معتقد بود که تجدد یک پدیده کاملا کذب غربی است و به درد جهان مسلمان نمیخورد. یعنی اندیشه او نقد جدی هر آنچیزی است که شاه طرفدارش بود. جریان مذهبی ایننوع تفکر را کاملا آزادانه در کتابهای خود چاپ میکردند. حتی ساواک هم کتابهایشان را سانسور نمیکرد: تنها مجلههایی که در آندوران بدون سانسور چاپ میشد، مجلههایی بود که از حوزه درمیآمد. آنوقت اگر کوچکترین اشارهای به صمد بهرنگی میکردید، سانسور میشد. اما در همانزمان اینان دهها هزار نسخه از کتابهای خود را چاپ میکنند و هیچکس هم کاری ندارد. بعد از اینکه من اینها را خواندم، اصلا برایم شگفتانگیز بود که اولا چقدر فکر منظمی پشت آن است و چه نقد اساسیای دارد به همه آنچیزی که شاه دارد انجام میدهد. پروژه شاه در ایران، یکنوع پروژه تجدد معیوب بود. شاه میخواست ایران را متجدد کند به اینمعنا که شهرنشین باشد، سرمایهداری باشد، زنان در آن آزادی داشته باشند، اقلیتهای دینی در آن آزادی داشته باشند، زندگی خصوصی افراد آزادانه باشد. (مثلا در دوران شاه فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان یک رابطه علنی دارند. همه میدانند و هیچکس به ایشان کاری ندارد.)
در ۱۹۶۲ شاه سعی کرد قانونی را بگذراند که اقلیتهای دینی بتوانند به کتاب خودشان قسم بخورند. یک نفر از نیروهای دموکرات ایران به دفاع از اینسیاست برنخاست. زیرا همه فکر میکردند دعوا یکچیز دیگر است. دعوا سیاسی است. ولی دعوای تجدد فرهنگی و اقتصادی و آموزشی به حاشیه رفت؛ جایی که در خیلی از اینزمینهها شاه داشت مسیر تجدد را به پیش میبرد. گفتم تجدد معیوب چون تجدد دموکراسی هم لازم دارد و شاه دموکراسی را نمیپذیرفت. بهعلاوه مفهوم شاه از تجدد، تفاوت مهمی هم با تلقی رضاشاه داشت. موضع رضاشاه این بود که روحانیت و اسلام مانع تجدد است؛ اما برای محمدرضا خطر کمونیسم در ایران، خطر اصلی برای الگوی او از تجدد غربی بود. در حالی اگر کتابهای سید قطب را بخوانید میبینید که بهگونهای بنیادی مساله تجدد را زیر سوال برده است.
اینکتاب با ۲۲۸ صفحه، شمارگان ۲ هزار و ۲۰۰ نسخه و قیمت ۲۰۰ هزار تومان منتشر شده است.